دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: حکایت های خواندنی

  1. #1
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض حکایت های خواندنی

    سلام و عرض ادب

    این جا قراره مطالبی درج بشه پیرامون این موضوع:

    هر که به من می رسد بوی قفس می دهد
    جز تو که پر می دهی ، تا بپرانی مرا

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  2. کاربرانی که از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند.


  3. #2
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : حکایت های خواندنی

    نقل است رابعه عدویه یک شب نماز می کرد ؛ ماندگی در او اثر کرد و در خواب شد . دزدی درآمد و چادر او برگرفت . خواست که بیرون آید ؛ راهِ در بازنیافت .

    چادر بنهاد و رفت ؛ راه باز دید . برفت و باز چادر برگرفت و بیامد ؛ باز راه نیافت . باز چادر بنهاد ... هم چنین تا هفت بار تکرار کرد .

    آواز آمد :

    ای مرد ! خود را رنجه مدار که او چندین سال است تا خود را به ما سپرده است . ابلیس زهره ندارد که گردِ او گردد . دزد را کی زهره ی آن بوَد که گرد چادر او گردد ؟! ... برو رنجه مباش ای طرّار !
    اگر یک دوست خفته است ؛ یک دوست بیدار است و نگاه دارد .


    "تذکرةالاولیا"
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  4. کاربرانی که از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند.


  5. #3
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : حکایت های خواندنی

    گفت هارون الرشید که " این لیلی را بیاورید تا من ببینمش که مجنون چنین شوری از عشق او در جهان انداخت و از مشرق تا مغرب ، قصه ی عشق او را عاشقان آینه ی خود ساخته اند ".خرج بسیار کردند و حیله ی بسیار ، و لیلی را بیاوردند .

    به خلوت درآمد خلیفه شبانگاه ، شمع هابرافروخته ، در او نظر می کرد ساعتی ، و ساعتی سر پیش می انداخت ! با خود گفت که " در سخنش در آرم ، باشد تا به واسطه ی سخن ، در روی او آن چیز ظاهرتر شود " .

    رو به لیلی کرد و گفت : لیلی تویی ؟!



    گفت لیلی را خلیفه : کان تویی
    کز تو مجنون شد پریشان و غوی ؟!
    از دگر خوبان تو افزون نیستی !
    گفت : خامش ! چون تو مجنون نیستی
    گفت : بلی ، لیلی منم ! اما تو مجنون نیستی ! آن چشم که در سر مجنون است ، در سر تو نیست .
    چگونه با چشمی که به دیگران می نگری به لیلی نظر می کنی ؟! در حالی که آن دیده را با اشک هایت پاک نکرده ای .
    مرا به نظر مجنون نگر ... محبوب را به نظر محب می نگرند .



    ... مراد این است که خدا را به نظر محبت نمی نگرند ؛ به نظر علم مي نگرند و به نظر معرفت و نظر فلسفه !
    نظر محبت ، كار ديگري ست ...

    - - - به روز رسانی شده - - -

    گقته اند : موسی در راه طور پیرمردی را دید . پیرمرد از موسی سوال کرد : عازم کجایی ؟ گفت : با پروردگارم در کوه طور وعده ای دارم .

    پیرمرد گفت : از جانب من به پروردگارت بگو هفتاد سال است دارم به خوبی زندگی می کنم . خوب می خورم و خوب می پوشم ؛ تنم هم سالم است .
    یک سجده هم برایش نکردم ! این را حتما به خدایت بگو .



    موسی به طور رفت . هنگام بازگشت ، خدا به موسی گفت : چرا پیغام بنده ی ما را به ما نرساندی ؟ موسی گفت : پروردگارا ! بنده ی نادانت چیزی را ندانسته به زبان آورد . آخر من چه بگویم ؟!

    خدا گفت : باید پیامش را می رساندی . برو به بنده ی ما بگو :

    هفتاد سال عمر به تو دادم ؛ خوردی و خوابیدی ؛ اما در عوض چیزی را از تو گرفتم که نمی دانی . من لذت عبادتم را از تو گرفتم ...
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  6. 2 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: 21st December 2014, 08:55 PM
  2. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 17th March 2013, 09:32 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th December 2009, 05:51 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •