دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: من چیکار کنم اخه

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض من چیکار کنم اخه

    سلام. دوستان روانشناس.والا ندونستم این پست کجا بزارم .اینجا نوشتم.

    من یک مشکل دارم.خیلی خیال پردازی میکنم. البته خیالاتم فقط واسه خودمه به کسی نمیگم

    مثلا یک اهنگ میزارم بعد باهاش راه میرم و خود به خود میرم به یک چیزی فک میکتم وخودم جای اون موضوع میزازم ..بعضی وقتا حتی به مرگ ختم میشه

    بعضی وقتا پیش خودم راجع به یکی فک میکنم وبعدش ازش متنفر میشم یا بیشتر دوسش میدارم .. که اونم متوجه میشه. ورفتارش باهام بد میشه

    خلاصه یک جورای گیج شدم.خیلیم مشکلات داشتیم.. الان نمیدونم چیکار کنم. بی خواب شدم. استرسی شدم.عصبی شدم.

    کمکم کنید.بگید چیکار کنم؟

    ایا روانی ودیونه شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  2. 12 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  3. #2
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    نقل قول نوشته اصلی توسط hana-1374 نمایش پست ها
    ایا روانی ودیونه شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلام
    بنده روانشناس نیستم اما مدیریت خوندم و عاشق مباحث روانشناسی هستم.البته سررشته ندارم.

    بندۀ خدا اگه در مورد خودت این حرفو بزنی دیگه هیش کی نمیتونه بهت کمک کنه.چرا دیوونه؟تخیل خیلی خوبه البته به شرطی که اولا بتونی کنترل کنی و ثانیا به جایی که خواستی بتونی هدایتش کنی.

    تخیلی هستی پس میتونی خلاق ترین فرد باشی . پس مثبت به خودت نگاه کن و از این نقطه به بعد از روانشناس کمک بخواه.فقط به یاد داشته باش که هر چقد روانشناس یا افراد ماهر باشن باز تا خودت اراده نکنی کسی نمیتونه کمکت کنه پس اول خودت به این باور برس که خودت میتونی و میخوای به خودت کمک کنی{فقط حرف و شعار نباشه ها، به یقین برس که اراده داری و فقط راه کنترلش رو نمیدونی} بعد روانشناسان عزیز میتونن کمکت کنن

    حیف نیس به این ابزار خلاقیت و نوآوری حمله کنی و منفی جلوه بدی؟ مومنۀ خدا،آبجی گلم ازش استفاده بکن.تو معماری هم خفن کمکت میکنه.فکر کنم رشتتون به خلاقیت و نوآوری زیاد وابسته است.


    هم از شما و هم از کارشناسان و روانشناسان معذرت میخوام که دخالت کردم حیفم اومد این ابزار خلاقیت رو خاموش کنی و بهش حمله کنی.

    موفق باشین.

    یامولاعلی(ع)
    ویرایش توسط عبدالله91 : 22nd March 2013 در ساعت 06:31 AM

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  4. 8 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  5. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    نقل قول نوشته اصلی توسط hana-1374 نمایش پست ها
    سلام. دوستان روانشناس.والا ندونستم این پست کجا بزارم .اینجا نوشتم.

    من یک مشکل دارم.خیلی خیال پردازی میکنم. البته خیالاتم فقط واسه خودمه به کسی نمیگم

    مثلا یک اهنگ میزارم بعد باهاش راه میرم و خود به خود میرم به یک چیزی فک میکتم وخودم جای اون موضوع میزازم ..بعضی وقتا حتی به مرگ ختم میشه

    بعضی وقتا پیش خودم راجع به یکی فک میکنم وبعدش ازش متنفر میشم یا بیشتر دوسش میدارم .. که اونم متوجه میشه. ورفتارش باهام بد میشه

    خلاصه یک جورای گیج شدم.خیلیم مشکلات داشتیم.. الان نمیدونم چیکار کنم. بی خواب شدم. استرسی شدم.عصبی شدم.

    کمکم کنید.بگید چیکار کنم؟

    ایا روانی ودیونه شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام

    چندتا سوال :

    - همیشه از این فکرایی که به ذهنت میرسه احساس ناراحتی بهت دست میده ؟

    - چه آهنگ هایی بیشتر گوش میدی ؟

    - این افکار چه موقع هایی به ذهنت میرسه ؟

    - چه فکرایی راجع به مرگ میکنی ؟

    - راجع به این "بعضی وقتا پیش خودم راجع به یکی فک میکنم وبعدش ازش متنفر میشم یا بیشتر دوسش میدارم .. که اونم متوجه میشه. ورفتارش باهام بد میشه" ، بیشتر توضیح بدین

    - موقع خواب هم فکرایی به ذهنت میرسه ؟ چقدر طول میکشه تا خوابت ببره ؟

    - ایکه خیلی مشکلات داشتی ، چه مشکلاتی داشتی ؟


    ممنون

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  6. 7 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  7. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    روانشناسی
    نوشته ها
    81
    ارسال تشکر
    1,121
    دریافت تشکر: 367
    قدرت امتیاز دهی
    710
    Array

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    سلام بر شما. عزیز جان من البته دانشجوام اما در حد بضاعت چند راهکار خدمتت عرض میکنم. شروع کن به نوشتن. مثلا یه داستان بنویس به جای

    تمام کسایی که توی ذهنت هستن شخصیت خلق کن و بذار فکرت هر جا می خواد بره و با خیال راحت بنویس. اون شخصیت ها تو نیستی، اطرافیانت هم نیستن.

    راهکار بعدی این که به کارهای مهارتی بپرداز. مهارتی مثل آشپزی یا شیرینی پزی ( البته نه چیزی که بلدی و چشم بسته انجام میدی، کاری که

    لازمه برای خوب دراومدنش توجهت به اون باشه)، خیاطی، طراحی و ...

    راستی برای خیالبافی هات زمان بذار! مثلا به خودت بگو امروز فقط 3 ساعت وقت خیالبافی دارم. بعد ناهار نیم ساعت، ده دقیقه قبل شام و...

    بعد کم کم کمش کن. بیشتر گردش کن و کمتر تو خودت باش.

    در ضمن خیالت راحت این دیونگی نیست! فقط هر چیزی همینطور که دوستان گفتن باید در جهت درست خودش قرار بگیره. ایشالاه این راهکارا به دردت بخوره.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    سلام بر شما. عزیز جان من البته دانشجوام اما در حد بضاعت چند راهکار خدمتت عرض میکنم. شروع کن به نوشتن. مثلا یه داستان بنویس به جای

    تمام کسایی که توی ذهنت هستن شخصیت خلق کن و بذار فکرت هر جا می خواد بره و با خیال راحت بنویس. اون شخصیت ها تو نیستی، اطرافیانت هم نیستن.

    راهکار بعدی این که به کارهای مهارتی بپرداز. مهارتی مثل آشپزی یا شیرینی پزی ( البته نه چیزی که بلدی و چشم بسته انجام میدی، کاری که

    لازمه برای خوب دراومدنش توجهت به اون باشه)، خیاطی، طراحی و ...

    راستی برای خیالبافی هات زمان بذار! مثلا به خودت بگو امروز فقط 3 ساعت وقت خیالبافی دارم. بعد ناهار نیم ساعت، ده دقیقه قبل شام و...

    بعد کم کم کمش کن. بیشتر گردش کن و کمتر تو خودت باش.

    در ضمن خیالت راحت این دیونگی نیست! فقط هر چیزی همینطور که دوستان گفتن باید در جهت درست خودش قرار بگیره. ایشالاه این راهکارا به دردت بخوره.

  8. 9 کاربر از پست مفید تارادیس سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی صنایع
    نوشته ها
    54
    ارسال تشکر
    44
    دریافت تشکر: 214
    قدرت امتیاز دهی
    26
    Array

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    ببخشید که وارد این موضوع شدم
    میخاستم بگم من دقیقا برعکس شما تخیل که ندارم هیچ به چیزی هم فکرنمیکنم !!!!!!!!

    - - - به روز رسانی شده - - -

    ببخشید که وارد این موضوع شدم
    میخاستم بگم من دقیقا برعکس شما تخیل که ندارم هیچ به چیزی هم فکرنمیکنم !!!!!!!!
    سکوت…و دیگر هیچ نمی گویم…!!که این بزرگترین اعتراض دل من است به تو …سکوت را دوست دارم...به خاطر ابهت بی پایانش..

  10. 8 کاربر از پست مفید ساتین سپاس کرده اند .


  11. #6
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    .......
    نوشته ها
    104
    ارسال تشکر
    1,619
    دریافت تشکر: 486
    قدرت امتیاز دهی
    1958
    Array

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    سلام
    اول اینکه دختر خانوما نسبت به آقایون به نسبت بسیار بیشتری خیال پردازی میکنن...
    اما مثل اینکه برای شما رشد قابل توجهی داشته که الان داره اذیتتون میکنه...
    پیشنهاد من: شما رشتتون معماریه درسته؟! اگر من جای شما بودم، تمام شخصیت هایی که مشغله ذهنی من میشدن رو مینداختم تو خونه های جدیدی که تو خیالم میساختم... (یعنی تو خیالم خونه های جدید میساختم و آدما رو مینداختم داخلشون)
    شخصیت هر آدم متفاوته، من هر خونه ای رو که تو خیال پردازیم میسازم رو با هر کدوم از آدما مقایسه میکنم (با حس های اون آدم با اخلاقیاتش و خلاصه با همه چیزش) در آخر میتونم متوجه بشم که هر خونه بدرد چجور آدمایی میخوره... و خیلی چیزای دیگه که از این راه بدست میاد (هم شناختت در مورد اون آدم بیشتر میشه و هم طرح های جدید میاد به ذهنت)
    ...

    پی نوشت: این فقط یه پیشنهاد بود...

    - - - به روز رسانی شده - - -

    سلام
    اول اینکه دختر خانوما نسبت به آقایون به نسبت بسیار بیشتری خیال پردازی میکنن...
    اما مثل اینکه برای شما رشد قابل توجهی داشته که الان داره اذیتتون میکنه...
    پیشنهاد من: شما رشتتون معماریه درسته؟! اگر من جای شما بودم، تمام شخصیت هایی که مشغله ذهنی من میشدن رو مینداختم تو خونه های جدیدی که تو خیالم میساختم... (یعنی تو خیالم خونه های جدید میساختم و آدما رو مینداختم داخلشون)
    شخصیت هر آدم متفاوته، من هر خونه ای رو که تو خیال پردازیم میسازم رو با هر کدوم از آدما مقایسه میکنم (با حس های اون آدم با اخلاقیاتش و خلاصه با همه چیزش) در آخر میتونم متوجه بشم که هر خونه بدرد چجور آدمایی میخوره... و خیلی چیزای دیگه که از این راه بدست میاد (هم شناختت در مورد اون آدم بیشتر میشه و هم طرح های جدید میاد به ذهنت)
    ...

    پی نوشت: این فقط یه پیشنهاد بود...

  12. 7 کاربر از پست مفید right.kimber سپاس کرده اند .


  13. #7
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29289
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    هانا عزیز
    یکی از کارها که دوستان هم گفتن مشغول کردن خودت به کارهایی که علاقه داری و تقویت اوناست. اگر این مشغولیت هنری باشه که خیلی بهتره. سعی کن استعداد خود تو بشناسی و بعد بهش بها بدی و از قوه تخیلت برا تقویتش استفاده کن.
    موفق باشی

    - - - به روز رسانی شده - - -

    هانا عزیز
    یکی از کارها که دوستان هم گفتن مشغول کردن خودت به کارهایی که علاقه داری و تقویت اوناست. اگر این مشغولیت هنری باشه که خیلی بهتره. سعی کن استعداد خود تو بشناسی و بعد بهش بها بدی و از قوه تخیلت برا تقویتش استفاده کن.
    موفق باشی

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

  14. 7 کاربر از پست مفید zoh_reh سپاس کرده اند .


  15. #8
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    سلام// سلام

    چندتا سوال :

    - همیشه از این فکرایی که به ذهنت میرسه احساس ناراحتی بهت دست میده ؟ همیشه نه بعضی وقتا که فکرای بدی مثلا زبونم لال

    وقتی اعضای خانواده ام بلایی سرشون بیاد من چی به سرم میاد.یا مثلا با یکی از عزیزام دعوام شده ویکی از ما اونیکی

    میکشه و.. میشه گفت مثل فیلمها فک میکنم که مثلا بعد از سالها برادرم دیدم وبعدش باهم اشتی کردیم واینجور چیزا خیلی

    زیاد فک میکنم.

    - چه آهنگ هایی بیشتر گوش میدی ؟ بیشتر اهنگ های غمگین گوش میدم. اما کردی شاد هم گوش میدم( وقتی حالم خوب

    باشه) اهنگ های تند و تکنوو..... اما بیشتر وقتا اهنگ های غمگین گوش میدم . میشه گفت هر روز

    - این افکار چه موقع هایی به ذهنت میرسه ؟ وقتایی که تا میام خونه وتنها میشم .حتی وقتایی که تموم خانواده ام باشن بعضی

    وقتا اصلا خودم جاهایی تصور میکنم که به کل فراموش میکنم تو خونه هستم
    .. اما وقتی مهمونی بریم یا مهمون بیاد وبرم

    دانشگاه ویا سرم شلوغ باشه وشاد باشم خیالات وفکر ها تقریبا یادم میره ودر زمان حال زندگی میکنم


    - چه فکرایی راجع به مرگ میکنی ؟ فکرهایی مثل اینکه من تو دانشگاه مریض شدم وبعد تا خونواده ام میرسن من مردم یا دارم

    از دانشگاه رد میشم میام خونه .. زبونم لال یکی از خونواده ام اتفاقی واسش افتاده واز اینجور چیزا


    - راجع به این "بعضی وقتا پیش خودم راجع به یکی فک میکنم وبعدش ازش متنفر میشم یا بیشتر دوسش میدارم .. که اونم متوجه میشه. ورفتارش باهام بد میشه" ، بیشتر توضیح بدین
    یعنی اینکه اگر به یکی پیام بدم واون جوابم نده میگم اون از من خوشش نمیاد وسریع بهش پیام میدم ومیگم باشه دیگه

    مزاحمت نمیشم وشمارت حذف میکنم تا مزاحم وقتت نشم و حتی اون اگرم بهم بگه شارژ نداشتم یا گوشی پیشم نبوده من

    باور نمیکنم وازش بدم میاد.. واین موضوع باعث میشه بین هر دو طرف اختلاف وناراحتی پیش بیاد. که بعدا اتفاقی میقته که

    متوجه میشم اشتیاه کردم . اما دیگه فرصتی واسم نمونده .

    البته این موضوع در باره دوست پسر واینا نیست هااا چون من ندارم. این موضوع مثال زدم.
    .

    یا خود به خود را جع به یکی حتی اگر بد ترین فرد باشه فکرای مثبت میکنم وتو دلم جا پیدا میکنه .وهرکس بهم بگه اشتباه

    میکنی قانع نمیشم


    - موقع خواب هم فکرایی به ذهنت میرسه ؟ چقدر طول میکشه تا خوابت ببره ؟ بله من باید فکر کنم تا خوابم ببره مگر درموارد استثنا که خیلی خسته باشم ونفهمم چطور خوابم برده.اما معمولا هرشب درباره اینده یا در باره موضوعات وکارایی که باید انجام بدم .یا مثلا به طور خیالاتی احساس میکنم یکی پیشمه مث خواهر وبرادر یا فامیلو... وداریم باهم حرف میزنیم وهمینطوری پیش میره تا خوابم میبره
    زیاد طول میکشه تا خوابم ببره . مثلا ساعت 12 برم بخوابم تا 2یا 3 خوابم نمیبره .ومجبورم دوباره بیدار شم وخودم سرگرم کنم

    تا خسته بشم وخوابم ببره
    // بعضی وقتا تا 5 یا 6 صبح بیدارم

    - ایکه خیلی مشکلات داشتی ، چه مشکلاتی داشتی ؟مشکلاتی مث اینکه برای بابام پاپوش درست کردن . که حتی کارش به دادگاه رسید وخواستن اون باز داشت وزندانی کنن که خدارو شکر مشکل حل شد و فهمیدن پاپوش. واینکه برادرم چند نفر پولاش برده بودن و پولش ندادن ودااشم ورشکست شد وچکاش برگشت خورد و پلیس در خونمون میومد. وترس واسترس و... داشتم. ومیشه گفت 9 ماه سال 91 من با این استرس ها زندگی کردم واینکه چند سال پیش بعد مرگ شوهر خاله ام . به خاطر اینکه مادرم خواهرم برده بود کلاس زبان ثبت نام کنه و از اونجا دختر خاله ام مامانم ودیده وسرش گذاشته روی پای مادرم وگریه کرده که من وببر پیش مادرم ودر اون زمان عمو هاش میرسن به مادرم تحمت میزنن که مادرم خواسته بچه ها ببره وحتی اون به دادگاه میکشونن ..و در خونمون با مشت ولگد میگرفتن وبه بابام توهین میکردن به جرم اینکه بچه یتیمی اومده تو خونش وقتی مادرش رفته سرکار ... همه اینا دوران کودکی ونوجوانی من خراب کرده وهیچ لذتی از ش نبردم ..

    البته اینا بخشی از مشکلاتم بودن که خلاصه کردم

    بازم شرمنده که انقدر پر حرفی کردم


    ممنون

    ممنون
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  16. 7 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  17. #9
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    [QUOTE=تارادیس;445263]سلام بر شما. عزیز جان من البته دانشجوام اما در حد بضاعت چند راهکار خدمتت عرض میکنم. شروع کن به نوشتن. مثلا یه داستان بنویس به جای

    تمام کسایی که توی ذهنت هستن شخصیت خلق کن و بذار فکرت هر جا می خواد بره و با خیال راحت بنویس. اون شخصیت ها تو نیستی، اطرافیانت هم نیستن.

    راهکار بعدی این که به کارهای مهارتی بپرداز. مهارتی مثل آشپزی یا شیرینی پزی ( البته نه چیزی که بلدی و چشم بسته انجام میدی، کاری که

    لازمه برای خوب دراومدنش توجهت به اون باشه)، خیاطی، طراحی و ...

    راستی برای خیالبافی هات زمان بذار! مثلا به خودت بگو امروز فقط 3 ساعت وقت خیالبافی دارم. بعد ناهار نیم ساعت، ده دقیقه قبل شام و...

    بعد کم کم کمش کن. بیشتر گردش کن و کمتر تو خودت باش.

    در ضمن خیالت راحت این دیونگی نیست! فقط هر چیزی همینطور که دوستان گفتن باید در جهت درست خودش قرار بگیره. ایشالاه این راهکارا به دردت بخوره.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    سلام . مرسی از راهکار ها سعیم میکنم انجام بدم.

    راستش من یک مدت واسه خودم دوست داشتم داستان بنویسم درباره فکرام وچیز هاییی میاد ذهنم ویا شعر هایی که به ذهنم میاد اما خوب

    اونا تو وبلاگم نوشتم نه توی دفتر اینم ادرسشه شاید خوندید وچیزی دستگیرتون شد از حال وروز من
    http://ma-216.blogfa.com/


    ا
    لبته موضوعات اصلیش وحرفا ودرد دلام توبهمن واسفند نوشته شده . چون کسیو ندارم باهاش درد دل کنم


    واینکه از بچگی عاشق یاد گرفتن طراحی و خیاطی و.. بودم اما دنبالشون نرفتم چون میگفتن سخته وتو نمیتونی ومن جلو

    نرفتم.

    اما مرسی که میگید دیوانگی نیست ..

    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  18. 8 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  19. #10
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : من چیکار کنم اخه

    [quote=ساتین;445266]ببخشید که وارد این موضوع شدم
    میخاستم بگم من دقیقا برعکس شما تخیل که ندارم هیچ به چیزی هم فکرنمیکنم !!!!!!!!


    خواهش میکنم .

    از نظر خودتون اینکه تخیل ندارید ویا به چیزی فک نمیکینید خوب نیست؟
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  20. 5 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •