[
[
[
من خیس بــاران تنهایی بودم
که تو با چتــــــــــــــــر عشق آمدی...
[
[
[
چقدر خوشحال بود شیطان وقتی که سیب را چیدم
گمان کرد فریب داده است مرا !!
ولی نمیدانست
تو پرسیده ای :که مرا دوست داری یا ماندن در بهشت!!
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
به یاد داشته باش که امروز طلوع دیگری ندارد.
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)