قبل از شرکت در بحث اساسنامه را مطالعه کنید
درود بر دوستان عزیز و کاربران گرامی
بحث این هفته توسط maede roshanali مطرح
و امیدوارم بحث جالبی در پیش داشته باشیم .
بحث هفته :
آینده شغلی خود رو چگونه تصور می کنید !؟!
خوش بین هستم !
بد بین هستم !
بستگی به شرایط جامعه دارد !
بستگی به رشته تحصیلی و بازار کار آن !
قبل از شرکت در بحث اساسنامه را مطالعه کنید
درود بر دوستان عزیز و کاربران گرامی
بحث این هفته توسط maede roshanali مطرح
و امیدوارم بحث جالبی در پیش داشته باشیم .
بحث هفته :
آینده شغلی خود رو چگونه تصور می کنید !؟!
عمدهترین موضوعی که مشخصه آموزش عالی در قرن بیست و یکم تلقی میشود،
از اواخر قرن بیستم آغاز شد
و آن مشخصه چیزی جز مقوله عمومی شدن آموزش عالی نیست
و این موضوع سبب فاصله بسیار دانشگاه تا بازار کار شده است.
از این رو بحث آینده شغلی که همان بحث بازار کار است، اهمیت مییابد.
مدلهای نگرانی برای آینده شغلی
محمد وصال*
*دانشجوی دوره دکترای مدرسه اقتصادی لندن
یکی از حوزههایی که همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده است، مبحث رابطه کارگزار و کارفرما است.
در این مورد یک نفر به عنوان صاحب پروژه (کارفرما) شخصی را برای انجام کاری به خدمت میگیرد.
سوال اساسی این است که کارفرما چگونه با کمترین هزینه و به بهترین نحو پروژه را به انجام برساند.
چالش اصلی در این ارتباط وجود اطلاعات نامتقارن است.
بدین معنی که معمولاً کارگزار اطلاعاتی را در اختیار دارد که کارفرما از آن بیبهره است.
این اطلاعات میتواند شامل شرایط بازار، عملکرد کارگزار و یا قابلیتهای فردی کارگزار باشد که توسط کارفرما قابل مشاهده نیست.
برای مثال ارتباط بیمار و پزشک را در نظر بگیرید.
در این مورد بیمار در مورد بیماری خود اطلاع اندکی دارد.
در مقابل پزشک با استفاده از علم و دانش تجربی در شناسایی و درمان بیماری مهارت دارد.
در این مورد پزشک به عنوان کارگزاری که توسط بیمار انتخاب میشود، دارای اطلاعات بیشتری نسبت به کارفرماست.
پروژه مورد بحث در این مثال نیز تشخیص و درمان بیماری فرد مراجعه کننده است.
قرارداد معمول بین پزشک و بیمار اینگونه است که فرد حق ویزیت خود را که مبلغ ثابتی است، حتی پیش از معاینه پزشک پرداخت میکند، در مقابل پزشک نیز معاینات لازم را انجام داده و نظر خود را اعلام میکند. همانطور که مشاهده میشود در این مثال دو نکته اساسی نهفته است.
اول مزیت اطلاعاتی پزشک در مقابل بیمار؛ دوم، وجود قرارداد غیر مشروط؛ بدین معنی که پرداخت حقالزحمه پزشک منوط به تشخیص مناسب یا معاینات کافی (از نظر بیمار) نیست.
چه پزشک در تشخیص و درمان موفق باشد چه نباشد، بیمار باید حق ویزیت را پرداخت کند.
باید توجه کرد که علیرغم آنکه موفقیت و عملکرد پزشک تا حد خوبی قابل مشاهده است، اما اثبات این عملکرد در مراجع قضایی چندان راحت نیست. از این رو معمولاً قرارداد بین پزشک و بیمار غیرمشروط و بسیار ساده است.
در صورتی که بیمار از عملکرد پزشک راضی نباشد، دیگر به او مراجعه نمیکند و این به نوعی تنبیه عملکرد نامناسب کارگزار خواهد بود (سود از دست رفته پزشک).
از این دست مثالها بسیار است.
برای درک اهمیت بیشتر موضوع دو مورد دیگر در اینجا مطرح میشود. در یک دموکراسی، کاندیداها با رقابت بر سر یک پست و ارایه نظرات و راهکارهای خود برای مسایل مورد علاقه رایدهندگان در انتخابات شرکت میکنند.
افراد نیز با رای خود فردی را به عنوان کارگزار انتخاب میکنند. از این مرحله به بعد هر دو نکته ذکر شده در مثال پزشک-بیمار در این مورد نیز وجود دارد. سیاستمدار منتخب دارای مزیت اطلاعاتی است.
بدین معنی که او با استفاده از آمار و تحلیلهای کارشناسی نهادهای مختلف سریعتر و با کارایی بالاتری از وضعیت اقتصاد آگاه میشود و میتواند تصمیم مقتضی شرایط را اتخاذ کند.
با آنکه میتوان عملکرد سیاستمدار را مشاهده نمود و نتایج تصمیمات وی را احساس کرد، اما کمتر میتوان در یک مورد خاص او را به عنوان مقصر معرفی کرد.
البته رایدهندگان در این مثال با رایدادن یا ندادن به سیاستمدار در انتخابات آینده رضایت یا نارضایتی خود را از نحوه اداره امور ابراز میدارند.
برای مثالی دیگر قراردادهای کارِ روزمزد را میتوان در نظر گرفت.
در این قرارداد کارگزار برای مدت کوتاهی (یک روز) استخدام میشود و مبلغ پرداختی به وی مشروط به اینکه کار را خوب انجام بدهد یا بد نیست.
تنها قول و قراری که گذاشته میشود این است که در انتهای روز کارفرما مبلغی را به عنوان دستمزد به کارگزار میپردازد.
در صورت رضایت کارفرما احتمالا قرارداد برای روز بعد یا دوره معینی تکرار خواهد شد.
در ادبیات کلاسیک اقتصاد، مساله وجود اطلاعات نامتقارن مورد توجه قرار گرفته است. اما قراردادهای بهینهای که در ادبیات کژاندیشی(4) پیشنهاد میشود، معمولاً مشروط به مشاهده عملکرد کارگزار است(5) .
سوال اساسی این است که اگر قراردادها آنچنانکه ادبیات کلاسیک میگوید مشروط نباشند، چه میشود؟
آیا پزشکان همواره حق بیمار را ضایع میکنند؟
یا سیاستمداران به رایدهندگان خیانت میکنند؟
به عبارت دیگر
آیا با وجود قراردادهای کوتاهمدتِ غیر مشروط در شرایط اطلاعات نامتقارن، کارگزار تلاش کافی برای به انجام رساندن پروژه انجام میدهد یا نه؟
ادبیات نگرانی برای آینده شغلی در پی پاسخ به این سوال است(6) .
در این دسته از مدلها تعامل کارفرما و کارگزار در طول زمان است و قراردادها به صورت کوتاهمدت هستند.
بدین معنی که ابتدا به ساکن کارفرما شخصی را به عنوان کارگزار خود انتخاب میکند (با هر معیاری) و پروژه را به او واگذار میکند.
سپس نتیجه عملکرد کارگزار در انتهای قرارداد مورد ارزیابی قرار میگیرد و در صورتی که کارفرما از او راضی باشد در دوره بعد نیز پروژه را به همان کارگزار واگذار خواهد نمود.
نکته اول و کلیدی این مدلها آشکار شدن اطلاعات محیطی و ویژگیهای کارگزار به مرور زمان است.
بدین معنی که به دلیل دشواریهای اعمال قرارداد و اثبات عملکرد، کافرما قرارداد ساده را ترجیح میدهد، اما آنرا به صورت کوتاهمدت و برای یک دوره امضا میکند.
در انتهای دوره و به دلخواه خودش (با توجه به اطلاعات آشکار شده) در مورد تمدید قرارداد تصمیمگیری میکند.
نکته دوم انگیزه کارگزار برای نشان دادن تواناییهای خود است.
کارگزار که متوجه وجود منافع بلندمدت حاصل از ادامه کار است، سعی دارد که در دوره ابتدایی خود را ماهر، باهوش و ... نشان دهد تا صلاحیت وی برای ادامه کار تایید شود.
در واقع در دوره آغازین کارگزار تلاش خواهد کرد تا کارفرما را با قابلیت های خود تحت تاثیر قرار دهد.
به این ترتیب نگرانی از آینده شغلی به محرکی برای تلاش بیشتر و احتمالاً عملکرد بهتر منجر خواهد شد.
