دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام

    زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام





    نام: حسن
    پدر و مادر: على بن ابيطالب و فاطمه زهرا

    شهرت: مجتبى سبط اكبر كنيه: ابو محمّد
    زمان و محل تولّد: نيمه رمضان سال دوّم هجرت در مدينه
    زمان و محل شهادت: 28 صفر سال 50 هجرى در سنّ حدود 47 سالگى به دستور معاويه، توسط جعده، در مدينه، مسموم و به شهادت رسيد مرقد: قبرستان بقيع، واقع در مدينه
    دوران زندگى: در سه بخش:

    1 - عصر پيامبرصلى الله عليه وآله )حدود 8 سال(
    2 - ملازمت با پدر )حدود 37 سال(
    3 - عصر امامت )ده سال(.
    بنياد پاك

  2. کاربرانی که از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند.


  3. #2
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام

    ولادت و پرورش امام حسن مجتبى


    در پانزدهمين شب از ماه مبارك رمضان، خانه رسالت پس از انتظارطولانى به استقبال مولود محبوب خود مى شتافت، درست همان گونه كه گُلى با طراوت و شاداب، پس از مدّتى تشنگى از يك قطره زلال و گواراى شبنم استقبال مى كند.
    نوزاد به نياى خويش، يعنى رسول بزرگ اسلام، بسيار شباهت داشت، امّا وى به هنگام تولّد اين نوزاد حضور نداشت تا مژده ولادت رابه آن حضرت برسانند.
    پيامبرصلى الله عليه وآله به سفرى رفته بود و به زودى به مدينه مراجعت مى كرد.
    خانواده با اشتياقى وافر چشم به راه بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله بود و هيچ يك از آداب و رسوم تولّد را برگزار نكرده بودند تا آنكه پيامبر اكرم ازمسافرت بازگشت و بنابر عادت هميشگى خويش، نخست به سوى خانه فاطمه زهرا رهسپار شد.
    چون مژده تولّد كودك را به پيامبر خدا رساندند،سرورى زايدالوصف آن حضرت را فرا گرفت و خواستار ديدن كودك شد.
    چون كودك را در آغوش گرفت، بوييد و بوسيد و در گوشهايش اقامه واذان گفت و پس از آنكه از پوشاندن جامه زرد به كودك نهى كرد،دستور داد تا خرقه اى سپيد بياورند وكودك را در آن بپيچند.
    پيامبر اعظم منتظر بود تا ببيند آيا از آسمان خَبَر تازه اى درباره اين كودك فرود مى آيد يا نه؟ وحى نازل شد و خطاب به آن حضرت گفته شد: نام فرزند هارون، جانشين موسى عليه السلام، شبّر بود و على نيز نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسى، پس اين كودك را "حسن" نام گذارى كن كه حسن در عربى مرادف شبّر است.
    نام حسن در مدينه، همچون بوى خوش گلها پيچيد.
    مژده دهندگان باگرمترين و شايسته ترين تبريكات به خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند، زيراحسن نخستين فرزند خانه رسالت بود و چشم پيامبر اكرم و ياران بزرگوارش به وى دوخته شده بود.
    او تجديد كننده رسالت پيامبر بود و درآينده، مقتدا و الگوى مسلمانان صالح به شمار مى آمد.
    او پس از پيامبرادامه دهنده راه و رسالت آن حضرت بود.
    روز بعد، پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود تا قوچى بياورند و قربانى كرد.
    چون قربانى را نزد آن حضرت آوردند، وى خود آمد تا بدين مناسبت دعايى بخواند.
    پس فرمود: "بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
    خدايا! استخوان آن در مقابل استخوان حسن وگوشت آن در مقابل گوشت او و خون آن در برابر خون او و موى آن دربرابر موى او.
    خدايا! اين را نگاهبان محمّد و آل او قرار بده".
    سپس دستور داد گوشت قربانى را ميان تنگدستان و مستمندان تقسيم كنندتا اين كار پس از وى در ميان مردم سنّت گردد.
    وخانواده هاى توانگر درهر مناسبتى گوسفندى قربانى كنند تا بدين وسيله ثروت در ميان مردم توزيع شود و تنها در ميان توانگران واغنيا نباشد.
    روزى پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور لبابه، ام الفضل، همسر عبّاس بن عبدالمطلّب، عموى خويش، حسن را در آغوش مى گيرد و مى فرمايد: - آيا درباره من خوابى ديده اى؟ - آرى اى رسول خدا.
    - آن را بازگوى.
    - چنان ديدم كه قطعه اى از تن شما در دامن من افتاده است.
    - پس پيامبرصلى الله عليه وآله لبخندى زد و كودك شير خواره را به دست او سپردوفرمود: آرى اين تأويل رؤياى توست.
    او پاره تن من است.
    بدين ترتيب ام الفضل به عنوان دايه امام حسن برگزيده شد.
    كودك در كنف حمايت رسول بزرگوار اسلام و در زير سايه پدرش امام على وحضرت زهرا بزرگ مى شد تا بدين وسيله تمام معانى ومفاهيم اسلامِ ناب را از چشمه سار رسالت و تمام ارزشهاى ولايت را در زير سايه ولايت و همه فضايل و مكارم را از منبع عصمت و فضليت بياموزد. پيامبر، على و زهراعليهما السلام در تربيت امام توجّه و اهتمامى بليغ، مبذول مى داشتند تا بدان وسيله، استعدادها و شايستگيهاى وى را شكوفا سازند.

