دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: داستان پژمان عقاب اسیا

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض داستان پژمان عقاب اسیا

    پژمان ، پسری پایین شهری بود. او درخانه ی پدری اش زندگی می کرد. او از کودکی به دنبال توپ چهل تکه ای که پدرش برای او خریداری کرده بود، می دوید و توپ را تنها دوست و مونس خود می دانست. اوقاتی که دلش می گرفت و تنها می شد، با دوست خود درد و دل می کرد و حرف می زد.او چهارده سال داشت و این چهارده سال را فقط و فقط، به فوتبال و توپ چهل تکه ی خود اندیشیده بود. او فکردیگری را نیزدرسرمی پروراند و آن فکراین بود که درآینده دروازه بانی قابل و توانا شود؛ او درزمان بازی فوتبال، فقط درون دروازه می ایستاد و ازهمان زمان نوجوانی دروازه بانی را یادگرفته بود و عین زبان مادری اش مسلط بود و توپی نبود که او نگیرد...درواقع، توپ را سحروجادو می کرد و این تنها کاری بود که او درهنگام بازی فوتبال انجام می داد و این گونه بود که او می توانست، تمامی توپ های سرعتی دوستانش را دفع کند. روشی که او انجام می داد این گونه بود، وقتی که توپ به دروازه نزدیک می شد، به توپ خیره می شد و خود را هماهنگ با توپ می کرد و این گونه بود که می توانست مسیرتوپ را تشخیص دهد و توپ رابه صورت زیبایی مهارکند و به آغوش بکشد. این گونه بود که اورا شیر دروازه ها نامیدند. ( در زمان نوجوانی پژمان ، دوستانش به دلیل هوش و ذکاوتی که در مها توپ داشت ، او را به این اسم صدا می کردند.)زمانی نبود که دوستان پژمان ، او را دعوت به بازی فوتبال نکنند و او قبول نکند، این دوستداری را فقط و فقط مدیون فوتبال و دروازه بانی بود.پژمان بسیاردوست داشت که دستکشی داشته باشد تا بتواند بهترو زیباترتوپ های شلیک شده ی به سمت دروازه را، مهارکند به همین دلیل، به صورت مداوم این سخن را، که من دستکش می خواهم را به پدرش می گفت.پدر پژمان دریکی ازروزهایی که ازمحل کارش به سمت خانه می آمد، درپشت شیشه ی مغازه ای که لوازم و دستگاه های ورزشی به فروش می رساند، دستکش دروازه بانی قرمزرنگی را دید و دریافت که می تواند با خریدن این دستکش دروازه بانی برای پژمان، می تواند اورا درراه رسیدنش به هدفش که دروازه بان شدن بود، کمک کند. به همین دلیل، پدرش سراسیمه به داخل مغازه رفت و برای تنها فرزندش، پژمان، دستکش دروازه بانی را خریداری کرد.وقتی آن را خرید، به سمت خانه رفت تا دستکش دروازه بانی را به تنها فرزندش بدهد و شاد شدن وخوشحالی را درچهره ی فرزندش مشاهده کند و با خنده ی پسرش، بخندد. درراه ، تمام اتفاقات به نفع پدر بود، انگارخدا هم ازاین کارپدر، خشنود شده بود، به همین دلیل، درراه تمام حوادث را ازپدر پژمان دورمی کرد تا او سلامت به خانه برسد.آینده ی پژمان، معلوم و روشن بود، ولی او، یک مشکل بسیاراساسی و کاملا جدی داشت که به مانند سد و دیواری جلوی رسیدن او به هدفش را مرتب می گرفت. آن مشکل، چاق بودن پژمان بود. او نمی توانست درمواقع حساس که توپی به سمت مخالف زده می شد، توپ را مهار کند... پدر وقتی درب خانه را باز کرد و به داخل خانه آمد، پژمان مشغول کار همیشگی اش بود. او هر روز توپ چهل تکه اش را برمی داشت و به حیاط خانه می رفت و تمرین دروازه بانی می کرد. او توپ را با پایش به دیوار خانه می کوبید و بعد با دستش ، دوست خوب خود را می گرفت و به آغوش می کشید.پژمان وقتی فهمید که پدرش از سرکارش آمده است ، دوست خوب خود را روی زمین رها کرد و با پرشی جذاب به بغل پدرش رفت. پدر در همان لحظه اول، دستکش قرمز رنگی که برای پژمان خریده بود را به پژمان داد. پژمان وقتی که دستکش قرمز رنگ را از پدر می گیرد نمی داند که از خوشحالی چه باید بکند و هی به بالا و پایین می پرد و اصلا در پوست خود نمی گنجد. او طوری رفتار می کرد که انگار تمام دنیا را به او داده اند و خیلی خیلی خوشحال و شاداب بود و در همان لحظه، دستکش را در دستش کرد و خوشحال رفت تا ادامه ی بازی خود را با دستکش های تازه ی خود بکند.پژمان ، این قدر به دروازه بانی علاقه داشت که شب ها حتی هنگامی که به خواب فرو می رفت ، خواب دروازه و دستکش دروازه بانی را می دید. آن شب او انقدر به دروازه بانی فکر کرد که به خواب فرو رفت.صبح شد. پژمان از خواب بیدار شد و رفت تا صورت خود را آب بزند تا خواب از سر او برود. از تخت خواب خود پایین امد و دور شد و درب اتاق خود را باز کرد و به بیرون از اتاق رفت. در این هنگام بود که پژمان شوکه شد و خواب از سرش پرید. به خود گفت: اینجا کجاست ، من چرا اینجوری شدم من کجا هستم .به طرف آینه ای که در همان نزدیکی بود رفت و با دیدن خود ، به هوا پرید . « این کیه؟ چرا من اینقدر بزرگ شدم . این جا کجاست ؟ ، نگنه خوابم یا دارم خواب می بینم . اینجا کجاست. »پژمان الان بیست و سه ساله بود و دروازه بان شماره یک تیم پیکان شده بود . انگار تمام رویا ها و آرزوهایش به حقیقت پیوسته بودند. زمان نه سال به جلو امده بود یا او داشت خواب می دید ، او شگفت زده شده بود و اصلا باور نمی کرد که دروازه بانی قدر شده است.در این روز، تیم پیکان مسابقه ای بسیار مهم و حساسی خواهد داشت که بسیارتاثیرگذارو تعیین کننده است.همه ی تماشاگران و مسئولین تیم پیکان ، چشم امیدشان به دوازه بان جوانشان هست که بازهم به هنرنمایی های خودش در این مسابقه ی حساس و تاثیر گذار ادامه بده و تمام ان ها را به نمایش بگذارد و باز هم از دروازه ی پیکان دفاع کند.خیلی از همبازی های پژمان او را خوش تیپ ترین و خوش چهره ترین بازیکن تیم پیکان می داسنتند و دلیل ان این بود که او بسیار عادت داشت که به روز باشد و به طور مداوم لباس های روز را بر تن کند به همین دلیل بود که هم بازیان پژمان او را زیباترین و خوش پوش ترین بازیکن باشگاه می نامیدند.او سالانه هشت یا نه میلیون تومان صرف خرید لباس های خود میکرد و بیشتر لباس های مارک دار می خرید و برتن میکرد.مبلغ اولین قرارداد رسمی پژمان یک میلیون تومان بود و او پس از گرفتن این پول ، یک ماشین بلیزر خرید چون آن را خیلی دوست می داشت.تیم پیکان توانسته بود در این دوره از مسابقات لیگ ، با کسب 45 امیتاز ، تیم دوم جدول بشود که این را فقط مدیون دروازه بان قدرتمند و با ذکاوتی همچون پژمان بود که با تیزهوشی فراوان بسیاری از خطرات را از دروازه ی پیکان دور کرده و به توپ های شوت شده حق ورود به دروازه را ندهد از این رو به پژمان لقب شاه دروازه ها را داده بودند.تیم های بسیاری خواهان به خدمت گرفتن او بودند و در پایان فصل ، تعداد زیادی پیشنهاد از تیم های مختلف به او می رسید .ساعاتی درخانه ی زیبایش ماندو استراحت کردتا آمادگی لازم را برای بازی با تیم سپاهان اصفهان پیدا کند. بعد از چندین ساعت استراحت و آمادگی ، پژمان برخواست تا آماده شود تا به زمین برود. کلید ماشین خود را برداشت و کلیه ی لوازم خود را دسته بندی کرد و داخل ساک ورزشی خود قرارداد و از خانه اش خارج شد. او تمام عزم خود را جزم کرده بود تا در این مسابقه یک فوق ستاره باشد و نگذارد که حتی یک گل وارد دروازه بشود ؛ فقط سه مسابقه ی دیگر مانده بود تا قهرمان لیگ مشخص شود و پژمان تمام تلاش خود را می کرد تا جشن قهرمانی را برای تیم پیکان به پا کند،با پایان فصل ، قرارداد پژمان نیز به پایان می رسید و او باید منتظر می ماند تا ببیند مسئولان باشگاه پیکان چه تصمیمی می گیرند، آیا قرارداد او را تمدید می کردند یا اورا بازیکنی آزاد اعلام میکردند؟ او هم چون آهویی تیزپا ، درون دروازه قرار می گرفت و دستکش های طلایی خود را که در آفتاب ، هم چون دریایی از طلا می ماند ، بر تن دستان خود می کرد.پیراهن او ، سبز رنگ بود و وقتی که می ایستاد به مانند درختی قوی و استوار می ماند که دستان خودرا(منظور درخت) که با برگ های سبزرنگ زیبایی باز کرده بود تا کسی را درآغوش بگیرد.پیراهن او ، در کل مسابقات تک و ممتاز بود و فقط پژمان لایق به تن کردن این پیران را داشت ، به آن دلیل که این پیراهن را مخصوص و تک برای او از برگ درختان ، دوخته بودند.