البته تلاش برای نشان دادن توانایی الزاماً در جهت مثبت عمل نخواهد کرد. در واقع هدف اصلی در دوره اول رساندن پیام مهارت به کارفرما است.
اینکه با چه ابزاری این پیام منتقل میشود در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
در برخی از مدلها این پیامرسانی(7) باعث کاهش سود کارفرما میشود.
بدین معنی که فرد با مهارت بالا برای آنکه به عنوان فرد کمتوان شناخته نشود، کاری را انجام میدهد که به بهترین نتیجه منجر نخواهد شد.
به عنوان مثال کارشناس بورسی را در نظر بگیرد که در مورد سهام یک شرکت به کارفرما مشاوره میدهد.
کارشناس خوب با مشاهده وضعیت بازار به سه نتیجه میتواند برسد:
خرید، فروش یا عدم معامله. کارشناس بد از وضعیت بازار چیزی دستگیرش نمیشود و میتواند پیشنهاد خرید، فروش یا عدم معامله را به صورت تصادفی به کارفرما اعلام کند.
در انتها کارفرما با عمل به پیشنهاد کارشناس سود خود را مشاهده میکند و بر این اساس در مورد استخدام کارشناس برای دوره بعد تصمیم میگیرد.
در شرایطی میتوان نشان داد که این بسیار ساده تعادلی دارد که در این تعادل کارشناس بد به صورت تصادفی پیام خرید یا فروش میدهد و کارشناس خوب بیش از آنکه واقعاً از شرایط بازار میفهمد پیام عدم معامله میدهد.
این پیام تنها به این خاطر است که از کارشناس بد متمایز شود (چون کارشناس بد هیچ گاه چنین پیامی نمی دهد!).
نتیجه دیگر این مدلها تلاش کمتر کارگزار در دورههای بعدی است. بدین ترتیب که هرچه فرد در کار خود جاافتادهتر میشود و قابلیت های وی برای کارفرما بیشتر اثبات میشود انگیزه وی برای تلاش مضاعف کم میشود.
در مثال کارگزار روزمزد شرایطی را در نظر بگیرید که کارفرما کلاً برای دو دوره جهت استخدام کارگزار اقدام کند و بعد از دو دوره دیگر پروژهای در کار نباشد.
در این شرایط در دوره اول کارگزار با انگیزه مضاعف در دوره اول تلاش خواهد کرد تا نظر کارفرما را جلب کند.
اما در دوره دوم از آنجا که دوره بعدی وجود ندارد، وی دیگر انگیزهای ندارد و احتمال زیاد در صورتی که قرارداد غیرمشروط باشد، از زیر کار درخواهد.
1- Career Concerns
2- Agent
3- Principal
4- Moral Hazard
5- در این مورد معمولاً واژه قراردادهای کامل به کار می رود. بدین معنی که قرارداد گزینههای محتمل برای عملکردهای قابل مشاهده را در نظر گرفته و پرداخت دستمزد مشروط به مشاهده عملکردی خاص خواهد بود.
6- برخی از مدلهای معرفی شده در این حوزه را می توان در مقالات زیر مشاهده نمود:
Holmstrom, B., 1999, Managerial Incentive Problems: A Dynamic Perspective, Review of Economic Studies
Ottaviani, M. and P. Sorenson, 2001, Information aggregation in debate: who should speak first, Journal of Public Economics
Morris, S., 2001, Political Correctness, Journal of Political Economy
7- Signaling
ممنون از ایجاد بحث
من فکر میکنم چون هیچ مدرکی ندارم لذا هیچ آینده شغلی ندارم
ولی در کل اونایی هم که مدرک دارن اونا هم نباد زیاد ا میدی به داشتن شغل داشته باشن اونم تو این دوره زمونه
هرچند واسه بعضی افراد تو جامعه که خونشون ظاهرا رنگین تر از ماهه ، هم دانشگاه دولتی هست ، هم شغل خوب . هم حقوق خوب!
من الان کارشناسی دارم ، هیچ جا کار نیست ....اگرم هست محیطش مناسب نیست که این برام خیلی مهمه !!!!!!!!!!!
باید ادامه تحصیل بدم .... اونم تا ادامه بدم .... دوباره بازار خراب میشه .....
هی ما بدو بدو میریم جلو .... بازار کار هم از اون طرف خراب میشه ...
ولی البته همیشه درس رو برای شغل نمیخونیم .... علاقه و کسب دانش هم مطرحه ....
ولی آدم دوست داره وقتی توی یک رشته دانش کسب میکنه به بقیه هم خدمات بده ....
به نظر من توی این جامعه هر کسی به اندازه ی تلاش خودش بهره می بره ...
من کسانی رو دیدم که خیلی مذهبی هم نیستن ، تو دولت هم زیاد پارتی بازی ندارن ولی آدم های موفقی بودن.
ولی بر عکس برخی آقا زاده ها رو دیدم که همیشه وابسته به پدرشون بودن و بعد از اینکه پدرشون بازنشسته میشه ، به همراه پدرشون بازنشسته میشن.
به رنگی بودن خون هم ربط نداره ، معتقدم کسی که کار بلد باشه رو هوا می برنش ... منتش رو هم می کشن.
الان 20 - 30 سال پیش نیست که هر کسی پارتی داشت سریع بره توی یه ارگان دولتی ... بدترین شغل ها، الان شغلهای دولتی هستن.!
بهترین شغل ها ، شغل شخصی ...
فکرت کار کنه و بتونی توانایی های لازمه رو کسب کنی همه جا خواهان داری ...
یکی از دوستانم شرکت داره ( تازه تاسیس ) اینقدر این پسر کار بلده که تا به حال برای شرکتش تبلیغات و بازار یابی نکرده ، دلیلش رو پرسیدم گفت همه جا کار بهم میدن و در حد توانایی خودم کار می تونم بگیرم دیگه نیازی به تبلیغات ندارم.!
خود من هم آینده ی شغلیم رو به این صورت می بینم که ان شاء الله به کمک بچه ها این سایت رو به برترین سایت علمی تبدیل می کنم و در کنار همین سایت شرکتی نیز توی تهران اگر خدا قسمت کنه تاسیس می کنم.
هر کسی هم که توانایی داشت می تونیم استخدام کنیم ...
موفق باشید
نخبه یعنی خودباوری انسان و پس از خود باوری کاری غیر ممکن نمی شود
ممنون از شروع بحث
به نظر من تنها راه حلي که سبب ميشه وضعيت بازارکار از اين حالتي که الان وجود داره بهتر بشه اينه که ورودي دانشگاه با ورودي صنعت يا بازارکار متناسب باشه. يعني اگه امسال واسه يه رشته اي يه ظرفيتي انتخاب ميشه (براي هر کدوم از مقاطع تحصيلي) مترادف با اين باشه که 4سال ديگه به اين تعداد افراد نيازه، و با اين وضعيتي که الان ميبينيم حتي بايد زن و مزدشم ممشخص باشه و بر اين اساس سهميه دانشگاه واسه دختر و پسر انتخاب شه (هر چند که دخترا ضرر ميکنن).
جايي که سکوت حنجره را فتح ميکند ديوانگيست فرضيه هم صدا شدن.... دکتر شريعتي
خود من هم آینده ی شغلیم رو به این صورت می بینم که ان شاء الله به کمک بچه ها این سایت رو به برترین سایت علمی تبدیل می کنم و در کنار همین سایت شرکتی نیز توی تهران اگر خدا قسمت کنه تاسیس می کنم.
هر کسی هم که توانایی داشت می تونیم استخدام کنیم ...
خب منو تو بخش هنری دفترتون استخدام کنید
من کاربلد.... بیان ببرن بینم چطوری می برن!!!به رنگی بودن خون هم ربط نداره ، معتقدم کسی که کار بلد باشه رو هوا می برنش ... منتش رو هم می کشن.
بدترین شغل ها، الان شغلهای دولتی هستن.!
دمت گرم داشی...
ای گفتی...
شغل فقط آزاد ولی با تفکر ... ینی نه آزاد الکی ... آزادی خوبه که آدم به پاش زحمت بشکه و به پای زحمتش پول دربیاره
ولی بر عکس برخی آقا زاده ها رو دیدم که همیشه وابسته به پدرشون بودن و بعد از اینکه پدرشون بازنشسته میشه ، به همراه پدرشون بازنشسته میشن.
یکی رو میشناسم که پدرش جانبازه...
خودشم بهش مقام جانبازی دادن و البته به پاش ، حقوق هم میگیره...
با تایید فرمایشات دوستان به ویژه اقا مصطفی اما نمیشه نادیده گرفت که در کشور ما نرخ بیکاری 2 رقمی هست و این یعنی هر چقدر هم خوش بین باشیم قطعا و یقینا مشکلاتی وجود داره ؛ گاهی باید از خودمون بپرسیم چطور ممکن است شخصی با مدرک فوق لیسانس مثلا it با آن همه تخخص قابل قبول ؛ حاضر به انجام اموردفتری و منشی گری بشود ؟؟؟!!!! این ها یعنی مشکلات بزرگی داریم :
1. تو کشور ما پیدا کردن شغل رو ضوابط نیست بلکه رو روابطه نمیگم 100% ها ولی این موردم نمیشه نادیده گرفت چون درصدش زیاده ! از دوستانم که برا سفر مطالعاتی اومدن کشورمون شنیدن این جمله واقعا بیدارم کرد و شدیدا ازارم داد البته " تو کشور شما فقط پارتی داشته باش و کار به دست بیار تخصص را موقع کار یاد میگیری !!!! "
2. همسو نبودن هدف دانشگاه و نیاز بازار کار تو کشور معضل بزرگیه که نمیشه نادیده گرفت ؛ چرا باید دانشجوی دختر در رشته ی مهندسی مکانیک اونم در مقطع ارشد جذب بشه اما بعد از فارغ التحصیلی اونم از یه دانشگاه معتبر و مادر هیچ کارخونه و کمپانی درست حسابی نخواد جذبشون کنه چرا ؟؟؟؟؟ چون مرد میخوان نه زن و صراحتا هم دلیلشون فقط همینه !!! یا تو فیزیک پلاسما دانشجو تربیت کنه بعد موسسات تحقیقاتی بگن این فیلد تخصصی مسایل سیاسیش زیاده و تو گرایشای دیگه ی فیزیک میخوان نیروی کار جذب کنن !!!!
3. من با کلیت صحبت اقا مصطفی راجع به شرکت خصوصی تا حد زیادی موافقم اما این فضا زمانی تو شرکتها به وجود میاد که اولا فضای داخلی اون ها مناسب باشه و دوما خود اونها هم تو فضای مناسب تری قرار گرفته باشن و از نظر اقتصادی و امنیت کاری به حدی رسیده باشن که بتونن بر روی جذب افراد بهتر سرمایهگذاری کنن و سیستم پیشرانی به وجود بیارن . چنین چیزی عملا تو کشور ما خیلی خیلی نادره ، اون هم به خاطر فضای کلیتری که تو کشور حاکمه و قطعا قسمتی از این مشکل (قسمتی که کوچیک نیست) به تصمیمگیریهای کلان کشوری برمیگرده و به نظر من دولت از این نظر قابل دفاع نیست . وقتی شرکت های خصوصی به جای جذب فوق لیسانس میان فوق دیپلم بر میدارن و دلیلشون اینه که دوبل کار میکنه و کمتر از فوق لیسانسم حقوق میدیم یعنی این فضا هم مسموم است اما اگه دلیلشون رو میزان سواد (نه مدرک ) و خلاقیت و هوش و ... بود اون موقع بحث اصولی میشد .
4. اما منطقی باشیم ! تا کی باید از دولت و حکومت انتظار کار داشت ؟ وقتی یک فارق التحصیل دانشگاهی ما اینقدر مهارت و شجاعت و خلاقیت ندارد که با اتکا به داشته های خودش طرح کسب و کار خود را پایه ریزی کند ؛ چه انتظاری از غیر می توان داشت ؟ اصلا این فرد برای مجموعه ای که بخواهد وارد آن شود ؛ می تواند مفید باشد ؟ یعید می دانم !
پس اموزش پرورش و علوم ، تحقیقات و فناوری هم مقصر و شایسته ی نکوهش و سرزنش هستن که از تربیت این چنین افرادی ناتوانن .
به کسی عشق بورز که لایق عشق باشه نه تشنه ی عشق چون هر تشنه ای یه روزی سیراب میشه!
دفتر مدیر تالار مهندسی مکانیک با عرض معذرت از تمامی دوستان پست های اسپم رو حذف میکنم !
من که عشقم این بود برق بخونم ، که خداروشکر می خوام برم بخونم ، برا کارمم خیلیییییییییییییییییی فکر دارم خودم واسه خودم کار کنمو................ در کل تا جند سال دیگه میترکونم
only God
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)