  4. کاربرانی که از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند.


  5. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام

    دوران امامت


    دسيسه پر نيرنگ در 19 مباه مبارك رمضان سال 40 هجرى با تروراميرمؤمنان على بن ابيطالب به انجام رسيد.
    جهان اسلام در اضطراب و پريشانى بسيار سختى فرو رفته بود.
    شمارى از بقاياى خوارج اينجا و آنجا هنوز فعاليّت مى كردند و مردم را به حكم اللّهى كه به زعم آنان به هيچ يك از رهبران دو اردوگاه شام و كوفه تعلّق نداشت، فرا مى خواندند.
    آنان نمى خواستند تحت نظارت هيچ دولتى باقى بمانند!! عدّه اى از ساده لوحان و مفسدان، از آن كسانى كه از حقيقت متمثل در اردوگاه على عليه السلام و باطلى كه در اردوگاه شام بود دل خوشى نداشتند، نيز زير پرچم خوارج جمع آمدند.
    آنان در راه نابودى حكومت هر مشكلى را آسان مى شمردند و ارتكاب هر نوع جنايت و فساد را توجيه مى كردند.
    در شام، معاويه سپاه خود رابراى هجوم نظامى ديگرى به كوفه آماده مى كرد.
    وى نامه اى به متن زيربراى كارگزارانش نوشت: از بنده خدا، معاويه، اميرمؤمنان، به فلان بن فلان.
    سلام عليكم.
    سپاس خداى يگانه اى را كه جز او معبودى نيست.
    امّا بعد، سپاس خداى را كه شما را از دشمنان كفايت كرد و ياران كژروو تفرقه انداز را واگذاشت.
    نامه هاى بزرگان و سران آنان)كوفيان( به دست ما رسيده كه در آنها از ما براى خود وخانواده هايشان امنيت مى طلبند.
    پس چون نامه ام به دست شما مى رسد با نيرو و سپاه خود حركت كنيد.
    اينك به شكر خدا به انتقام خود رسيديد و آرزوى خود را يافتيد.
    خداوندمتجاوزان و ستمگران را هدايت كند.
    و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.(9)
    حتى اگر خوارج نيز امام حسن عليه السلام را بر ضدّ معاويه يارى مى دادند،امّا آنها هم سرانجام جز خرابى به بار نمى آوردند، زيرا آنان همان گونه كه به معاويه اعتقادى نداشتند به وى هم معتقد نبودند.
    اينك نگاهى به خانه على عليه السلام مى افكنيم تا ببينيم كه چگونه پرتودرخشان امام در آنجا به خاموشى مى گرايد.
    پس از وفات آن حضرت،خانواده اش وى را پنهانى به پشت غرىّ -منطقه اى نزديك كوفه- بردند تاپيكرش را در آنجا به خاك سپارند.
    آنان از ناحيه خوارج بسيار بيم داشتند.
    آنان مى ترسيدند كه مبادا خوارج مرقد آن حضرت را بشناسند و به انتقام يار همكيش خود "ابن ملجم" كه پيكرش سوازنده شد، قبر رابشكافند و جنازه را از آن بيرون كشند.
    همچنين آنان از جاسوسان بنى اميّه كه از نقل اخبار به حزب اموى خسته نمى شدند، احساس خطر مى كردند.(10)
    تشييع كنندگان از فرزندان وخويشان آن حضرت،از مراسم خاك سپارى پيكر پاك امام باز مى گشتند.
    درون خانه على هنوز مراسم سوگوارى بر پابود كه عبيداللَّه بن عبّاس كه از جانب امام بر ولايت بصره گماشته شده بود، وارد منزل شد.
    امام حسن به سوى مسجد بيرون آمد ومسلمانان درانتظارى گدازنده، چشم به راه مقدم وى بودند.
    ابن عبّاس در رأس مجلس به سخنرانى ايستاد وگفت: اميرمؤمنان وفات يافت در حالى كه جانشينى از پس خود براى شما گذارد.