شورت دروازه بانی اش ، سفید رنگ بود و همچون آسمانی می ماند که ابرهای قولدور تمام آسمان را احاطه کرده اند و شبیه به برف های نوک قله بود که در بالای قله ها خودنمایی می کردند.ساق دروازه بانی اش ، آبی رنگ بود و به مانند آن بود که او در آب قرار دارد و به شنا مشغول است.او در لباس دروازه بانی ، همچون سد و دیواری عظیم و استوار مانند بود که مقابل تمام ضربه های مهاجمان ایستادگی میکرد و قدرت خود را به همگان نمایان می ساخت.وقتی درماشین خود بود ، موسیقی بسیار آرام و ملایمی گذاشته بود تا آرامش بگیرد و تمام روح و روان خود را تسلی خاطر بدهد. این کار همیشگی او بود تا بتواند تمام انرژی های محیط را جذب کند و بر توپ های سرکش و لجوج چیره شود وهمگی آنها را مهارکند. این شگرد خاص ، مختص او بود. او ساعاتی قبل از مسابقه و تمرین ، روح و روان خود را تسلی می داد تا آماده ی پرواز به دنیای دروازه ها شود و سرانجام این کار بسیار باارزش ، مهار توپ و چیره شدن به توپ بود ؛ او با این شگرد توانسته بود که تعداد گل های محدود و انگشت شماری را به درون دروازه راه بدهد. شیوه تسلط او به توپ ، یکی از بهترین راه هایی بود که می توانست به توپ چیره شود و توپ را همچون مادری که نوزادش را به آغوش می کشد ، بگیرد و در بیشتر مواقع این راه مؤثر واقع میشد و توپ را به روش ماهرانه ای می گرفت ؛ شیوه تسلط او این گونه بود: پژمان اول دیدگان خود را بر روی توپ متمرگز می کرد و با هر چرخش توپ ، دیدگان او هم به همان سمت هدایت میشد و وقتی توپ به سمت دروازه می آمد می توانست توپ را به بهترین صورت مهار کند و به آن فرصت هنرنمایی ( منظور توپ ) نمی داد. پژمان دقایقی در راه ورزشگاه مخصوص تیم پیکان بود و هنگام رسیدن باید آماده میشد و به زمین بازی وارد میشد و خود را گرم می کرد تا بدنش آماده ی پذیرایی از توپ های شوت شده باشد.پژمان در هنگام رانندگی به طور مداوم این جملات را تکرار میکرد تا انرژی لازم را پیدا کند و نیز به خود روحیه ی کافی بدهد؛ چون به آن اعتقادرسیده بود که انرژی درون انسان می تواند کارهای بسیار عظیمی را به نتایجی بسیار عالی برساند.« من کل توپ های شوت شده به دروازه ام رو می گیرم و مهارشون میکنم ... مطمئنم که توی این بازی ، ستاره ی بی چون و چرای زمین میشم ... من به اراده ام اعتقاد دارم و به خودمم ایمان دارم پس کل توپ هارو می گیرم می دونم که می تونم بهترین بازیکن توی این مسابقه باشم ، می دونم ... . »بالاخره پس از دقایقی رانندگی، او به پارکینگ ورزشگاه پیکان رسید. با آرامش به داخل پارکینگ رفت وماشین خودرا با دقت در گوشه ای پارک کرد و ازدرون ماشین پیاده شد و به سمت صندوق عقب ماشین رفت تا وسایل خود را بردارد ؛ وقتی که به رختکن ورزشگاه رسید ، تمام اعضای تیم به همراه کادر فنی و سرمربی آن جا بودند.اعضای تیم داشتند لباس های تمرین خود را به تن می کردند و آماده ی آن می شدند که به مستطیل سبز بروند و خود را برای گرم کردن نهایی ، آماده کنند.وقتی که پژمان بر روی صندلی خالی کنار سامان نشست ، احساس راحتی کرد انگارکه بر روی صندلی پادشاهی نشسته است ، به سرعت تمام غلنج های خود را شکست. صدای شق شق شکستن غلنج هایش به گوش همه ی کسانی که دررختکن بودند، رسید. او پس از این کار، زیپ ساک خود را باز کرد و وسایل خود را بیرون آورد و بعد چشمان خود را به آرامی بر روی هم گذاشت. هدف او از این کار این بود که تمرکز بگیرد و به زمین بازی برود. او این کار را همیشه قبل ازاینکه به درون زمین برود ، می کرد. تمام نیروهای درونی پژمان دست در دست هم دادند و به هم چسبیند تا اینکه مرحله ی آخرکسب انرژی های درونی او به پایان رسید واو آماده ی آماده بودکه به درون زمین برود و هنرنمایی های خود را آغاز کند و به همگان نمایان سازد.سرمربی تیم پیکان به همه ی بازیکن های تیم گفت:« این بازی خیلی برای ما مهمه ، واقعا به این سه امتیاز نیازمندیم. ازتون شخصاً خواهش میکنم که توی این بازی نهایت تلاش و کوشش خودتونو بکنید .و از زمین پیروز بیرون بیایید. من تمام تلاش خودمو کردم و هر چی می تونستم روی نقاط ضعف و قوت تیم سپاهان کار کردم و به شما گفتم و شما تمرین کردید ؛ ما با این سه امتیاز می تونیم که به فاصله ی یک امتیازی تیم قدر سپاهان برسیم و با یک باخت و مساوی ، فاصله ی خودمونو با رده ی اولی زیاد کنیم . ما الان چهارامتیازاز تیم سپاهان کم داریم، گه ببیرم می تونیم به فاصله ی یک امتیازی سپاهان برسیم ازتون خواهش میکنم که نهایت تلاش خودتونو بکنید ؛ مدیریت محترم قول دادن که درصورت برد مبلغ تشویقی به همه ی بازیکن ها بده . تمام تلاش خودتونو بکنید ، من مطمئنم که شماها با برد بیرون میایید مطمئنم. »پژمان لباس های دوم خودش رو که همیشه در هنگام تمرین به تن می کرد را پوشید و آماده ی وارد شدن به زمین شد. حس ششم پژمان به طور مداوم به پژمان می گفت: « مطمئن باش ستاره ی بازی میشی ، همه ی توپ ها رو میگیری آقای دروازه بان ...!؟!»همه ی بازیکنانی که برای این بازی انتخاب شده بودند،اول به تمرین دویدن به دورزمین پرداختند. پژمان هم که لباس های دروازه بانی اش را برتن کرده بود ، به همراه دیگر بازیکنان تیم می دوید تا خود را گرم کند و سپس به دروازه برود و به تمرین دروازه باین بپردازد.همه ی بازیکنان پس از دویدن بر دور کل زمین ، هر یک به طرفی رفت. پژمان رفت تا درون دروازه بایستد و همه ی توپ های ارسالی به سمت دروازه را مهار کند و خود را اینگونه نیز گرم کند.اواولین کاری که کرد، بوسیدن سه تیر دروازه بود که همچون طلسمی جلوی شوت ها و ضربه ها را می گرفت و به توپ ها فرصت ورود به دروازه را نمی داد.این بوسه ها، چون آن تارهای عنکبوتی می ماند که هزاران عنکبوت بر درون و برون دروازه تنیده اند که طلسمی عظیم را به وجود می آورد و چون سدی به نظر می آمد که حتی مگسی نمی توانست به درون آن وارد شود.بعد از بوسه زدن بر سه تیر دروازه ، او در جای همیشگی خود دردروازه ایستاد و مربی دروازه بان ها با یک گونی پر از توپ در دستش به سمت دروازه و پژمان آمد. پس از این که به نزدیکی های دروازه رسید ، گونی پر از توپ را بر روی زمین انداخت. توپ های درون گونی ، همچون لاستیک های ماشین ، به این سو و آن سو رفتند. یکی از توپ ها به پشت خط هجده قدم رفت ، یکی به سمت راست و یکی به سمت چپ رفت. بعد مربی دروازه بان ها دورخیز بلندی کرد و به پژمان گفت: « آماده ای پسر دروازه بان شماره ی یک تیم پیکان ...!!!»پژمان نگاهش به توپ بود و به آن خیره شده بود و داشت تمرکز می گرفت که جواب داد : « آماده ی گرفتن توپ هستم مربی ... توپو بزن می گیرمش مطمئن باش !!؟ »مربی ، توپ را با تمام توان و قدرتش به سمت دروازه کوبید ، توپ با قدرت تمام و با نوری زرد رنگ به گوشه دروازه رفت و پژمان با یک جهش ، کار توپ را ساخت و توپ را مهار کرد.مربی به پژمان امان نداد و با مکثی کوتاه ، توپ دومی را با دقت زیادتر به سمت دروازه شوت کرد. پژمان که در حال خوابیده بود ، سریع برخواست و توپ را در آغوشش کشید. مربی توپ سومی را شوت کرد ، پژمان نتوانست توپ را مهارکند وتوپ ازمیان تارهای عنکبوت گذشت و به درون دروازه رفت. با پاره شدن تارهای عنکبوت وخراب شدن سد مقابل دروازه، صدای مهیبی گوش فضا را کر کرد.دقایقی به همین صورت گذشت. همه ی بازیکنان مشغول تمرین بودند اما خسته! ساعاتی گذشت وزمان شروع بازی تیم پیکان وسپاهان شد،هردوتیم آماده ی آن بودند که بازی خود را شروع کنند. هر دو تیم در پی کسب برد در این مسابقه بودند. اگر تیم پیکان می توانست این بازی را با برد پشت سر بگذارد به فاصله ی یک امتیازی تیم سپاهان می رسد و اگرتیم سپاهان قادر به برد پیکان شود فاصله ی خود را با تیم دوم (پیکان) افزایش خواهد داد و پله ای به سمت پیروزی این فصل خواهد برداشت.اعضای دو تیم به همراه ذخیره های دو تیم در راهروی ورزشگاه بودند و درانتظاراجازه ی ورود به داخل زمین. داورجلوترازهمه ی بازیکنان بود البته با سه داور دیگر. داوراین بازی ، توپ زرد رنگی را درون دستانش داشت .داوران دوم و سوم ، پرچم های سبز و قرمز رنگی درون دست داشتند که به هنگام افساید یا اوت ان را به بالا ببرند.داور چهارم، هم که مسئولیت زیادی داشت. او می بایست به هنگام تعویض بازیکن یا اعلام وقت اضافه را اعلام میکرد ، یا اینکه وقتی کمک داوران مصدوم می شدند اوجای انها را در بازی پر کند. بالاخره پس ازاندک زمانی، اجازه ورود صادر شد و تمام بازیکنان و داوران به درون زمین وارد شدند. پژمان کاپیتان تیم پیکان و نویدکیا کاپیتان تیم سپاهان بودند که بعد از داور وارد زمین می شدند. شور و اشتیاقی در صورت پژمان بود. انگار که تمام دنیا را به او داده بودند. شادی در صورت پژمان موج می زد و شنا میکرد همچون کوسه ای که دنبال شکاری می گشت.او با این روحیه می خواست که در این بازی عقاب باشد و به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شود. فوروارد تیم پیکان ، کومستاتو تراتینی، نام این تیم را در رتبه ی اول جدول بهترین گلزنان به اهتزازدراورده بود و رتبه ی دوم هم خلیلی (بازیکن تیم پیکان) ورتبه ی سوم را نویدکیا ( بازیکن تیم سپاهان) برعهده داشتند.دو تیم دروسط زمین منتظراغازمراحل اولیه شروع بازی بودند. درهمان مراسم اولیه بازی تماشاگران تیم پیکان، با سروصدایی که تولید کرده بوند؛ مراسم را با مشکلاتی مواجه کرده بودند.این مشکل این بود که مراسم ابتدایی بازی مختل شده بود و تماشاگران با سوت هایی که به صدا در می اوردند ، گوش زمان را کر کرده بود.بالاخره مراسم ابتدایی بازی به پایان رسید و داور اول بازی ، کاپیتان های دو تیم را به سوی خود فراخواند تا تکلیف زمین و توپ مشخص شود.تیم پیکان می بایست بازی را اول شروع کند. گرمای توپ، به زمین سبز بازی چنان فشار می اورد که صدای فریاد های زمین از فواصل زیاد به گوش می رسید.پژمان که درون دروازه بود، دستانش را به هم قلاب کرده بود و داشت دعایی می خواند. پس از خواندن دعا، پژمان به طرف سه تیردروازه رفت و بوسه ای بر آنها زد تا طلسمی بشود و تارهای عنکبوت شکل گیرند. این کار همیشه ی پژمان بود. او با این کار چنان طلسمی ایجاد می کرد که توپ اجازه ی ورود به دروازه را نداشت چون عنکبوت ها جلوی او(توپ) را می گرفتند و ازسم خود به بدن توپ تزریق می کردند و توپ جان می باخت.داورسوت را بر گوشه ی لبش قرار داد و سوت را دمید و بازی اغاز شد . تماشاگران دو تیم چنان تشویق می کردند که چشم همه در امده بود.« سلام بینندگان محترم. احمدی هستم گزارشگراین بازی . بازی خیلی زیبایی رو شاهد خواهیم بود، چون این بازی از حساسیت بالایی برخورداره و کسب برد این بازی برای هر دو تیم اهمیت داره. خوب میریم سرغ گزارش بازی . حالا کاویانی، مهاجم تیم پیکان توپ رو در اختیار داره و همین جور داره به سمت دروازه ی تیم سپاهان میره ، هافبک های تیم و مهاجم ها از گوشه ها اضافه میشن ... حالا کاویانی ، سه نفر رو دریبل میکنه و در موقعیت سانت قرار میگیره ؛ یکی از مدافع های تیم سپاهان مزاحمش هست . کاویانی ایستاده و با توپ داره بازی میکنه تا مدافع سپاهانی رو گمراه کنه و دریبل کنه و به سمت دروازه بره ، ببینیم می تونه موفق بشه ؟کاویانی ، توپ رو به سمت راست خودش می بره ، و با یه حرکت تند و تیز مدافع سپاهانی رو کنار می زنه و سانت میکنه ؛ دروازه بان تیم سپاهان که رحمتی نام داره به سرعت از دروازه خارج میشه و توپ رو به چنگال خودش می گیره.همه ی بازیکنای تیم پیکان به سرعت به زمین خودشون بر میگردن تا حمله و پاتک سپاهان رو دفع کنن. رحمتی توپ رو با دست به هادی عقیلی پاس می ده ، هادی عقیلی توپ رو به سرعت به جلو می بره و حالا پاس میده به شریفی نسب ( هافبک سپاهان ). شریفی نسب توپ رو ارام ارام به سمت دروازه پیکان میبره . با یه سانت نصفه و نیمه توپ رو به نوید کیا میده . نوید کیا توپ رو با دقت از فاصله ی زیاد به سمت دروازه ی پیکان میشوته ببینیم سرنوشت توپ چی میشه؟پژمان با قدرتش به سمت توپ قدم بر می داره و مطمئن نشون میده . توپ رو با مهارت فوق العاده به کرنر می فرسته. پژمان واقعا در دروازه بانی مهارت خیلی زیادی داره. شریفی نسب میره و پشت توپ می ایسته تا کرنر رو بزنه . خیلی دوست داره تا در این بازی مهم ، یه پاس گل بده. کرنر رو میزنه ، توپ با چرخش خیلی زیبایی به سمت عقیلی میره . عقیلی با پرشی زیبا توپ رو به سمت دروازه میزنه .پژمان با مهرت خارق العاده ی خودش توپ را به کرنری دیگر تبدیل می کنه . افرین و افرین بر پژمان که تا الان دو موقعیت زیبا و سخت رو مهر کرده.شریفی نسب کرنر رو بار دیگر می فرسته . جاج صفی به هوا بر می خیزه و توپ رو می شوته ولی به بیرون از زمین و زاویه میره. باید حواسشو بیشتر جمع میکرد تا بتونه بیشتر از این موقعیت استفاده کنه ولی نتونست و موقعیت رو از دست داد!پژمان پشت توپ هست و میخواد توپ رو به وسط های زیمن بفرسته. پاهای قدرتمندی داره و دستانی قدرتمند تر.توپ به وسط های زمین میره و سید زمانی( مهاجم سپاهان ) به هوا میپره و توپ رو به هم تیمیش یعنی نویدکیا میده. نوید کیا با یه سانت زیبا توپ رو به زمین پیکان می فرسته و حاج صفی توپ رو میگیره وبدون درنگ توپ رو به سمت دروازه ی پژمان می شوته ، پژمان توپ رو می گیره و بر روی زمین می پره و به سرعت از زمین بلند میشه و توپ رو به سیدی می ده ( دفاع تیم پیکان) ، ولی می بینیم که جاج صفی به سرعت داره به مدافع نزدیک میشه. قصد او شکار توپ هست. مدافع تیم پیکان همون جا خشکش زده و هیچ کاری نمی کنه.پژمان بر سر مدافع فریاد میزنه : « برو... پاس بده ... برو جلو احمق ...!!»حاج صفی توپ رو نشونه نگرفته، قصد اون پای مدافع هست و با یه تکل خیلی خطرناک داره به سمت مدافع پیکان می ره ...اوه ... مدافع تیم پیکان بر زمین دراز میشه و کلا متوقف میشه ! پژمان داره فقط و فقط اعتراض میکنه . مدافع پیکان به این طرف و اون طرف میره . حاج صفی هم به زمین افتاده . هادی عقیلی به سرعت داره به طرف داور میره. داور دستش رو میکنه توی جیبش و کارتی رو در میاره ولی معلوم نیست که چه کارتی باشه ، قرمز یا زرد!؟اون قسمت از زمین پیکان ، خیلی شلوغ شده اصلا نمیشه دید که چی چیزی پیش اومده! تمام بازیکنان توی اون قسمت از زمین جمع شدن و دارن دعوا میکنن بله دعوای بسیار بدی شده!!اوه اوه این سمت اقای مظلومی که سرمربی تیم پیکان هست رو نگاه کنید که داره به چه وضعی اعتراض خودشو به این صحنه نشون میده!پزشک و برنکارد داره به سمت بازیکن مصدوم پیکان میره. واقعا صحنه ی خشنی بود و اصلا لایق فوتبال ایران و لیگ برتر نبود.حاج صفی از روی زمین بلند میشه و داور... کارت قرمز مستقیم بهش نشون میده!! واقعا لایقش بود نمی دونم واگذار میکنیم به کارشناسان داوری؟!حاج صفی هنوز داخل زیمن هست و قصد بیرون رفتن از زمین رو نداره ، نوید کیا داره با حاج صفی صحبت میکنه تا اونو از زمین ببره بیرون ولی ببینیم سرنوشت بازیکن مصدوم تیم پیکان چه هست؟کار حاج صفی واقعا اشتباه بود و اصلا لایق او نبود که این کار رو بکنه و خودشو دارای حاشیه کنه! ، او با این کارش هم خودش رو بدبخت کرد هم تیمش رو که در اوایل نیمه ی اول تیمش رو ده نفره کرد و باید ببینیم که اقای افشار زاده چه تدابیری رو می اندیشن برای پر کردن این بازیکن در زمین.اقای مظلومی یه بازیکن رو از روی نیمکت ذخیره ها به سوی خودش فراخوانده تا بره خودش رو گرم کنه تا اگر مشکلی برای مدافع تیم پیش اومد و اون نتونست به بازی ادامه بده بتونه جاش رو توی زمین پر کنه.نویدکیا کم کم حاج صفی رو اروم میکنه و به بیرون از زمین می بره تا مزاحم درون زمین نباشه چون حاج صفی دیگه اخراج شده و مثل یه مهره ی سوخته می مونه و دیگه نمی تونه بازی کنه!مدافع تیم پیکان دیگه نمی تونه به بازی ادامه بده و پزشک تیم به سوی سرمربی تیم اشاره می کنه که نمی تونه به بازی ادامه بده و باید تعویضش کنه!بازیکن مصدوم تیم پیکان رو در برانکار به بیرون از زیمن انتقال میدن و از اونجا هم سوار بر امبولانس میکنن و به بیمارستان انتقال میدن.بازی به روحیه ی قبل خودش برگشت و زمین ارام شد. پژمان پشت توپ ایستاده و منتظر سوت داور هست که ضربه رو بزنه؟!داور سوتش رو به صدا در میاره و پژمان توپ رو به ابرها می رسونه و از اسمان پایین میاد و به نزدیکی های محوطه ی هجده قدم تیم سپاهان می رسه. مدافع تیم سپاهان به هوا می پره و توپ رو به هم تیمیش پاس می ده و اون هم حمله ی خودش رو شروع می کنه.اقای مظلومی بازیکنی که داره خودش رو گرم میکنه فرا می خونه و به اون دستوراتی رو میده که وقتی به زمین رفت به بازیکنای دیگر پیکان برسونه.اوه یه موقعیت بسیار عالی برای تیم سپاهان به وجود اومده و اونا قصد گل زنی دارن. از همون سمتی که دفاع خالی هسا دارن حمله می کنن و دفاعی هم ندارن چون همه ی بازیکنان به جلو رفتن و فقط پيمان هست و اون باید درغالب مدافع اخرعمل کنه،همین کارروهم می کنه و به مقابله با مهاجم سپاهان میره. امیدوارم که موفق بشه و توپ رو دفع کنه.پژمان با یه تکل بسیار زیبا توپ رو از مهاجم تیم سپاهان میگیره و توپ رو به نزدیکی های دروازه ی تیم سپاهان می رسونه ، اون هم با یه شوت کاری .دروازه بان تیم سپاهان به سرعت میاد و توپ رو درهوا میگیره و بعد بر روی زمین می افته تا هم یه خستی در کنه و هم بازیکنای تیم ( سپاهان ) پخش بشن.حالا دارین مشاهده می کنید که احمد فرزانه ( بازیکن تعویضی تیم پیکان ) در کنار زمین ایستاده و می خواد که به درون زمین وارد بشه. این تعویض ، یک تعویض اجباری برای پیکان هست چون مدافع تیم مصدوم شد غالبا باید یک نفر به جای بازیکن مصدوم شده به درون زمین بیاد.بازیکن تازه وارد باید تا صبر کنه تا توپ از زمین خارج بشه و بعد وارد زمین بشه چون این یکی از قوانین بازی هست.توپ به کاپیتان پژمان میرسه البته با چرخش های فراوان و کاپیتان پژمان توپ رو جوری شوت میکنه که به بیرون از زمین بره تا بازیکن پیکان تعویض بشه و بیاد تا جای بازیکن مصدوم رو پر کنه و ببینیم که احمد فرزانه می تونه بازی خوبی از خودش به نمایش بزاره یا نه؟سقفی ( مدافع سپاهان ) می ره تا توپ رو پرتاب کنه. پرتاب می کنه و به کاپیتان سپاهان یعنی نویدکیا میده و اون به سمت دروازه حرکت می کنه تا شاید بتونه طلسم دروازه ی پژمان رو بشکونه!توپ رو به هادی عقیلی پاس می ده و خود نویدکیا میره تا فرصت سر زدن پیدا کنه . هادی عقیلی میره و توپ رو به گوشه زمین می بره و با یک حرکت تکنیکی ، احمد فرزانه رو از پیش رو برمیداره و درموقعیت سانت قرارمی گیره ولی احمد فرزانه بلند میشه وهادی عقیلی رونقش زمین میکنه. شاید داور یک کارت زرد بده ببینیم؟داور به سمت احمد فرزانه میاد و به اون تذکر میده.دیوار دفاعی توسط کاپیتان پژمان شکل میگیره و نوید کیا هم میدوه تا پشت توپ قرار بگیره و توپ رو به روش ماهرانه ای بزنه تا شاید ما شاهد گل باشیم؟همه چی امادس و همه منتظر سوت داور تا ببینیم سرنوشت این توپ چی میشه ایا به گل تبدیل میشه یا به بیرون از زمین میره ، به هر حال تا ثانیه های دیگر همه چیز روشن میشه؟!داور سوت خودشو به صدا در میاره و نوید کیا قدم های سرنوشت ساز خودشو شروع می کنه. توپ رو با تمام قدرتش می شوته و توپ از بالای دیوار دفاعی تیم پیکان می گذره و مستقیم به سمت دروازه ی کاپیتان پژمان می ره.حالا مونده پژمان و توپ ، که ایا می گیره یا توپ به درون دروازه و تور می ره و گل اول بازی زده میشه؟پژمان جهت توپ رو شناسایی کرده و به سوی اون حرکت کرده . حالا یکی از بازیکنای تیم سپاهان به هوا پرش میکنه تا ضربه ی سر بزنه. بلند میشه و دست خودشو به بالای سرش میبره و با دست گل می زنه... گل ... گل ... گل !!!گل قبول نیست اما داور فکر کنم که صحنه رو ندیده ولی فعلا هیچ چیزی معلوم نیست.بازیکنی که گل رو زده به شدت داره خوشحالی می کنه ولی پژمان به شدت برق و باد داره اعتراض می کنه!حالا داور داره به سمت کمک خودش می ره تا ببینه که کمک داور چه چیزی دیده؟داور و کمک داور دارن با همدیگر صحبت میکنند.پژمان هم جلوی دروازه نشسته و هیچ حرکتی نمی کنه انگار که یخ زده و بدنش منجمد شده و توانایی حرکت نداره.کمک داور داره صحنه رو برای داور توضیح می ده و داور هم دستش رو به بالا می بره و گل زده شده برای تیم سپاهان رو قبول نمی کنه. این گل واقعا واضح بود که با حرکت هند زده شده و من هم اون رو گفتم میان گزارشم.کایپتان پژمان توپ رو از توی دروازه بیرون میاره و در محل هند میکاره و قصد شوت زدن داره. یکی از مدافع های پیکان فکر کنم که احمد فرزانه باشه به نزدیک دروازه میاد . پژمان به سرعت توپ رو به احمد فرزانه میده و احمد فرزانه به سمت جلو حرکت می کنه.ارام ارام داره به جلو میره و حالا پاس میده به شماره ی 13 که ابراهیم تالشی هست او مدافع تیم پیکان هست که حدود 28 سال سن داره و مدت قراردادش هم پنج ساله بوده که دو سال دیگر باید بازی کنه. توپ رو ارام به سمت جلو میبره حالا هادوی رو میبینید که داره به سرعت به طرف ابراهیم تالشی میاد تا توپ رو دفع کنه؟ ، ابراهیم تالشی یکمی سرعت میگیره و با یه دریبل سرپا هادوی رو کنار میزنه و به حرکتش ادامه میده و دیگه مکث نمی کنه و مستقیم به هیر کات پاس میده. هیرکات هم باسرعت به سوی دروازه میره و با به نمایش گذاشتن چند حرکت تکنیکی تماشاگران رو به ایجاد واکنش تشویق میکنه و تماشاگران پیکان هم با دست و سوت هیرکان رو تشویق می کردند و اون صدا می زنن که صداشون واضح به گوش می رسه.هیر کات هم داره به جلو میره و همه رو پشت سر میزاره ، الان پشت هیجده قدم هست و قصد شوت زنی داره ، هادی بنگر با یه تکل بسیار خشن ، هم توپ رو میزنه و هم پای هیرکات رو.داور به سمت بنگر میاد و به اون تذکر اخر رو میده .هیرکات توپ رو توی محل خطا میکاره . دیوار دفاعی تیم سپاهان داره توسط مهدی رحمتی تشکیل و تنظیم میشه. میثم رضا پور ، هیرکات و فرخ کیانی پشت ضربه ی ایسگاهی ایستادن و منتظر سوت داور هستیم تا ببینیم که چه کسی ضربه ی ایسگاهی رو میزنه و چگونه می زنه؟ ایا توپ گل میشه یا به بیرون میره و این موقعیت هم از بین می ره؟داور سوت خودش رو به صدا درمیاره و هیرکات به سرعت به سمت توپ میره وازروش می پره و میثم رضا پور قدم هاشو شروع میکنه تا ضربه رو به شکل ماهرانه ای بزنه.توپ رو شلیک میکنه و توپ هیمن جور از روی دیواردفاعی رد میشه و به زیبایی و به دوراز دستان دروازه بان تیم سپاهان درون دروازه جای میگیره و به قول یکی از گزارشگران ، میره و درون دروازه جا خشک میکنه. گل ... گل ... گل ، گل برای تیم پیکان.بدون شک این گل می تونه هم برای تیم پیکان ارزشمند باشه و هم می تونه برای خود مهاجم پیکانی ارزشمند باشه و اونو رو به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب کنن البته تا پایان بازی خیلی زمان مونده و هنوز خیلی زوده که برای یک کدوم از این دو تیم قرار برد یا باخت بزاریم!واقعا گل زیبایی بود ، صدای تماشاگران رو می شنوید که میگن: رضا پور ... رضا پور ... رضا پور ... رضا پور.می ثم رضا پور به سرعت داره به سمت دروازه بان پژمان میره تا گلی که زده رو به او هدیه کنه؟! ، پژمان هم ارام به سوی رضا پور قدم می زنه و دستش رو باز میکنه و رضا پور هم به سرعت خودشو به مولکول های هوا می رسونه و نفس عمیقی میکشه و بعد میپره به بغل پژمان و هردو شون به زمین می افتن و همه ی بازیکنای تیم پیکان هم میرن و می پرن روی پژمان و رضا پور و شادی می کنن. واقعا صحنه ی زیبا و نابی هست که الان داره اتفاق می افته و این از نهاد خانواده رشد وبالندگی می گیره که باید حتما درکتاب فوتبال ایران ثبت بشه همچین صحنه ای.حالا همه بلند میشن و رضا پور هم بلند میشه و روشو میکنه به سمت دوربین های کنار زمین و این گلشو به نامزدش هدیه می کنه. دیگه زمان زیادی به پایان نیمه ی اول نمونده . بازی دوباره شروع میشه ، یک بر هیچ به نفع و سود تیم پیکان!امکان داره که تیم سپاهان با مهره های خیلی قوی و قدرتمندش بتونه بازی رو به مساوی بکشونه یا ببره!! به هر حال خیلی تا پایان بازی مونده ولی به پایان نیمه ی اول چیزی نمونده.حالا عماد محمد رضا توپ رو از یکی از هافبک های تیم پیکان میگیره و به سمت دروازه تیم مقابل میره ؛ حالا ابراهیم توره رو میبینه و به اون پاس میده و خودش به محوطه ی جریمه ی پیکان میره تا شاید چاره ساز باشه برای تیمش.ابراهیم توره دو نفرو رو جا میزاره و به سرعت می ره و حالا یک سانت خیلی زیباتر رو به سمت عماد رضا می فرسته. عماد رضا از تمام مدافعان جدا میشه و به کنا پژمان میره و بعد به هوا می پره و گل زیبایی رو می زنه و پژمان که به عقاب اسیا معروف هست رو مغلوب میکنه! سرمربی تیم سپاهان به هوا میپره و اصلا در پوست و گوشت خودش نمی گنجه ، ممکنه از این همه شادی حتی سکته کنه! گل ... گل ... گل ... گل برای تیم سپاهان و توسط عماد محمد رضا ، حالا نتیجه یک بر یک میشه. ولی انگار که گل قبول نیست!! ، عماد محمد رضا نباید از مدافعان تیم پیکان جدا میشد ، چون در خط افساید ایستاده بود وای چه موقعیتی رو از دست داد این بازیکن معروف تیم سپاهان و عراقی تیم ، ولی داور گل رو قبول کرده ! خیلی بده که داور اول یک تصمیم رو بگیره و بعد اونو تغییر بده . من که این صحنه رو واگذار میکنم به کارشناسان داوری که نظر بدن ، ولی واقعا افساید بود حداقل به اندازه ی یه نیم تن!اوه اوه ، کاپیتان پژمان رو نگاه کنید که داره اعتراض و فحاشی می کنه!؟! اگر این جوری بخواد ادامه بده به اعتراضاتش صد در صد کارت خواهد گرفت!محمد طهماسبی میاد تا پژمان رو اروم کنه و پژمان رو میگیره و دهانش رو می بنده تا دیگه چیزی نگه. واقعا از پژمان با این همه فعالیت و سابقه بعیده که این کارو بکنه، شاید هم حق داره!؟ داور داره به سمت پژمان میاد ولی پژمان همچنان داره به اعتراضاتش ادامه می ده. داور به کاپیتان پژمان اخرین تذکر رو میده ولی پژمان گوش نمی ده و سر داور فریاد میزنه! تمام بازیکنان تیم پیکان به سرعت میان تا کاپیتان پژمان رو ارام کنن تا داور به کاپیتانشون کارت نده. دعوایی شده در اون قسمت زمین ، حالا بازیکنان تیم سپاهان هم میان تا پژمان رو اروم کنن. اصلا این حرکات از پژمان بعیده. بالاخره پژمان اروم میگیره و بازی هم ادامه پیدا میکنه.داور چهارم به کنا زمین میاد تا وقت اضافی بازی رو اعلام کنه. بله سه دقیقه وقت اضافه هست که از هیمن الان محاسبه میشه.به نظر من باید بیشتر از این ها وقت تلف شده میگرفت ؛ نمی دونم که چی باید بگم. این کارداور تماشاگران تیم پیکان رو بیشتر عصبانی میکنه و اونا با صدایی بلند تر به اعتراض می پردازند که صدای گوش خراشی هست...به راستی باید فدراسیون فوتبال یه فکری برای این اشتباهات داوری بکنه شما خودتون شاهد اون بودید که داور چه صحنه هایی رو اشتباه کرد و باعث این همه شعار و اعتراض و دعوا شد...خوب به ادامه ی گزارش می پردازیم. توپ در وسط زمین هست و داور می خواد که سوت خودش رو به صدا در بیاره .همه اماد هستن و منتظر داور و سوتش هستن. بالاخره داور سوتش رو به صدا در میاره و بازی شروع میشه. ببینیم که کدوم یک از دو تیم می تونه گل برتری خودشو بزنه و حداقل برای نیمه اول ، برنده به رختکن بره ...؟بازیکنان پیکان توپ رو در اختیار دارن و دارن با هم پاس کاری میکنن. حالا ابراهیم تالشی( مدافع تیم پیکان) توپ رو در اختیار داره و بدون هیچ مکثی توپ رو با یک سانت تند و تیز به سعید لطفی میده ؛ بازی توی اوج حساسیت و سرعت هست.سعید لطفی هیمن جور داره به جلو میره. هیرکات ( هافبک پیکان ) دستشو بالا برده و درخواست توپ می کنه از سعید لطفی ولی او به هیرکات توجهی نمی کنه و مستقیم به طرف دروازه میره ، شاید قصد گل زنی داره؟!محمد طهماسبی به محوطه ی جریمه ی سپاهان رفته. سعید لطفی با یه پاس تودرتوپ رو به جلوی پای محمدطهماسبی میفرسته. حالا موقعیت گل هست وطهماسبی توپ روشوت میکنه ودروازه بان سپاهان یعنی رحمتی توپ رو با نوک انگشتانش به بیرون میفرسته. کار ارزشمندی کرد و همین هنری هستش که باید یه دروازه بان داشته باشه یعنی انعطاف پذیر باشه که مهدی رحمتی هست.علی حقی پشت ضربه ی کرنر ایستاده و دنبال یه فرصت میگرده تا توپ رو به بهترین کس بده تا گل بزنه. توپ رو با تمام قدرتش می فرسته به سمت هیرکات؛ هیرکات به هوا میپره و توپ رو می شوته. توپ به تیرک عمودی دروازه ی سپاهان می خوره و بعد هم دروازه بان رحمتی میاد و توپ رو میگیره و به زمین پرش میکنه.مهدی رحمتی از روی زمین بلند میشه و با یه ضربه ی خیلی محکم، توپ رو به وسط های زمین میفرسته ؛ سید صالحی به هوا پرش میکنه و با یک استوپ سینه توپ رو میگیره و به سمت دروازه حرکت میکنه ... فرخ کیانی رو از مقابل برمیداره و حالا احمد فرزانه هست که عین یه علف هرز جلوی سید صالحی سبز میشه.سید صالحی توپ رو می رقصونه و احمد فرزانه گیج میشه و توپ رو گم میکنه و سید صالحی هم به جلوتر قدم برمیداره.وحید رزم فر اماده هست تا ضربه ی سر بزنه و توپ رو به کنج دروازه بزنه ببنیم میتونه؟!سید صالحی توپ رو به سمت وحید رزم فر سانت میکنه ، پژمان به سرعت به طرف توپ گام برمیداره تا توپ رو مهار کنه و این خطر بزرگی هستش برای تیم پیکان.وحید رزم فر به هوا میپره تا ضربه رو بزنه و پژمان هم برش میکنه تا توپ رو بگیره ، پژمان موفق تره و توپ رو با مهارت زیاد میگیره و به زمین می افته. اوه پنالتی! پنالتی به نفع تیم سپاهان. این هم یک اتفاق ناب دیگه که توی این بازی افتاده. وحید رزم فر داره شادی میکنه به خاطر گرفتن این پنالتی برای تیمش و کاپیتان پژمان داره اعتراض میکنه و به داور شعا میده!داور به سرعت به سمت کاپیتان پژمان میاد. کاپیتان پژمان از داور کارت زرد دریافت میکنه و دهانش کاملا بسته میشه و دیگه اعتراض نمی کنه. با گرفتن این کارت ، مهر خاموشی بر دهان کاپیتان پژمان زده میشه.عماد رضا توپ رو برمی داره و روی نقطه ی پنالتی می زاره. خودش قراره که ضربه ی پنالتی رو بزنه و ببینیم ایا ضربه ی پنالتی به گل تبدیل میشه یا نمیشه؟!تماشاگران تیم پیکان ازدست داورعصبانی شدن وبه طور مداوم شعار میدن واعتراض خودشونون رو نسبت به پنالتی اعلام میکنن و با صدای گوش خراشی میگن : « داور ، حیا کن مسابقه رو رها کن .»تماشاگران پیکانی با سوت و سر و صدا قصد برهم زدن بازی رو دارن و شاید هم برهم ریزی تمرکز عماد رضا ... !؟!داور بازیکنان رو به پشت محوطه ی هجده قدم هدایت می کنه. عماد رضا پشت توپ ایستاده و داره تمرکز میگیره و منتظر اون هست تا سوت زده بشه و ضربه رو بزنه. ببینیم که سرنوشت و عاقبت این توپ و پنالتی چه خواهد شد ؛ ببینیم کاپیتان پژمان موفق میشه که ضربه ی پنالتی رو مهار کنه یا عماد رضا موفق میشه که توپ رو به کنج دروازه بزنه؟ به هر حال تا ثانیه هایی دیگر همه چیز معلوم میشه؟پژمان روی خط دروازه ایستاده و مستقیم به توپ نگاه میکنه و قصد داره که توپ رو طلسم کنه و اونو به سمت خودش بکشه و اونو به اغوش بکشه.داور سوت خودشو به صدا در میاره و عماد رضا به سمت توپ گام بر میداره.توپ رو می شوته و توپ به گوش دروازه میره و گل میشه. گل ... گل .... گل .... توسط عماد محمد رضا ، ولی گل قبول نیست و ضربه باید تکرار بشه. هنگام زدن ضربه مدافع تیم سپاهان ( بنگر ) وارد محوطه شده بود و این باعث میشه که ضربه پنالتی دوباره زده بشه.عماد رضا دوباره پشت توپ هست و منتظر زدن ضربه ی پنالتی. همه چیزمهیای زدن ضربه ی پنالتی هست. پژمان توپ رو مثل یک عقاب زیرنظرداره و قصد داره که این دفعه به چنگش بیاره.داور سوت خودش رو به صدا درمیاره و عماد رضا برای دومین بار به سمت توپ میره تا بزنه.عماد رضا توپ رو به وسط میزنه و پژمان که به سمت چپ پریده بود با پای راستش توپ رو دفع میکنه و با یک حرکت نمایشی ، بر روی زمین می پره و توپ رو به چنگ هاش میگیره ، افرین پژمان ، افرین کاپیتان پژمان که توپ رو مهار کرد و تیم پیکان رو نجات داد.کاپیتان پژمان توپ رو با دستش به سمت ابراهیم تالشی می فرسته و مدافع پرتوان پیکان به همراه توپ به جلو میره. فقط یک دقیقه مونده تا نیمه ی اول این بازی بسیار حساس به پایان برسه. نویدکیا به سرعت به سمت ابراهیم تالشی میاد ، ابراهیم تالشی می خواد نویدکیا رودریبل بزنه ولی نمی تونه و توپ رو نویدکیا به دست میاره و به سمت دروازه ی پیکان میره. وحید رزم فر از سمت مخالف نویدکیا اضافه میشه ؛ حالا پاس میده به وحید رزم فر ببینیم چیکار میکنه؟داره به سرعت به سمت دروازه ی پیکان میره و حالا شوت پرقدرت و محکمی میزنه و توپ از همه میگذره و به طور زیبایی وارد دروازه ی کاپیتان پژمان میره.نتیجه دو بر یک به نفع تیم سپاهان. دیگه زمانی باقی نمونده و داور بدون هیچ معطلی سوت پایان بازی رو میزنه و بازی با احتساب دو بر یک به نفع تیم سپاهان به پایان می رسه و ماهم یک استراحتی بکنیم تا در نیمه ی دوم بهتر گزارش کنیم ، حالا به طبقه ی پایین ورزشگاه میریم تا گفت و گویی با بازیکنان دو تیم انجان بدیم.می بینید که پژمان داره به سرعت به رختکن تیمش میره. بریم ببینیم میتونیم باهاش صحبتی رو انجام بدیم یا نه؟سلام کاپیتان پژمان ، خسته نباشید الان از بازی اومدید و خسته هستید. بازی چگونه بود؟ لطفا برای بینندگان توضیح بدید.پژمان : بازی بسیارخوبی رو انجام دادیم، تیم پیکان فکر کنم که توی این بازی بسیارمهم دچار نوعی غرور شده بود و توی بعضی از موقعیت ها، بازیکنان خودشونو گم می کردند و توی سه چهار موقعیت خیلی بدشانسی اوردیم که گلی رو نخوردیم. وضعیت دفاع واقعا بر هم ریخته بود و این کار رو برای من سخت میکرد ولی کلا بازی خوبی بود و ما تونستیم بازی خوبی رو به نمایش بگذاریم ولی سعی رو بر این گذاشتیم که نیمه ی دوم رو طوفانی شروع کنیم و طوفانی به پاان برسونیم.گزارشگر: توی بعضی از دقایق شما رو عصبانی دیدیم، دلیلی داشت؟ شما یه کارت زرد هم دریافت کردید؟! توضیح بدید دراین باره؟گل اول تیم سپاهان کاملا افساید بود. داور اول افساید اعلام کرد ولی بعد اون گل رو قبول اعلام کرد؛ خوب این کاملا توی رفتار من و بازیکنان تاثیر میزاره و بی تاثیر نیست. اون پنالتیه اصلا قابل قبول نبود حالا شما مشاهده هم بکنید من اصلا خطایی رو انجان ندادم و داور اشتباه کرد و راجع به گل دوم تیم سپاهان هم باید اعلام کنم که من اصلا دیدی روی توپ نداشتم و هیمن باعث میشه که من گل بخورم. زاویه دید منو مدافع ها پر کرده بودن و من اصلا نتونستم که توپ رو ببینم و همین شد که گل خوردیم ولی مطمئن باشید که نیمه دوم حتما جبران میکنیم ممنونم.سلام اقای وحید رزم فر خسته نباشید. بازی چگونه بود توضیح بدید؟وحید رزم فر: بازیه مرده ای رو شاهد بودیم. تیم سپاهان باید به تیم پیکان قدرت خودش رو نشون بده. حق تیم ما هست که در صدر جدول باشه. تیم ما واقعا خوب بازی کرد و تونست بازی رو برنده بیرون بیاد سعی میکنیم که نیمه ی دوم رو بهتر بازی کنیم و برنده بیرون بیایم.خوب دوباره سلام میکنم به همه شما بینندگان عزیز، پانزده دقیقه استراحت کردیم و الان بازیکنان دو تیم در وسط زمین هستن و منتظر سوت داور هستیم.در این نیمه بازیکنای سپاهان باید اول بازی رو شروع کنن و اول اغازگر بازی باشن. خوب حالا داور سوت اغاز بازی رو میزنه و بازی شروع میشه. ابراهیم توره پاس میده به سید صالحی هم داره به سرعت به جلو میره. پاس میده به وحید رزم فر،حالارزم فربه جلو میره وحالا سانت میکنه و نوید کیا ، نوید کیا می شوته و به بیرون از زمین میره. واقعا موقعیت خطرناکی بودش و تیم پیکان شانس اورد که گلی رو دریافت نکرد.پژمان پشت توپ ایستاده و باید شوت کنه ، پاس میده به ابراهیم تالشی، ابراهیم تالشی با یه سانت خیلی بلند میده به احمد فرزانه. احمد فرزانه به ارامی به جلو میره ومیده به هیرکات، حالا هیرکات به جلو میره دو نفر رو دریبل میکنه و به گوشه ی زمین میره و حالا فرصت سانت داره. با یه سانت زیبا توپ رو به محوطه ی جریمه ی سپاهان میفرسته. سعید لطفی به هوا برمی خیزه و ضربه ی سر میزنه و توپ میره و به تیرک میخوره و به بیرون از زمین میره. چه موقعیتی رو از دست دادن ، سعید لطفی اهی میکشه و به پستش بر میگرده.مهدی رحمتی پشت توپ هست و الان می شوته. توپ به وسط زمین میره و حالا میثم رضا پور با یه استوپ سینه توپ رو میگیره و به جلو میره.محسن بنگر رو با یه دریبل جانانه رد میکنه و به سمت دروازه ی سپاهان میره. بهترین موقعیت پیکان هست. حالا سانت میکنه. فرخ کیانی به هوا پرش میکنه تا توپ روبا سربشوته، مهدی رحمتی با یک شیرجه ی خیلی بلند توپ رو دفع میکنه و هادوی ( مدافع تیم سپاهان ) توپ رو جمع میکنه و کلا دور میکنه ، اوت برای تیم پیکان به دست میاد!علی حقی به سرعت میره تا اوت رو پرتاب کنه. به طرف احمد فرزانه پرتاب میکنه و احمد فرزانه هم درنگ نمیکنه و توپ رو با یک سانت بلند به وسط های زمین میفرسته. هادی عقیلی با یک ضربه ی سر توپ رو به ابراهیم توره میده و اون هم توپ رو با یک پاس به سید صالحی میده و خودش هم به سرعت به جلو میره. سید صالحی توپ رو با یه سانت به عماد رضا میده و عماد رضا هم بلافاصله میشوته و کاپیتان پژمان با یک عکس العمل زیبا توپ رو مهار میکنه.حالا اقای مظلومی تمام بازیکنان ذخیره ی خودشو فرامیخونه تا برن و خودشونو گرم کنن تا تعویضی انجام بده.کاپیتان پژمان توپ رو با تمام قدرت میشوته و توپ میره و به ابرهای اسمان سلامی میکنه و به نزدیکی های محوطه ی جریمه ی سپاهان میره. سعید لطفی به هوا پرش میکنه تا ضربه ی سر بزنه و توپ رو به مهاجم تیمش بده که هادی عقیلی بر روی سعید لطفی تکل میکنه و اورو بر روی زمین پخش میکنه و حالا تیم پیکان، یه فرصت تازه پیدا میکنه شاید هم به گل انجام بشه و بازی به نتیجه ی مساوی برسه.دیوار دفاعی تیم سپاهان داره به دستور مهدی رحمتی چیده میشه. پنج نفر جلوی توپ ایستادن و مهدی رحمتی هم داره زاویه ی خودشو میبنده تا توپ رو بگیره.پشت ضربه ی ایسگاهی ، هیرکات ایستاده و داره تمرکز میگیره. این بازیکن بسیار توانا هست در سانت کردن ، ببینیم که مستقیم شوت میکنه یا سانت میکنه؟داور سوت خودشو به صدا درمیاره. هیرکات قدم های سرشار از انرژی خودشو رو برمیداره تا ضربه رو بزنه. توپ رو سانت می کنه و محمد طهماسبی میخواد ضربه ی سر بزنه، مهدی رحمتی هم به جلو امده و دروازه رو رها کرده تا توپ رو بگیره. محمد طهماسبی توپ رو میزنه و توپ از بالای سر دروازه بان رد میشه و میره تا گل بشه! ، نه گل نمیشه به تیرک میخوره و نوید کیا توپ رو میگیره و به سرعت به هادی عقیلی میده. دفاعی نیست که جلوی هادی عقیلی رو بگیره فقط کاپیتان پژمان هست.هادی عقیلی داره با سرعت زیاد به سمت دروازه پیکان میره ، از قوس میانی زمین میگذره. پژمان دو دل هست که به جلو بیاد یا نه؟پژمان با سرعت به مقابله با هادی عقیلی میاد. فاصله ی کمی مونده تا به همدیگر برسن. ببینیم که چه کسی میتونه موفق بشه؟کاپیتان پژمان با هوش و ذکاوتش، یک تکل فنی میزنه و توپ رو میگیره و با شوت خیلی بلند به بیرون از زمین می فرسته.هادی عقیلی بسیارعصبانی شده وهی به سر و کله ی خودش میزنه و حتی ممکنه که بره و کاپیتان پژمان رو مورد ضرب و شتم قرار بده.تنها ده دقیقه مونده تا بازی حساس این دو تیم به پایان برسه. حالا دو مربی با هم دست به تعویض میزنن. داور چهارم به کنار زمین میاد و تابلوی تعویض رو بالا میبره. امیر سعیدی با شماره 42 اززمین بیرون میاد و احمد ابراهیمی با شماره 13 برای تیم پیکان به زمین میره و شفیعی از بازی بیرون میاد و سیکورت با شماره 12 به داخل زمین میره. تماشاگران دو تیم شفیعی رو تشویق میکنن چون واقعا خوب بازی کرد.هادوی میره تا اوت رو پرتاب کنه ، توپ رو به طرف سید صالحی پاس میده ولی احمد ابراهیمی توپ رو میقاپه و به سرعت پیش میره. تک تک همه ی مدافع ها رو کنار می زنه و مستقیم به سمت دروازه ی سپاهان میره.تماشاگران پیکان دارن هی تشویقش میکنن تا انرژی بگیره و به سرعتش اضافه کنه. توی محوطه جریمه س ، مهدی رحمتی میاد تا توپ رو بگیره ولی نمیتونه و احمد ابراهیمی دروازه بان رو دریبل میکنه و توپ رو به سمت دروازه شوت میکنه.گل ... گل ... گل ... گل برای تیم پیکان و توسط بازیکنی که تازه به زمین وارد شده یعنی احمد ابراهیمی. احمد ابراهیمی باید زودتر وارد زمین میشد، چون توی این زمان کمی که توی زمین بوده تونسته گل مساوی رو بزنه ؛ واقعا افرین بر احمد ابراهیمی!تنها چهر دقیقه مونده تا وقت قانونی این بازی به پایان برسه. هردو تیم در گل مساوی هستن یک بر یک!تماشاگران تیم پیکان الان باید سوت و دست و فریاد، کاپیتان پژمان رو تشویق میکنن و میگن: پژمان ... پژمان ... پژمان ... .حالا وحید رزم فر داره به سرعت داره به جلو میبره ، حالا از قوس وسط زمین رد میشه و میره وهیرکات ، هافبک پیکانی ، توپ رو از مقابل پای وحید رزم فر می دزده و به سرعت پیش میره. احمد ابراهیمی رفته و جا گرفته توی زمین تیم حریف.هیرکات توپ رو با دقت فراوان سانت میکنه ، احمد ابراهیمی به هوا میپره و با ضربه ی سر توپ رو به گل تبدیل میکنه...گل ... گل ... گل ... گل دوم هم احمد ابراهیمی میزنه. چه عجوبه ایه این احمد ابراهیمی! در فاصله ی کمی که توی زمین بوده تونسته دو گل به ثمر برسونه. حالا نتیجه دو بر یک به نفع تیم پیکان هست. دو تعویض برای تیم پیکان که فکر کنم برای تلف کردن وقت باشه ، چون دیگه وقت زیادی نمونده حداقل یک دقیقه مونده به پایان وقت های قانونی بازی.محمد مطیعی و پاسکالا کنار زمین هستن و منتظر ورود به زمین.ابراهیم تالشی با بازی بسیار خوبی که کرد از زمین به بیرون میاد و محمد مطیعی به زمین وارد میشه و احمد فرزانه نیز به بیرون میاد و پاسکالا به درون زمین میره.داور چهارم وقت اضافه شده رو اعلام میکنه. دو دقیقه که یک دقیقه اون هم کاملا گذشته و حالا ببینیم تیم سپاهان میتونه گل مساوی رو بزنه یا موفق نمیشه؟!سید صالحی به سرعت پیش میره ، توپ رو پاس میده به نوید کیا. نوید کیا به سرعت به گوشه ی زمین میره تا سانتی رو انجام بده. پاسکالا مزاحم نوید کیا هست اون رو با یک خطا به کنار میزاره و داور هم میبینه و خطا میگیره.پاسکالا پشت توپ ایستاده و نمی خواد توپ روبزنه و قصد اتلاف وقت بازی رو داره. داور به سمت پاسکالا میاد و یه کارت زرد به اون نشون میده و اون هم با سرعت توپ رو با شوت بلندی به جلو میفرسته و در اینجا سوت پایان بازی زده میشه و بازی با نتیجه ی دو بر یک به نفع تیم پیکان به پایان میرسه .امیدوارم که ازدیدن این بازی لذت برده باشید و ازگزارش من هم راضی باشید. الان به کنار زمین میریم تا بازیکنان گزارشی داشته باشیم و بعد هم با مربیان دو تیم.خوب الان در طبقه ی پایینی ورزشگاه پیکان هستیم و در کنارم احمد ابراهیمی هستش که در این بازی با اومدنش به زمین دو گل رو به ثمر رسوند و تیمش رو از باخت نجات داد و الان به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شده، نظرت راجع به بازی چی هست؟احمد ابراهیمی: بازی خیلی خوبی بود. تیم پیکان ماشالله خیلی خوب بازی کرد واقعا میگم. تیم پیکان اومده بود برای برد و تونست بازی رو با برد به پایان برسونه ، واقعا خوشحالم ازاین قضیه. تیم ما خیلی اماده بود و توی بعضی از صحنه ها خیلی کار کرده بودیم ولی امروز واقعا خوب بازی کردیم و مزد این بازی مونو هم گرفتیم.گزارشگر: نظرت چیه درباره ی این که به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدی؟احمد ابراهیمی: من تلاشمو کردم و مزد تلاشو گرفتم. از اقای مظلومی هم ممنونم که این فرصت حضور در زمین رو به من داد تا بتونم خودمو نشون بدم.الان کاپیتان پژمان رو میبینیم که داره به سمت ما میاد. سلام کاپیتان پژمان خسته نباشید بازی چه جوری بود؟کاپیتان پژمان: یازی خیلی خوبی بود. هردوتا تیم به فکر برد بودن ما بیشتر تلاش کردیم و تونستیم بازی رو با برد به پایان ببریم. بازی خیلی حساسی بود، بیشتر شبیه به یک فینال بود که خوب ما تونستیم ببیریم. نمی دونم نسبت به داور و تصمیماش چی باید بگم؟! واقعا داور اشتباهات مهلکی رو انجام داد و تیم ما رو با یک زلزله مواجه کرد که واقعا بد بود.گزارشگر: فکر نمیکنید این حرف ها شما رو دچار مشکل کنه؟کاپیتان پژمان: نه برام مهم نیست چون ما توی این بازی یک قدم مونده بود که ما ببازیم و این مشکلات داوری اصلا نباید توی فوتبال ایران باشه. ممنون.اقای رزم فر دارن به این سمت میان. اقای رزم فر بازی چگونه بود از نظر شما؟وحید رزم فر: مصاحبه نمیکنم...خوب بینندگان عزیز ، تا لحظاتی دیگر گفت و گویی با مربیان دوتیم انجام خواهیم داد.خوب در کنار سرمربیان دو تیم هستیم. اقای مظلومی(سرمربی تیم پیکان) بازی چگونه بود؟اقای مظلومی:: بازی خیلی خوبی بود. تمام مهره های تیم با هم هماهنگ بودن و توانایی لازم رو برای این بازی داشتند. دراوایل بازی بازیکن تیم مصدوم شد و ما ناچار شدیم که یک تعویض اضطراری انجام بدیم و این روی روحیه ی بچه ها تاثیر گذاشته بود. یک پنالتی داور گرفت که اصلا نبود و اشتباه کرد و این رو ما به فال نیک میگیریم. از تمام موقعیت ها استفاده کردیم و ما بردیم از همه ی بازیکنانم خیلی ممنونم که این برد ارزشمند رو به ارمغان اوردند. ممنون از شما.خوب نظر شما چیه اقای افشار زاده در مورد بازی؟بازی خیلی داغی رو شاهد بودیم. هر دوتیم برای برد اومده بودن بازی کنن و همین باعث زیبا شدن بازی شد. تیم سپاهان یه بازی مقابل الهلال داشتن که خیلی بازیه پرفشاری بود و بچه به نحوی خسته بودن و همین خستگی باعث افت روحیه بازیکن ها شد و ما بازی رو واگذار کردیم. این بازی واگذار شده رو ما به خاطره ها میسپاریم و امادگی بیشتری رو کسب میکنیم برای بهتر شدن در هفته های بعد.خوب بینندگان عزیز، امیدوارم که از بازی راضی بوده باشید همه ی شما رو به خدای منان می سپارم خیلی ممنون اقای مظلومی و اقای افشار زاده...شب شده است و پژمان در خانه اش خواب است. او به دلیل اینکه بازی داشته، خستگی به تمام سلول های بدنش غلبه کرده است و به خواب عمیقی فرو رفته است.ناگهان، صدای زنگ تلفن خانه چون بمبی سکوت فضا را میشکند. کژال زن پژمان به سرعت میاید تا تلفن خانه رو جواب بدهد. دراین زمان است که پژمان نیزازخواب بیدار می شود و خودش میرود تا جواب بدهد.ـ بفرمایید...ـ سلام کاپیتان پژمان، ببخشید مصدع اوقات شریفتون شدیم من از برنامه ی 90 هستم میخواستم اگر برنامه ی ما رو قابل بدونید؛ توی برنامه ی بعدی در برنامه حضور پیدا کنید...ـ بله حتما میام .ـ خیلی ممنونم کاپیتان پژمان از اینکه برنامه ی 90 رو قابل دونستید ممنون خداحافظ...ـ خواهش میکنم خداحافظ... .کژال به پژمان گفت: کی بود پژمان؟پژمان: هیچی از برنامه ی 90 زنگ زده بودن نمی دونم با این حالت برم نرم!کژال: برو حتما چون به وجهت ضربه میخوره باشه... من خوبم تو برو...پژمان: باشه. از دست خبرنگارا راحت میشیم گیره این برنامه می افتیم....زمان برنامه ی 90 فرا رسیده استوپژمان اماده میشود که به سر برنامه برود. برنامه ی 90 شروع شده است...« خوب.سلام بینندگان عزیز و محترم، خدا رو شکر میکنیم که برنامه ی دیگری امد تا در خدمتتون باشیم. طی این برنامه حوادث گوناگونی رو ازجهان فوتبال و دیدار حساس سپاهان و پیکان خواهیم دید و اون حاشیه هاش رو مورد نقد قرار خواهیم داد.کاپیتان پژمان معروف هم، دعوت مارو امرئز پذیرفته و قرار هست که بیاد به این برنامه و ما درخدوتشون خواهیم بود.اقای غیاثی هم اینجا هستن. خوب شما برید اخبار نود رو ببینید و بیاید.خوب دوباره برگشتیم. اقای غیاثی یه سلامی به بینندگان عرض کنید.(اقای غیاثی): سلام بینندگان عزیز... در خدمتتون هستم اقای فردوسی پور...خوب سوال مسابقه ی این هفته مون این هست و منتظرپیامک های شما دوستداران هستیم: « طرز عملکرد کدام دروازه بان در دیدار سپاهان و پیکان مطلوب و خوب بوده است؟» خوب اقای غیاثی، یک صحنه بود که واقعا مشکوک بود و اون صحنه این بود که دارین الان مشاهده می کنید. این صحنه در بازی ملوان و تراکتورسازی تبریز صورت گرفته...( اقای غیاثی): این صحنه کاملا واضحه، پنالتی هست و جریمش یک کارت قرمز مستقیم...ـ کارت قرمز!! داور کارت زرد رو داده !خوب این همون صحنه ای هست که همه ی اهالی تیم پیکان به خصوص کاپیتان پژمان اعتراض داشتن و جزء تیتر اول همه ی روزنامه ها بود، نظر شما اقای غیاثی؟( اقای غیاثی): این صحنه واقعا مشکل هست که درباره ش نظر بدیم ولی فکر کنم که اصلا صحنه پنالتی ای نبود و کاپیتان پژمان حق داشت که اعتراض کنه چون اصلا خطایی رو مرتکب نشده بود. به هرحال اشتباهات داوری توی همه ی بازی ها وجود داره و نمیتونیم کتمان کنیم...ـ اقای غیاثی فکر نمی کنید این تصمیمات اشتباه داوری داره کم کم زیاد میشه؟(اقای غیاثی): اقای فردوسی پور، داورها حق اشتباه توی زمین رو دارن و این اشتباه کردن باید باشه یعنی جزئی از فوتبال هست، دریافتید اقای فردوسی پور...ـ پس چرا این اشتباهات رو ما توی لیگ ها اروپایی نمی بینیم؟(اقای غیاثی): ما این اشتباهات رو حتی توی لیگ های اروپایی هم می بینیم، من از شما یک سوال می پرسم: ایا یک انسان صد در صد خوب هست یا صد در صد بد؟ـ اقای غیاثی این برنامه رو فلسفی نکنید!؟خوب بینندگان عزیز، سه بازی حاضر هست، این سه بازی رو مشاهده کنید، برمی گردیم...پنج دقیقه بعد:خوب بینندگان این سه بازی رو دیدید و یک صحنه داشت که آقای غیاثی باید روی آنها نظر بدن.بله این صحنه که می بینید بازی رو بیست دقیقه به تعطیلی کشاند و دو کارت قرمز برای دو تیم به همراه داشت. نظر شما چیه اقای غیاثی؟(اقای غیاثی): سخت هست. دوستان یکی دوباردیگه هم نشون بدن، بله... بازیکن ملوان باید اززمین بازی اخراج بشه و بازیکن اجرسازی روهم باید اخراج میکرد؛ که فکر کنم ندید؛ چون این مشتی که به صورت غفاری، بازیکن تیم آجرسازی می خوره اوضاع بازی رو خراب میکنه و یک شرایطی رو پیش میاره که اوضاع بازی ازدست داورخارج بشه...ـ مرسی آقای غیاثی، بله یه نگاهی به امار نظرسنجی بندازیم. تاالان، 800 هزار نفرشرکت کردن که کاپیتان پژمان 80 درصد و مهدی رحمتی 20 درصد هستش.خوب بینندگان برید 90 ثانیه رو ببینید و برگردیم و صندلی 90 رو با حضور کاپیتان پژمان برگزار کنیم...خوب بینندگان رسیدیم به داغ ترین بخش برنامه ی 90 یعنی صندلی 90؛ الان درخدمت کاپیتان پژمان هستیم. دروازه بان شماره ی یک تیم پیکان و تیم ملی ایران. کاپیتان پژمان، سلامی به بینندگان عرض کنید؟!(کاپیتان پژمان): سلام بینندگان عزیز و محترم، بلاخص طرفداران تیم پیکان. ـ خوب کاپیتان پژمان درمورد بازی مقابل سپاهان صحبت کنید؟(کاپیتان پژمان): بازی مقابل سپاهان، بازی فوق العاده مشکلی بود. ما قبل ازبازی، نوبت های زیادی رو تمرین کردیم تا در بازی خوش بدرخشیم. واقعا روزهای تمرین سخت بود و طاقت فرسا، با کمک خدا و تماشگران تیم پیکان که همه جا ما رو یاری کردن تونستیم بازی رو با برد پشت سر بگذاریم. شرایط من اصلا خوب نبود و روحیه ام کاملا بد بود به خاطرمشکلی که برای همسرم به وجود اومده بود همه احتمال اون رومیدادن که من به بازی نرسم ولی با کمک ویاری خانواده ام و همسرعزیزم تونستم شرایط لازم روپیدا کنم و به این بازی برسم که ازهمین جا ازشون تشکرمیکنم.ـ ما توی بازی شاهد صحنه های بودیم که شما به شدت عصبانی بودید وحتی یک کارت زرد گرفتید. در مورد این هم صحبت کنید؟(کاپیتان پژمان):اقای فردوسی پور،عصبانیت با فوتبال اخت هست وکسی نمیتونه اینوانکارکنه،من به خاطررای وتصمیمات داوری عصبانی شده بودم.واقعا هم از نظر خودم عصبانیتم درست بوده و حق داشتم چون اون صحنه ای که در هجده قدم اتفاق افتاد، اصلا پنالتی نبود و داور اشتباه کرد و اقای غیاثی هم اینو تایید کرد. این که اقای غیاثی میگن اشتباهات داوری جزئی از فوتبال هست، کاملا غلط هستش چون من در لیگ های اروپایی هم بازی کردم و این حرف در اونجا اصلا صحت نداره و هر داوری اشتباه کنه ، توبیخ میشه...ـ شما در مصاحبه ای گفته بودیدکه اگراین گونه داوری برضد تیم باشه، این باشگاه روترک میکنید این حرف درسته؟(کاپیتان پژمان): اقای فردوسی پور من اول سخن شما رو تصیح کنم، من نگفتم داوری بر ضد تیم هست!ـ ما توی مصاحبه داریم که شما این حرف رو زدید؟!(کاپیتان پژمان): من این حرف رو نزدم، بزارین ببینم که این حرف رو من زدم!!ـ دوستان نوار بازی رو بزارن ... بله اینجاست که شما میگید...!« ... داور کاملا توی این بازی تمام ضعف های خودش رو نشون داد، اگه داوری با این وضع باشه من از این تیم جدا خواهم شد... »(کاپیتان پژمان): دیدید که من این حرف رو نزدم...ـ این حرف شما راست هست که از این تیم خواهید رفت؟؟(کاپیتان پژمان) : فعلا درحال فکرکردن هستم تا ببینم شرایط چه جوری هست...ـ کاپیتان پژمان، میشه از زمان کودکیتون صحبت کنید؟ برخی از دوستداران برنامه نود پیغام دادن که از شما صحبت کنید؟(کاپیتان پژمان): بله به من لطف دارن. دوستان کودکیم به من لطف داشتن و از اینجا به همشون سلام عرض میکنم وازشون تشکر که منوهمیشه به داخل دروازه می گذاشتند وازهمون جاعلاقه مند شدم و رسیدم به اینجا.کمی چاق بودم و به کمک یکی از دوستانم و خانواده ام وعلاقه به دروازه بانی تونستم لاغر بشم و به اینجا برسم. شبی نشسته بودم و به تلویزیون نگاه میکردم که ایده ای رسید به ذهنم و ازهمون جا هم شد که داستان نویس شدم و یه دو هفته دیگه هم قراره که رمان پژمان عقاب اسیا که نوشته خودم هست به چاپ برسه.دوستانی دارم که الان فوتبالیست حرفه ای هستن. اقای وحید رزم فرکه الان درسپاهان اصفهان بازی میکنن.اقای رامین هندی که بسیار قابلیت دارن درپست مهاجمی و الان درباشگاه بارسلونای اسپانیا بازی میکنن که گه گداری با هم حرف می زنیم.اقای میلاد محمد زاده که در منچستر یونایتد هستن که واقعا بهترین دوستم بود در دوران مدرسه و از همین جا بهشون سلام عرض میکنم.اقای وحید نورمحمدی که ازهمان دوران دبیرستان به دنبال عشق خودش رفت والان درباشگاه چلسی هستن که واقعا فوتبالیست حرفه ای هستن.ـ شما از چه تیم هایی پیشنهاد دارین؟(کاپیتان پژمان): والا پیشنهادات زیادی به من شده که بسیارعالی هستن ازتیمهای اینترو رم و میلان ایتالیا ، لیورپول ، استقلال و سایپا.ـ دوستان اشاره میکنن که اقای هندی پشت خط هستن. سلام اقای هندی ... حالتون خوبه؟( اقای هندی): سلام به شما اقای فردوسی پور و دوست بسیار نازنینم کاپیتان پژمان...ـ کاپیتان پژمان درست میگن این حرف ها رو راجع به شما؟(اقای هندی): بله. کاپیتان پژمان نسبت به من لطف دارن، من ازشون ممنونم.ـ از تیم بارسلونا چه خبر؟( اقای هندی): اوضاع عالی داره این تیم و توی موقعیت عالی هست توجدول و داریم تلاش میکنیم که این فصل هم قهرمان لالیگا بشیم.ـ واقعا از شما ممنونم اقای هندی که برنامه ی ما رو با صدای خودتون مزین کردید... خداحافظ.( اقای هندی): خداحافظ اقای فردوسی پور و کاپیتان پژمان....ـ از شما هم ممنونم کاپیتان پژمان که اومدید به برنامه ی 90 ممنونیم از شما.(کاپیتان پژمان): من هم از شما ممنونم که از من دعوت کردید...ـ بینندگان عزیزبه ادامه ی برنامه میریم. شما یه چند اگهی بازرگانی ببینید و دوباره برمیگردیم... .(( اخر داستان معلوم نیست باید تشخیص داد.))
    ویرایش توسط بلدرچین : 14th March 2012 در ساعت 11:05 PM

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  2. کاربرانی که از پست مفید بلدرچین سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آهنگ جدید و بسیار زیبای افشین سیاهپوش با نام زمستان ...
    توسط MR_Jentelman در انجمن موسیقی ایرانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th February 2011, 11:05 PM
  2. معرفی: دهستان گاماسیب
    توسط باستان شناس در انجمن استان های غربی ایران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 21st August 2010, 02:08 PM
  3. داستانی بسیار جالب وخواندنی درباره شیطان
    توسط NeshaNi در انجمن متون روايي و قرآني
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd August 2010, 06:46 PM
  4. ستاره، سیاره را می بلعد
    توسط hoora در انجمن مقالات نجوم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th May 2010, 03:51 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th November 2009, 12:34 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •