سلام
اين معني فراكسيون رو هم اگه توضيح بدي ممنون ميشم...
با تشكر دوست گرامي
سلام
اين معني فراكسيون رو هم اگه توضيح بدي ممنون ميشم...
با تشكر دوست گرامي
سلام دوست عزیزپوزش از تاخیر
فراکسیون متشکل از تعداد متنابهی از نمایندگان یک حزب و جناح و یا سلیقه خاص سیاسی است که الزاما در تمام موارد با یکدیگر همنظر نیستند ، بلکه بعضا اختلاف نظر نیز دارند
معمولا ضریب نفوذ فراکسیون ها وابسته به تعداد اعضای ان (اکثریت مجلس ) همچنین وجود اشخاص شاخص میباشد
فراکسیون ها با شروع دوره مجلس شکل گرفته و بتدریج با پایان دوره کم فروغ میشوند /تاثیر فراکسیون ها در لابی بر سر تدوین و تصویب قوانین و سوال و استیضاح و تحقیق و تفحص و ...قابل انکار نیست
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
امیر کبیر ، نخبه ای که قربانی هوش و درایت خویش شد
اقدامات انقلابي و ملي اميركبير سبب شد كه گروهي استفاده جو، بناي تحريك نسبت به وي بگذارند تا جايي دسيسه و دشمني افرادي فرصت طلب همچون آقاخان نوري و مهدعليا و ناداني ناصرالدين شاه موجب شد تا در ۲۰محرم ۱۲۶۸هجري قمري، اميركبير از صدارت معزول شود سر انجام به فرمان ناصرالدين شاه و به دست نالايقي چون حاج عليخان مراغه يي معروف به حاجب الدوله به طرز فيجعي در حمام فين كاشان به شهادت رسيد.
...................
ميرزا تقي خان امير كبير كه نام اصلي او محمد تقي است در سال ۱۳۲۲هجري ق در هزاوه دو فرسخي شمال غربي اراك به دنيا آمد.
محمد تقي ، به لحاظ لياقتي كه از خود نشان داد، توانست عناوين و القابي همچون كربلايي محمد تقي- ميرزا محمدتقي خان- مستوفي نظام- وزير نظام- امير نظام- امير كبير- امير اتابك اعظم( شوهر خواهر ناصرالدين شاه )را بدست آورد.
محمد تقي پسر كربلايي قربان، آشپز ميرزا عيسي قائم مقام اول بود كه در خانه قائم مقام تربيت يافت و در اوايل جواني به سمت منشي قائم مقام اول به خدمت مشغول گشت و مورد عنايت رجل سياسي دانشمند قرار گرفت و بعدها در دستگاه قائم مقام دوم نيز مورد توجه واقع شد تا جايي كه وي را همراه هياتي سياسي به روسيه فرستاد و در نامهاي در مورد هوش و نبوغ ميرزا تقي خان چنين نوشته اند :
خلاصه ....اين پسر خيلي ترقيات دارد و قوانين بزرگ به روزگار ميگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.
اميركبير در سفر به روسيه به موسسات فرهنگي، نظامي و اجتماعي آنجا توجه نمود و به اين فكر بود كه راه ترقي ايران نيز داشتن دانشگاه و تشكيلات نظامي و فرهنگي منظم است.
دومين ماموريت وي رئيس هيات سياسي ايران به ارزنه الروم براي حل اختلاف مرزي بين ايران و امپراتوري عثماني بود. در اين ماموريت كه نزديك به دو سال طول كشيد علاوه بر آشنايي با زدو بندهاي سياسي شرق و غرب با دليري خاصي توانست اختلاف مرزي را به نفع ايران پايان دهد و محمره و اراضي وسيع طرف چپ شط العرب را كه مورد ادعاي عثمانيها بود به ايران ملحق كرد. اين اقدام و پيشنهادهاي مفيد اميركبير، مورد عناد و حسادت حاجي ميرزا آغاسي قرار گرفت.
چون محمد شاه فوت كرد ، ناصرالدين ميرزا كه قصد حركت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نميتوانست حتي هزينه سفر خود و همراهان را به تهران تهيه كند در اين هنگام كه اميركبير در تبريز و ملقب به امير نظام بود با ضمانت شخصي پول فراهم كرد و ناصرالدين شاه را به تهران آورد اما درباريان حتي مهد عليا مادر ناصرالدين شاه كه در زد و بندهاي سياسي خارجي دست داشت مخالف امير بودند، ولي ناصرالدين شاه هر روز بر مرتبه و مقامش مي افزود تا جايي كه ملقب به اميركبير و صدراعظم گرديد. در مدت كوتاهي كه اميركبير صدراعظم بود(در حالي كه ناصرالدين شاه در آغاز سلطنت فقط ۱۶سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور ميهن پرستي خود، اقداماتي بس ارزنده كرد.
نخست به امنيت داخلي پرداخت. سالار را كه در خراسان گردنكشي ميكرد و از جانب روسها و انگليسيها حمايت ميشد سركوب كرد. در نامههايي كه به نمايندگان سياسي و نظامي روس مينوشت و در جوابهايي كه ميداد، دليري و ثبات راي و ميهن پرستي موج ميزند.
پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشيرهنشين و هر جا كه ممكن بود آشوبي برخيزد قراول خانه ايجاد نمود و در سراسر مملكت امنيت برقرار گشت.
در دوره صدارت اميركبير تركمانان كه همواره از مدتها پيش به نقاط دور و نزديك مناطق اطراف خود حمله ميكردند به هيچ اقدام خلافي دست نزدند.
اميركبير اقدامات فراواني در دوره كوتاه صدارت خود ، همچون ايجاد امنيت و استقرار دولت، تنظيم قشون ايران به سبك اروپايي، ايجاد كارخانههاي اسلحه سازي، اصلاح امور قضايي، جرح و تعديل محاضر شرع.تاسيس چاپارخانه، تاسيس دارالفنون، فرستادن ايرانيان به خارج براي تحصيلات ، ايجاد روزنامه و انتشار كتب ، ترويج ساده نويسي و لغو القاب، بناي بيمارستان و رواج تلقيح عمومي آبله، مرمت ابنيه تاريخي، مبارزه با فساد و ارتشاء ، ترويج صنايع جديد، استخراج معادن، بسط فلاحت و آبياري، توسعه تجارت داخلي و خارجي، كوتاه كردن دست اجانب در امور كشور، تعيين مشي سياسي معيني در سياست خارجي و اصلاح امور مالي و تعديل بودجه از جمله خدمات ارزشمند امير كبير است.
اقدامات انقلابي و ملي اميركبير سبب شد كه گروهي استفاده جو، بناي تحريك نسبت به وي بگذارند تا جايي دسيسه و دشمني افرادي فرصت طلب و نوكر استعمار همچون آقاخان نوري و مهدعليا و كوته بيني و ناداني ناصرالدين شاه موجب شد تا در ۲۰محرم ۱۲۶۸هجري قمري، اميركبير از صدارت معزول شود سر انجام به فرمان ناصرالدين شاه و به دست نالايقي چون حاج عليخان مراغه يي معروف به حاجب الدوله به طرز فيجعي در حمام فين كاشان به شهادت رسيد.
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
حکم داماد احمدينژاد يك هفته پس از اعلام ملغی شد
مراسم تودیع و معارفه رییس سازمان استاندار و تحقیقات صنعتی که با اعلام قبلی از شب گذشته (دوشنبه) و به صبح امروز موکول شده بود، منتفی شد.
بنابر این گزارش مراسم تودیع مهدی خورشیدی به عنوان رییس جدید سازمان استاندار و تحقیقات صنعتی ایران که چندی پیش با حکم شورای عالی استاندارد به این سمت منصوب شده بود در حالی منتفی شد شد که منابع مطلع دلیل عجیبی را برای آن ذکر کرده اند.
گفته می شود که حکم داماد رییس جمهور برای ریاست سازمان لغو شده و سید نظام الدین برزگری رییس قبلی این سازمان در سمت خود ابقا شده است.
شورای عالی استاندارد چندی پیش مهدی خورشیدی رییس گروه مشاورین و داماد رییس جمهور را طی حکمی به سمت رییس موسسه استاندارد منصوب کرده بود که این حکم واکنش هایی را از سوی برخی نمایندگان مجلس و جنبش های دانشجویی در پی داشت.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=112621
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
شكر خدا معلوم شد كه توي اين مملكت همه چي هم ديگه بيصاحب بيصاحب نيست.
نكته اين هست كه بايد تمام خواص مملكت (و بالتبع عوام )تا اونجايي كه ميشه نسبت به مسائل كشور بي تفاوت وبيخبر و بي اعتنا نباشند.اينكار هم نياز به عشق شديد ومداوم و صرف انرژي و حواس و دقت زياد ودائم داره.
بين توليد مرواريد با تخم مرغ تفاوت در سكوت صدف و قدقد مرغه.
خيانت فــقـر مي آورد
رسم نخبه کشی ....
خدایا : به من قدرت تحمل عقیده “مخالف” ارزانی کن .
خدایا : رشدعقلی وعلمی مرا از فضیلت “تعصب” “احساس” و “اشراق” محروم نساز.
خدایا : مرا همواره آگاه وهوشیار دار تا پیش ازشناختن درست وکامل کسی قضاوت نکنم.
خدایا : جهل آمیخته باخودخواهی و حسد مرا رایگان ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست نسازد
خدایا : شهرت منی را که:”میخواهم باشم” قربانی منی که ” میخواهند باشم” نکند.
خدایا : در روح من اختلاف در “انسانیت” را به اختلاف در فکر واختلاف در رابطه با هم میامیز. آن چنان که نتوانم این سه قوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا : مرا به خاطر حسد کینه و غرض عمله در امان دار.
خدایا : خودخواهی را چندان درمن بکش تاخودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.
خدایا : مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم.
خدایا: « تقوای ستیزم» بیاموز تا درانبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.
خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.
این جملات زیبا و دلنشین از کیست ؟
ویا اینها :
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
..........
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
....................
خداوندا
از بچگی به من آموختند همه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن
..............
روزی که بود ندیدم….روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود….روزی شنیدم که نخواند
..............
خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…اگر نتوانستم سکوت میکنم….
................
آری اینها تنها عباراتی چند از تراوش ذهن روشن دکتر علی شریعتی است نخبه ای که زمین و زمان را یارای ګنجایش روح بلندش نبود و عاقبت به رسم نخبګی سردر نقاب خاک کشید .........
دکتردر دوران خانه نشینی فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری كند.. در رفتار بچه ها دقیق و نسبت به انتخابهایی كه می كردند حساس بود. مثلا اگر لباس را به این دلیل انتخاب می كردند كه دیگران آن را انتخاب كرده بودند و احیانا مد روز بود، دلخور می شد اما مستقیما اظهار نمی كرد با شوخی ناخشنودیش را بفهماند.... در این اواخر، بر شركت بچه ها در جلسات سخنرانی اش تاكید فراوانی می كرد.. گاه مسئولیت پیاده كردن نوارها را به آنها می داد و سعی می كرد با آنها رابطه فكری برقرار كند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از كشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم كند.
ـ دكتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیك هجرت كرد و پس از اقامتی سه روزه در بروكسل عازم انگلستان شد و در منزل یكی از بستگان نزدیك همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یك ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشكوك درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و كمك دوستان و یاران او از جمله شهید دكتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاك سپرده شد
بقول دکتر آری اینچنین است برادر !!
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
غلامرضا تختی
نخبه ای که تحمل نشد ...
جهان پهلوان غلامرضا تختي در شهريور 1309 ش در يکي از محلات جنوبي تهران و در خانوادهاي متوسط به دنيا آمد. وي از کودکي به ورزش روي آورد
او در عين حال به نجاري مشغول بود تا اين که در بيست سالگي در اولين مسابقات قهرماني کشتي کشوري شرکت کرد. از آن پس شهره عام و خاص گرديد و در ميدانهاي جهاني مدال آور شد.
تختي سرشار از پاکي و صداقت بود و دلي بيباک و جسور داشت. او داراي قلبي رئوف و مالامال از عشق مردم بود و در زندگي خود، بيش از قهرماني به انسان زيستن و از خودگذشتگي ميانديشيد. تختي با وجود قهرماني در ميادين بينالمللي کشتي، هيچ گاه فروتني و تواضع خود را در برابر مردم از دست نداد. وي در دوران قهرماني خود، 9 مدال طلا و نقره جهاني و بازيهاي المپيک را کسب کرد و از جمله ورزشکاران ايراني است که بيشترين مدالهاي طلا و نقره را در بازيهاي مهم بينالمللي، به ارمغان آوردهاند. جهان پهلوان تختي از مريدان آيتاللَّه سيدمحمود طالقاني به شمار ميرفت و در ملي شدن صنعت نفت حضوري فعال داشت. وي همچنين در جمعآوري کمکهاي مردمي به زلزله زدگان نقش مهمي ايفا کرد به طوري که حساسيت رژيم را دربرداشت.
رژيم که کمابيش از فعاليتهاي سياسي تختي آگاهي پيدا کرده بود، براي به سلطه کشيدن او، رياست فدراسيون کشتي کشور را به او پيشنهاد نمود؛ ولي او اين پيشنهاد و حتي پيشنهاد براي به دست گرفتن شهرداري تهران يا نمايندگي مجلس را نيز رد کرد. در نهايت، رژيم سفاک پهلوي چون هيچ راهي براي نفوذ به تختي نيافته بود و همچنين محبوبيت روزافزون تختي در ميان مردم و مخالفت وي با رژيم وابسته شاه، طاغوتيان را خشمگين کرده بود،
سرانجام باعث شد تا عوامل رژيم پهلوي در توطئهاي مشکوک، وي را در هفدهم دي ماه 1346 در 37 سالگي به قتل برسانند.
هرچند که در آن زمان، مرگ تختي را، خودکشي عنوان کردند، ولي اين توطئه رژيم با آگاهي يافتن مردم از اصل ماجرا، نقش بر آب گرديد. پيکر جهان پهلوان تختي با حضور خيل دوستداران و مشتاقان، در شهر ري به خاک سپرده شد.
خودداری تختی از کرنش درمقابل طاغوت ، حتی هنگام دریافت بازوبند !
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)