    اگر به او پاسخ مى گوييد به سوى شما آيد واگربه خلافت او نا خشنوديد پس كسى را بر كسى اجبارى نيست.
    مردم ناله وفرياد سر داند.
    گويى سخن ابن عبّاس، دريايى از اندوه ودريغ همراه داشت.
    مردم با صداى بلند بانگ بر آوردند.
    بگو او به سوى ما بيايد.
    امام حسن مجتبى به سوى آنان رفت و خداى را ستود و بر او درودفرستاد وآنگاه از شخصيّت اميرمؤمنان تمجيد كرد و درباره او فرمود: "در اين شب مردى وفات يافت كه نه نخستين مسلمانان در عمل از اوسبقت گرفتند و نه آيندگان به او توانند رسيد.
    او در ركاب رسول خدا جهادمى كرد و به جان خويش از آن حضرت پاسبانى مى نمود.
    رسول خداصلى الله عليه وآله اورا با پرچم خويش به جنگ مى فرستاد و جبرئيل عليه السلام از راست و ميكائيل از چپ او را در ميان خود مى گرفتند و وى باز نمى گشت مگر آنكه خدا بردستان او پيروزى را مى آورد.
    او در شبى وفات يافت كه عيسى بن مريم درآن به آسمان صعود كرد و يوشع بن نون وصى موسى عليهما السلام نيز در چنين شبى درگذشت.
    وى از زرد و سپيد )طلا و نقره(، جز هفتصد درهم از پس خود باقى نگذاشت كه اين مبلغ از سهم او از بيت المال زياد آمده بود و وى مى خواست با اين مبلغ خدمتكارى براى خانه اش بخرد.
    " اشك امان گفتن به او نمى داد، آهى كشيد و همراه با آن قطراتى ازچشمش باريدن گرفت و آه و حسرت بود كه از دهان مردم شنيده مى شدآنگاه امام فرمود: "اى مردم هر كه مرا شناخت، شناخته است و آن كه نمى شناسد بداند كه من حسن فرزند على هستم.
    منم فرزند پيامبرصلى الله عليه وآله ومنم فرزند وصى ومنم فرزند نويد بخش بيم دهنده و منم فرزند دعوت كننده به خدا و منم فرزند چراغ نورانى.
    من از خاندانى هستم كه جبرئيل به سوى ما فرود مى آمد و از پيش ما به آسمان مى رفت و من از خاندانى هستم كه خداوند پليدى را از آنان زدود و ايشان را پاك و پاكيزه گردانيدو من از خاندانى هستم كه خداوند محبتشان را بر هر مسلمانى واجب شمرده و براى پيامبرش فرموده است: بگو از شما به خاطر آن پاداشى نمى طلبم و هر كه حسنه اى گرد آورد مااز جانب خود حسنه اى بر آن مى افزاييم.
    گرد آورى حسنه همانا محبّت مااهل بيت است".
    بدين گونه مردم با رضايت و خوشنودى، با امام حسن عليه السلام دست بيعت دادند، زيرا وى را تجسّم صفات شايسته و برتر خلافت مى ديدند.
    و آيامگر نه اين است كه پيشواى مسلمانان بايد از جانب خداوند انتخاب شودو پيامبرصلى الله عليه وآله او را منصوب كند؟ و آيا مگر نه اين است كه رهبرمسلمانان بايد در اوج كرامتها و فضيلتها باشد و با كفايت ترين و باابهّت ترين و داناترين مسلمانان به شمار آيد؟ و آيا مگر تمام اين ويژگيها، به شكلى كامل، در امام حسن گرد نيامده بود؟ آيا پيامبر اكرم درباره وى نفرموده بود: حسن و حسين چه برخيزند و چه بنشينند، هردو امامند؟ و آيا امام حسن همانى نبود كه پدر بزرگوارش درباره اوفرموده بود: "خاندان پيامبر، حيات دانش و مرگ جهلند.
    حلم آنان ازعلم ايشان و ظاهرشان از باطنشان و سكوتشان از حكمة سخنشان شما راآگاه مى كند. با حقّ، مخالفت نمى ورزند و در آن به اختلاف نمى افتند.

  6. کاربرانی که از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند.


  7. #4
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على عليه السلام

    سياست امام و حكومت معاويه


    امام حسن مجتبى عليه السلام بدين سان رهبرى جناح سياسى نيرومندى را برضدّ معاويه به عهده گرفت.
    آن حضرت پيروانش را در هر گوشه و كنارى رهبرى مى كرد و صفوف آنان را نظم مى بخشيد و استعدادهايشان را بارورمى ساخت ودر برابر ستيزه گريها و فريبهاى معاويه، از آن دفاع مى كرد.
    همچنين در همان زمان، آن حضرت به نشر فرهنگ اسلامى در سر تا سرمملكت اسلامى، از طريق نامه يا گروهى از شاگردان برجسته اش كه خودامور مادى و معنوى آنان را بر عهده گرفته بود و آنان را به اين سوى و آن سوى مى فرستاد و يا از طريق خطبه هايى كه در ايام حج و غير آن ايرادمى كرد، همّت مى گمارد.
    از اين راه جريان فرهنگى اصيل امت را رهبرى ميكرد.
    از همين جاست كه مى توان پى برد كه چرا آن حضرت مدينه منوره را به عنوان وطن دائِمِ خود برگزيد، زيرا در آن شهر گروهى از انصار و نيزكسان ديگرى بودند كه امام مى توانست با ارشاد و راهنمايى آنان، راهى براى هدايت امّت بگشايد، چرا كه انصار و فرزندان آنان از نظر فكرى،مقتداى مسلمانان به شمار مى رفتند.
    بنابر اين هر كس كه به رهبرى انصاردست مى يافت مى توانست عملاً رهبرى امّت را به دست گيرد.

    شهادت فرجامى شايسته


    سياست خردمندانه امام حسن عليه السلام و جايگاه والاى او در ميان امّت،معاويه را واداشت تا در قدرت خويش نسبت به مخالفت با آن حضرت وناشايستگى اش در تكيه زدن بر مسند خلافت به ترديد افتد، زيرا اوگامى مخالف با مصالح خدا يا امّت بر نمى داشت مگر آنكه امام حسن ودرپى او امّت اسلامى بر وى اعتراض مى كردند.
    از اين رو كوششهاى معاويه با شكست مواجه شده و آرزوهايش به تباهى گراييده بود.
    بنابراين در پى يافتن چاره اى بر آمد كه او را تا اندازه بسيارى موفّق گرداند.
    اين چاره، ريختن خون امام حسن از طريق زهرى بود كه براى همسر امام فرستاده بود.
    پيش از اين گفتيم كه در منطق معاويه، ارتكاب هر جنايتى توجيه شده به شمار مى آمد.
    بنابر تعبير سخيف وى، خداوند سپاهيانى در عسل داشت.
    هرگاه كه او از كسى ناخشنود مى شد مقدارى از عسل را به زهرمى آميخت و وى را بدين حيله از ميان بر مى داشت.
    معاويه اين حيله را چند بار عليه امام حسن عليه السلام نيز آزمايش كرد، امّااين زهر در آن حضرت كارگر نيفتاد و كوشش معاويه با شكست مواجه شد.
    از اين رو معاويه به پادشاه روم نامه اى نوشت و از وى درخواست كرد كه زهرى كشنده برايش ارسال دارد.
    پادشاه روم در پاسخ معاويه گفت: درآيين ما روا نيست در كشتن كسى كه با ما سر ستيز ندارد، همكارى كنيم.
    معاويه در پاسخ به او پيغام داد.
    اين مرد )امام حسن( فرزند كسى است كه در ديار تهامه خروج كرد(32) و خواستار سرزمين پدرت شد.
    من مى خواهم او را با زهر از ميان بردارم تا مردم و كشور را از شرّ او آسوده سازم.
    پادشاه روم آن زهر كشنده را براى معاويه فرستاد و معاويه نيز آن رابه وسيله جعده، همسر خيانتكار امام حسن عليه السلام، كه به خاندانى بد كارانتساب داشت،(33) به آن حضرت نوشانيد.
    چهل يا شصت روز از نوشيدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام بوصاياى خود را به برادرش امام حسين باز گفت و دانست كه مرگش فرارسيده است، با خداوند به راز و نياز پرداخت و گفت: "بار خدايا من خود را در بارگاه تو مى پندارم.
    اين گرانترين حالت بر من است كه تا كنون بمانند آن دچار نيامده ام.
    خداوندا مرگم را با من مأنوس گردان و تنهايى ام را در آرامگاهم با من انس ده.
    شربت او )معاويه( در من اثرگذاشت به خدا سوگند او به وعده اى كه داده بود وفا نكرد و آنچه را كه گفته بود،راست نبود". آنگاه تا هنگام پيوستن به "رفيق اعلى " آياتى از قرآن مجيد را زمزمه كرد.

  8. کاربرانی که از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اهميت اربعين ،‌ جايگاه اربعين ، زيارت اربعين
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th February 2009, 12:39 PM
  2. زبان حال حضرت رقيه (س)
    توسط ØÑтRдŁ§ در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 31st January 2009, 06:56 PM
  3. معرفی: مقتل امام حسين عليه السلام
    توسط diamonds55 در انجمن پند ها و اندرزها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2009, 07:36 PM
  4. معرفی: شهادت عباس بن اميرالمومنين (عليه السلام)
    توسط diamonds55 در انجمن پند ها و اندرزها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2009, 07:18 PM
  5. زند گينامه حضرت امام جواد ع
    توسط kamanabroo در انجمن معصومین علیهم السلام
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 1st December 2008, 07:21 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •