دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49

موضوع: خرافه ی "بزنم به تخته!"

  1. #41
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    775
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط "مهدی" نمایش پست ها
    سلام

    به نظرم شما بيشتر دنبال مسايلي هستيد كه قابل مشاهده و به طور مستقيم قابل اندازه گيري باشد

    ولي در روانشناسي ( هرگز روانشناسي را در كنار طالع بيني قرار نديد ) , امور شناختي از طريق تاثيرات علت و معلولي و اثرگذاري كه

    بر مغز و رفتارهاي اجتماعي , فردي و … دارد مورد سنجش و بررسي قرار ميگيرد . اينطور نيست كه همينطوري چيزي بگويند و بي پاي باشه

    كلمات بار مثبت و منفي دارند و اين باعث انرژي بخشي يا اثر معكوس بر فرد مقابل مي شود .

    شادي و تصورات ذهني مثبت و كلا مثبت گرايي باعث ارامش در فرد مي شود كه اين ارامش از طريق تاثير بر انتقال دهنده هاي عصبي

    قابل مشاهده و بررسي مي باشد .

    اين فقط يك نمونه موردي بود .
    حرف های شما را قبول دارم و این کاملا درست است.
    من نیز همین را می گویم. و مسلما انرژی کلمات با انرژی موجود در جهان هستی که به صورت فیزیکی و شیمیایی بیان می شود کاملا دو معقوله جداگانه هستند.

    حال آیا می توان گفت که چشم زخم یک پدیده علمی است؟ یعنی آیا ممکن است ما در شرایط آزمایشگاهی و کنترل شده فردی را بیاوریم که پدیده چشم زخم را ایجاد کند؟

    میدونی جواب شمارو من باید حضوری بدم اینجوری نمیشه
    یروز یه جوونی رفت پیش یه بنده خدایی گفت :
    خدا وجود نداره چون ما نمیتونیم ببینیمش و شیطون که از جنس اتیشه چجور تو اتیش میسوزه و قضا قدر دیگه چیچیه ؟؟!!!!!!!!!!!
    طرف ییهو ی کشیده باحال خابوند زیرگوشش ....
    جوون برگشت گفت چرا زدی دردم گرفت ادم بی منطق و .........
    بهش گفت جواب سوالات تو همین کشیده بود ....
    بگو ببینم این دردی که میگی کو کجاست بده ببینمش ؟!!! طرف کپ کرد چیزی نگفت
    بعدش گفت دستم از چه جنسه ؟ گفت گوشت و ... وبعد گفت صورت تو از چه جنسه ؟ گفت گوشت و ... بعدش گفت هردو از یه جنسن اما بازم دردت گرفت !!!
    گفت : تومیدونستی میزنم زیر گوشت ؟ گفت نه ... گفت خوب این یعنی قضا ، بقیشم یاد نیست

    حالا فکر کنم شما نیاز به یه دوره بحث حضوری داشته باشی
    اخه من تو پست اول از تله پاتی و ... تا نیروی چشم و ..برات گفتم ازمایشات علمی و .. هم هست
    بحث شهادت اب و .. انکار ناپذیر تو پست قبل برا محمد عزیز گفتم و خیلی چیزای دیگه که مجالش نیست . http://www.njavan.com/forum/showthre...l=1#post613484
    اول باید ئهنتو از تعصب و نگاشت های غیر خالی کنی و بعدا بشینی از نوع خودتو درایابی
    از نظریات فرگشت و ... ابی گرم نمیشه داستان همون زمین بازی هست و ... یا طرف بازی گردانه یا خودش بازی خوردست
    مهم تر از همه فطرت و درون ادمی ادمو به حقیقت میکشه
    پس فقط باید خلاف اون راه نریم ....
    حتی اگه قائل به وجود نیروی ماورای هستی نیستیم بازم باید مطابق فطرت که میل به خوبی ها و ... هست عمل کنیم .....
    دین فقط اومده که اساس خوبی ها گسترده بشه ونه .... که الان سرتاسر گیتی رو گرفته ...
    همونایی که دارن دم از علم منطق میزنند ،به گذشتشون نگاه کن جز قتل عام ملت ها چیز دیگه ای نمیبینی ... درضمن دور دانشمندان خوب رو هم خیت بکش ، اینکه چرا اونا تو علم جلو هستن هم داستان داره اینجا جاش نیست
    فقط بعد شکس ت المان و تو جنگ جهانی ببین که سر دانشمندان هسته ای المان چی اومد و چرا نصفشون تو روسیه و نصف دیگه تو امریکا سر در اووردن والان این دو کشور ابر قدرت هستند .....
    ویرایش توسط plarak12 : 23rd October 2014 در ساعت 11:24 PM

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  2. 8 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


  3. #42
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط "مهدی" نمایش پست ها
    حرف های شما را قبول دارم و این کاملا درست است.
    من نیز همین را می گویم. و مسلما انرژی کلمات با انرژی موجود در جهان هستی که به صورت فیزیکی و شیمیایی بیان می شود کاملا دو معقوله جداگانه هستند.

    حال آیا می توان گفت که چشم زخم یک پدیده علمی است؟ یعنی آیا ممکن است ما در شرایط آزمایشگاهی و کنترل شده فردی را بیاوریم که پدیده چشم زخم را ایجاد کند؟

    امیدوارم این را هم قبول داشته باشید که قرائت قرآن ، انرژی مثبت منتقل می کند و احساس آرامش را منتقل می کند و باعث دفع بسیاری از آفات می باشد .

    بله ، این موضوع از نظر علمی اثبات شده است ، همانطور که قبلا هم اشاره شد

    ..........................


    ممكن است بعضي ها بگويند باتوجه به اين پيشرفت علم اين چشم زخم (به اصطلاح عاميانه نظــر) ريشه علـــمي ندارد . در حالي كه اينچنين نيست .


    چشم زخم( نظــر) دليل كاملاً اثبات شده ي علمي دارد . درمغز ما سه نوع فركانس هست كه يكي از آنها آلفا است وزماني كه چشم باز باشد ، اگر ما داراي نشاطي باشيم ، اين فركانس افزايش پيدا مي كند. اگر نوار مـغزي بگيريد در صورت باز بودن چشم ، اين فركانس باوقتي كه چشم بسته باشد بصورت مختلف ثبت مي شود . دونقطه بدن انسان داراي انرژي وفركانسهاي زيادي است .


    -انگشتان و چشمها . پس اين فركانسها كه از چشم انسان ساطع مي شود ، به هر چيزي كه برخورد كند اثر مي گذارد .


    اين فركانسها ي چشم نيز اگرمتمركز شوند ، مقدار واثرآنها نيز زياد مي شود ، به بچه كه مي خورد وبچه ها هم كه ضعيف هستند در آنها اثر مي گذارد . حالا اگر شما به بچه لباس آبي بپوشانيد ، اين حالت در وي ايجاد نمي شود ،


    رنگ آبــي : آرام بخش وتسكين دهـنده دردهاي عصبي است وبهترين رنگ براي افـراد هيجان زده و وسواسي وافرادي كه بيخواب هستند وتأثير آن برروي تب اين است كه باعث سرد شدن بدن مي شود. آرام بخش تنفس ونبض است .




    مـــحقق : متصدي امور آموزشي : اله يار ملكي




    بسیاری از مردم معتقدند که در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند،‌ ممکن است آن را از بین ببرند یا درهم بشکنند و انسان را بیمار یا دیوانه کنند.
    این باور از نظر عقلی امر محالی نیست. امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد و حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد.

    خواب مغناطیسی،‌ از طریق همین نیروی مغناطیسی چشم ها انجام شدنی است. در دنیایی که اشعه لیزر که نامرئی است،‌ می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخرب دیگری ساخته نیست،‌ پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشم ها که از طریق امواج مخصوصی در طرف مقابل اثر بگذارد،‌ چیز عجیبی نیست.

    بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیائی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.

    پس نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت،‌ بلکه باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم نیز پذیرفت. در روایات اسلامی نیز تعبیرات گوناگونی دیده می شود که وجود چنین امری را تأیید می کنند.


    ذکر این نکته نیز لازم است که هیچ مانعی ندارد که دعاها و توسل ها به فرمان خداوند،‌ جلوی تأثیر نیروی مرموز چشم ها را بگیرد؛‌ همان گونه که دعاها بر بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر می گذارد و آنها را به فرمان خدا خنثی می کند.

    این نکته نیز سزاوار یادآوری است که قبول تأثیر چشم زخم به این معنا نیست که به کارهای خرافی و اعمال عوامانه در این گونه موارد پناه برده شود که هم بر خلاف دستور شرع است و هم سبب شک و تردید افراد ناآگاه

    به اصل موضوع می شود،‌ همان گونه که آلوده شدن بسیاری از حقایق با خرافات،‌ این تأثیر نامطلوب را در اذهان گذارده است.

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  4. 5 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  5. #43
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شیمی محض
    نوشته ها
    714
    ارسال تشکر
    1,598
    دریافت تشکر: 2,720
    قدرت امتیاز دهی
    7219
    Array

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    دوستان در مورد «شعور آب» یا «شهادت آب»؛ این مطلب رو بخونید:

    http://www.hupaa.com/201206020635000...%DA%98%DB%8C-4
    آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!

  6. 2 کاربر از پست مفید نو آور سپاس کرده اند .


  7. #44
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    نوشته ها
    1,185
    ارسال تشکر
    1,675
    دریافت تشکر: 6,529
    قدرت امتیاز دهی
    24597
    Array
    "مهدی"'s: جدید17

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط plarak12 نمایش پست ها
    میدونی جواب شمارو من باید حضوری بدم اینجوری نمیشه
    یروز یه جوونی رفت پیش یه بنده خدایی گفت :
    خدا وجود نداره چون ما نمیتونیم ببینیمش و شیطون که از جنس اتیشه چجور تو اتیش میسوزه و قضا قدر دیگه چیچیه ؟؟!!!!!!!!!!!
    طرف ییهو ی کشیده باحال خابوند زیرگوشش ....
    جوون برگشت گفت چرا زدی دردم گرفت ادم بی منطق و .........
    بهش گفت جواب سوالات تو همین کشیده بود ....
    بگو ببینم این دردی که میگی کو کجاست بده ببینمش ؟!!! طرف کپ کرد چیزی نگفت
    بعدش گفت دستم از چه جنسه ؟ گفت گوشت و ... وبعد گفت صورت تو از چه جنسه ؟ گفت گوشت و ... بعدش گفت هردو از یه جنسن اما بازم دردت گرفت !!!
    گفت : تومیدونستی میزنم زیر گوشت ؟ گفت نه ... گفت خوب این یعنی قضا ، بقیشم یاد نیست

    حالا فکر کنم شما نیاز به یه دوره بحث حضوری داشته باشی
    اخه من تو پست اول از تله پاتی و ... تا نیروی چشم و ..برات گفتم ازمایشات علمی و .. هم هست
    بحث شهادت اب و .. انکار ناپذیر تو پست قبل برا محمد عزیز گفتم و خیلی چیزای دیگه که مجالش نیست .
    اول باید ئهنتو از تعصب و نگاشت های غیر خالی کنی و بعدا بشینی از نوع خودتو درایابی
    از نظریات فرگشت و ... ابی گرم نمیشه داستان همون زمین بازی هست و ... یا طرف بازی گردانه یا خودش بازی خوردست
    مهم تر از همه فطرت و درون ادمی ادمو به حقیقت میکشه
    پس فقط باید خلاف اون راه نریم ....
    حتی اگه قائل به وجود نیروی ماورای هستی نیستیم بازم باید مطابق فطرت که میل به خوبی ها و ... هست عمل کنیم .....
    دین فقط اومده که اساس خوبی ها گسترده بشه ونه .... که الان سرتاسر گیتی رو گرفته ...
    همونایی که دارن دم از علم منطق میزنند ،به گذشتشون نگاه کن جز قتل عام ملت ها چیز دیگه ای نمیبینی ... درضمن دور دانشمندان خوب رو هم خیت بکش ، اینکه چرا اونا تو علم جلو هستن هم داستان داره اینجا جاش نیست
    فقط بعد شکس ت المان و تو جنگ جهانی ببین که سر دانشمندان هسته ای المان چی اومد و چرا نصفشون تو روسیه و نصف دیگه تو امریکا سر در اووردن والان این دو کشور ابر قدرت هستند .....
    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    امیدوارم این را هم قبول داشته باشید که قرائت قرآن ، انرژی مثبت منتقل می کند و احساس آرامش را منتقل می کند و باعث دفع بسیاری از آفات می باشد .

    بله ، این موضوع از نظر علمی اثبات شده است ، همانطور که قبلا هم اشاره شد

    ..........................


    ممكن است بعضي ها بگويند باتوجه به اين پيشرفت علم اين چشم زخم (به اصطلاح عاميانه نظــر) ريشه علـــمي ندارد . در حالي كه اينچنين نيست .


    چشم زخم( نظــر) دليل كاملاً اثبات شده ي علمي دارد . درمغز ما سه نوع فركانس هست كه يكي از آنها آلفا است وزماني كه چشم باز باشد ، اگر ما داراي نشاطي باشيم ، اين فركانس افزايش پيدا مي كند. اگر نوار مـغزي بگيريد در صورت باز بودن چشم ، اين فركانس باوقتي كه چشم بسته باشد بصورت مختلف ثبت مي شود . دونقطه بدن انسان داراي انرژي وفركانسهاي زيادي است .


    -انگشتان و چشمها . پس اين فركانسها كه از چشم انسان ساطع مي شود ، به هر چيزي كه برخورد كند اثر مي گذارد .


    اين فركانسها ي چشم نيز اگرمتمركز شوند ، مقدار واثرآنها نيز زياد مي شود ، به بچه كه مي خورد وبچه ها هم كه ضعيف هستند در آنها اثر مي گذارد . حالا اگر شما به بچه لباس آبي بپوشانيد ، اين حالت در وي ايجاد نمي شود ،


    رنگ آبــي : آرام بخش وتسكين دهـنده دردهاي عصبي است وبهترين رنگ براي افـراد هيجان زده و وسواسي وافرادي كه بيخواب هستند وتأثير آن برروي تب اين است كه باعث سرد شدن بدن مي شود. آرام بخش تنفس ونبض است .




    مـــحقق : متصدي امور آموزشي : اله يار ملكي




    بسیاری از مردم معتقدند که در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند،‌ ممکن است آن را از بین ببرند یا درهم بشکنند و انسان را بیمار یا دیوانه کنند.
    این باور از نظر عقلی امر محالی نیست. امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد و حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد.

    خواب مغناطیسی،‌ از طریق همین نیروی مغناطیسی چشم ها انجام شدنی است. در دنیایی که اشعه لیزر که نامرئی است،‌ می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخرب دیگری ساخته نیست،‌ پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشم ها که از طریق امواج مخصوصی در طرف مقابل اثر بگذارد،‌ چیز عجیبی نیست.

    بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیائی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.

    پس نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت،‌ بلکه باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم نیز پذیرفت. در روایات اسلامی نیز تعبیرات گوناگونی دیده می شود که وجود چنین امری را تأیید می کنند.


    ذکر این نکته نیز لازم است که هیچ مانعی ندارد که دعاها و توسل ها به فرمان خداوند،‌ جلوی تأثیر نیروی مرموز چشم ها را بگیرد؛‌ همان گونه که دعاها بر بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر می گذارد و آنها را به فرمان خدا خنثی می کند.

    این نکته نیز سزاوار یادآوری است که قبول تأثیر چشم زخم به این معنا نیست که به کارهای خرافی و اعمال عوامانه در این گونه موارد پناه برده شود که هم بر خلاف دستور شرع است و هم سبب شک و تردید افراد ناآگاه

    به اصل موضوع می شود،‌ همان گونه که آلوده شدن بسیاری از حقایق با خرافات،‌ این تأثیر نامطلوب را در اذهان گذارده است.
    به دلیل اینکه ادامه بحث باعث ناراحتی دوستان خواهد شد. با شما عزیزان در پیام خصوصی صحبت خواهم کرد
    تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای

  8. 3 کاربر از پست مفید "مهدی" سپاس کرده اند .


  9. #45
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    775
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط نو آور نمایش پست ها
    دوستان در مورد «شعور آب» یا «شهادت آب»؛ این مطلب رو بخونید:

    http://www.hupaa.com/201206020635000...%DA%98%DB%8C-4
    جناب نوآور شاید کمتر از 1ماه پیش بود که در جریان همایشی که با حضور دکتر فرهنگ بود ایشون اتفاقا به این موضوع (فعالیت سایتهای بی بنیادی که در همه مسائل اظهار فضل و نظر میکنند بدون اینکه ذره ای تخصص و منبع و تاییده علمی داشته باشند ) صحبت کردند و گفتند ک این موضوع رو در نمیدونم دقیق کدوم دانشگاه یا کمبریج یا هاروارد دقیق یادم نیست خلاصه اونجا اجرا کردند و گفتند الانم در ارشیو سایت دانشگا هست .... و اگه بخواید ادرس و اسم دانشگا رو سر فرصت ازشون میپرسم ...
    یه نکته فضای مجازی فضای مجازیست ، برای یافتن حقیقت اتکا به این فضا ریسک ک چ عرض کنم از اون هم بالاتره .....
    ممنون از جست جویی ک داشتید ...

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  10. 6 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


  11. #46
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط plarak12 نمایش پست ها
    جناب نوآور شاید کمتر از 1ماه پیش بود که در جریان همایشی که با حضور دکتر فرهنگ بود ایشون اتفاقا به این موضوع (فعالیت سایتهای بی بنیادی که در همه مسائل اظهار فضل و نظر میکنند بدون اینکه ذره ای تخصص و منبع و تاییده علمی داشته باشند ) صحبت کردند و گفتند ک این موضوع رو در نمیدونم دقیق کدوم دانشگاه یا کمبریج یا هاروارد دقیق یادم نیست خلاصه اونجا اجرا کردند و گفتند الانم در ارشیو سایت دانشگا هست .... و اگه بخواید ادرس و اسم دانشگا رو سر فرصت ازشون میپرسم ...
    یه نکته فضای مجازی فضای مجازیست ، برای یافتن حقیقت اتکا به این فضا ریسک ک چ عرض کنم از اون هم بالاتره .....
    ممنون از جست جویی ک داشتید ...

    يكي از دوستان من هم اين ازمايش را انجام داد , با گذاشتن صوت قران , بلورها تغيير شكل پيدا كردن

    و ازمايشي هم روي ميوه ها انجام داده بود , پايداريشون بالاتر بود .

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  12. 5 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  13. #47
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ...
    نوشته ها
    280
    ارسال تشکر
    514
    دریافت تشکر: 840
    قدرت امتیاز دهی
    369
    Array

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط "مهدی" نمایش پست ها
    حدیث جنبه علمی ندارد. لطفا اگر قصد وارد شدن به بحث رو دارین مقالات علمی و یا منطقی ارائه دهید نه ارجاع به منابعی که قابل دسترس نیستند.
    من هم اساتید بسیاری را می شناسم که خلاف گفته های شما را می گویند. ولی این منبع محکمی است؟ پس لطفا منبع ارائه دهید.
    اگه حديث جنبه ي علمي نداشت نه يه كتابو به نام علم حديث به خودش اختصاص ميداد و نه پيامبران و ائمه وظيفه اي داشتند ونه منو شما الان درباره مسائل اسلام بحث ميكرديم چون سخنان پيامبران و ائمه به نسلهاي بعد كه من و شما باشيم نميرسيد كه بخوايم بحثي داشته باشيم!!!
    ثانيا بهترين منبع قران و سخنان اهل بيت وپيامبران هست!!! حالا نميدونم شما منبعي بهتر از اينا سراغ داري كه مخالفت ميكني؟؟
    خلاصه ي كلام شعارت جدايي علم از دينه؟!!!
    اگر یقین داری روزی پروانه میشوی بگذار
    روزگار هرچه میخواهد پیله کند
    !!!

  14. 4 کاربر از پست مفید vaniya604 سپاس کرده اند .


  15. #48
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    875
    Array

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    قبل از هر چيز انتقادي از بعضي دوستان بکنم:
    ديده ام که دوستان در بحث ها دين، قرآن، حديث و اين قبيل موارد را اصل و پايه قرار مي دهند. اين درست
    ولي وقتي طرف بحث کسي باشد که (به هر دليل) هنوز اين چيزها را قبول نداشته باشد، شما حق نداريد از چنين چيزهايي به عنوان منبع و مدرک استفاده کنيد. اين خودش يک بي منطقي تمام عيار است! اميدوارم اين نکته را در نظر داشته باشيد. .... و اما بعد:

    مطالبم را در چند سر فصل طرح مي کنم تا يک کم نظم داشته باشد:

    1- فهم اصل دين به صورت علمي (منظور علوم تجربي نيست) چيزي بسيار سنگين است و درک آن بسيار سخت است و شما فکر نکنيد که همين جور الکي در کوچه و بازار ريخته، يا هر طلبه روحاني که بنده خدا در منابر تبليغ دين مي کند قادر به درک آنها است (قادر بودن به معني دارا بودن استعداد ذاتي).
    آن طلبه ها هم بندگان خدا مانند دانشجو ها هستند، يک دانشجو براي ازدواج درس مي خواند، يکي براي کار پيدا کردن، يکي براي پز دادن، يکي براي اينکه بي کار نباشد! و کم هستند کساني که واقعا" جوينده دانش باشند و تازه استعداد رسيدن به مراتب بالا را هم داشته باشند. بچه هاي روحاني هم با اينکه در محيطي با رويکرد معنوي پيش مي روند باز هم شاخصه هايي از اين قبيل براي آنان قابل تعريف است.
    پس ما دين را نبايد صرفا" بر مبناي دين داران (ولو قشر روحاني) بشناسيم.
    اين دين دم دستي مانند کامپيوتر مي ماند، در تمام عالم دست همه هست و همه باهاش کار دارند!
    ولي اصل دين را مي توان به سخت افزار و نرم افزارهاي کامپيوتر و دانش ساخت آنها تشبيه کرد. جدا" درصد کساني که به ساختار اصلي و نحوه کارکرد کامپيوتر واقف اند نسبت به کاربران آن چقدر است؟!
    اين دين داران دم دستي مانند همان شبان هستند که حضرت موسي باهاش روبرو شد که مي گفت: خدايا تو کجايي تا من سرت را شانه کنم و .......


    2- يک نکته مهم در خصوص نحوه برخورد با دوستاني است که نگاه صرفا" علمي و منطقي دارند.
    بحث با اين افراد عموما" وقتي به حيطه دين يا مواردي غير از علوم تجربي (ماوراءالطبيعه، متافيزيک، روح و ...) کشيده مي شود دچار چالش مي شود.
    حال اينها خود دو گروه اصلي دارند:
    يکي کساني که ايراداتي دارند و به طور منطقي دنبال پاسخ هستند و مي شود با آنها بحث کرد.
    گروه دوم کساني که به هر نحوي مي خواهند بگويند حق با آنان است! و در اصل نوعي عناد دارند.
    برداشت من اين است که گروه دوم عموما" افراد متکبر خودخواه بي منطقي نيستند که بگويند فقط حق با من است! بلکه به واسطه همان دين سطحي رايج در جامعه (که در مورد 1 اشاره کردم) چنان حالت انزجاري در ايشان ايجاد شده که رفته رفته به صورت کينه اي از دين در آمده. در اصل يک نوع عقده رواني است. اين به معني توهين به ايشان نيست. بلکه شايد به بعضي هايشان بتوان کمي حق داد!
    شما فرض کنيد من آدمي با منطق مادي هستم و به واسطه هوش بالاي خود سوالاتي برايم پيش مي آيد، حال از بين دين داران کسي نباشد که جواب قانع کننده اي به من بدهد، و من هم فکر کنم دين يعني همين دو نفري که جواب من را نتوانستند بدهند! خوب آدم حالت انزجار بهش دست مي دهد!
    از ديدگاه يک بي دين در جستجوي واقعيت به موضوع نگاه کنيد، انصافا" اگر "من نوعي" به عنوان يک بي دين جستجو گر بيايم داخل جامعه ديني شما، در پيشاني تبليغ دين شما در کوچه و بازار و رسانه و ... چه مي بينم؟
    آقا بيا! آقا بيا! آقا بيا جهان را پر از عدل و داد کن ما منتظريم!
    با پاي راست وارد توالت شويد.
    حديث روي ديوار: هر کس براي من قطره اشکي بريزد جايش قعر بهشت است!
    کوچه و خيابان پر از موسسات اعتباري!!!!! به نامهاي: مولي الموحدين، ثامن الحجج، انصار، و بعد هم سوء استفاده ها و اختلاس هاي بعضي در لباس دين و .....
    و .......
    اينها هيچکدام پاسخگوي سوالات من نيست!
    من نوعي بي دين ولي جستجو گر سوالم اين است: از کجا آمده ام؟ کجا مي روم؟ اصلا" من کيستم؟ و هزاران سوال بي پاسخ
    خوب حالا غير طبيعي است همچين فردي کينه از دين داشته باشد؟
    اگر هم موارد فوق خوب است بايد اول فرد راهنمايي شود و اصول برايش حل شود و بعد مثلا" تبيين شود که حديث: هر کس براي من قطره اشکي ...... چه معنايي دارد.
    مثال بزنم: يک جراح براي عمل بايد دستکش دستش کند. حالا ما بايد اول جراح تربيت کنيم که طبعا" در اين روند او مي فهمد که ميکروب از دست آلوده به مريض انتقال يافته و او را مي کشد و بايد دستکش دستش کند. حال بيا و بدون تربيت جراح فقط در و ديوار بيمارستان را پر کن با اين حديث که: هر کس دستکش دستش کند هزار حسنه براي او نوشته مي شود! آيا اين درست است؟ وقتي پايه خراب باشد و فقط ظاهر باشد با انبوه مردمي طرف هستي که دستکش دستشان کرده اند به اميد حسنه! و مريض ها هم همين جور دارند مي ميرند! غافل از اينکه منظور از حديث چيز ديگه بوده!

    البته نه اينکه من حق به اين بي دين هاي جستجوگر دهم! چون فرضا" اگر هم عده اي دين را سطحي ارائه مي دهند، خود فرد جستجو گر بايد تحقيق کرده و اصل دين را بشناسد.
    مانند اين است که دانشگاه ها را عده اي دختر و پسر احمق صحنه مدگرايي و دوست يابي و فساد و ... قرار دهند و من کل دانش و علم و دانشگاه را زير سوال برده و نسبت به آن کينه بورزم!
    نه ... من بايد دانشگاه را از چنگ ايشان خارج، غبار را از چهره آن پاک و بعد به مردم ارائه دهم. ولي از نظر جامعه شناسي به هر حال جداي اينکه حق با آنان هست يا نه بالاخره چنين افرادي در جامعه به وجود مي آيند.
    لذا بحث با اين افراد ابتدا نوعي پيش فرض از قبيل کينه زدايي و .... مي طلبد، که البته سخت است.


    ولي من بر حسب تجارب شخصي يک توصيه اي به اين دوستان دارم
    خوب توجه کنيد: شما اصلا" کل پيش فرض ها در ذهن خود را پاک کنيد، امروز به دنيا آمده ايم (منتهي با عقل کامل)، نه خدا را قبول داريم، نه پيغمبري را قبول داريم، نه روح را نه هيچي را. فقط چيزي که مي بينيم و لمس مي کنيم را قبول مي کنيم.
    خوب حالا فکر کنيد که چه چيزهايي به عنوان سوال براي شما پيش خواهد آمد؟ دنبال همان ها برويد. کاملا" منطقي .... هيچ سخن بي منطقي را هم قبول نکنيد.
    اين دين و دين داري کوچه و بازاري را هم بگذاريد کنار. ولي بدانيد در منابع اسلامي کتابهاي ارزشمندي هست که دقيقا" در آنها پاسخهاي بسيار مستدل درباره تمام سوالات اصلي انسان مطرح و بحث شده. من خودم اين را تجرابه کرده ام. قطعا" ديدگاه جديدي از دين جلوتان باز مي گردد که با اين ديني که تا حالا مي ديديد فرق مي کند.

    البته دقيق وارد نيستم ولي فکر کنم يکي از شاخصه هاي اصلي ايران اين بود که بعد از ورود اسلام دانشمندانش شروع کردند به بررسي علمي دين مخصوصا" با علم آن روز يونان باستان و همين امر باعث روشن شدن زواياي پنهان دين و پيشرفت فوق العاده آن شد در صورتي که قبل از آن برخي بر اين باور بودند که هرگونه بررسي و تفکر علمي در دين کفر است! (البته گفتم زياد وارد نيستم ولي همچين چيزي در ذهنم هست و دوستان اگر سخنم نقص دارد خوشحال مي شوم راهنمايي فرماييد)

    3- در خاتمه هم اشاره نمايم به اصل موضوع بحث،
    رفته رفته که رشد مي کنيم با زواياي پنهاني از جهان هستي برخورد مي کنيم، حس مي کنيم چيزي عظيم در جريان است و ما فقط گوشه کوچکي از آن را درک مي نماييم!
    براي همين کمي محتاط تر و متواضعانه تر با مسائل برخورد مي کنيم. مثلا" چيزي را که آگاهي درستي از آن نداريم نفي نمي کنيم! ولي از آنجايي که چنين خلاء ها در آگاهي مکانهاي خوبي براي رشد خرافات نيز هستند بايد به موارد مشکوک دامن نزنيم، مي توانيم آنها را در گوشه اي نگه داريم (به تعبير جناب نوآور در recycle bin) تا شايد روزي به درستي و نادرستي آن واقف گرديم.
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  16. 9 کاربر از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند .


  17. #49
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شیمی محض
    نوشته ها
    714
    ارسال تشکر
    1,598
    دریافت تشکر: 2,720
    قدرت امتیاز دهی
    7219
    Array

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط علي پارسا نمایش پست ها
    قبل از هر چيز انتقادي از بعضي دوستان بکنم:
    ديده ام که دوستان در بحث ها دين، قرآن، حديث و اين قبيل موارد را اصل و پايه قرار مي دهند. اين درست
    ولي وقتي طرف بحث کسي باشد که (به هر دليل) هنوز اين چيزها را قبول نداشته باشد، شما حق نداريد از چنين چيزهايي به عنوان منبع و مدرک استفاده کنيد. اين خودش يک بي منطقي تمام عيار است! اميدوارم اين نکته را در نظر داشته باشيد. .... و اما بعد:

    مطالبم را در چند سر فصل طرح مي کنم تا يک کم نظم داشته باشد:

    1- فهم اصل دين به صورت علمي (منظور علوم تجربي نيست) چيزي بسيار سنگين است و درک آن بسيار سخت است و شما فکر نکنيد که همين جور الکي در کوچه و بازار ريخته، يا هر طلبه روحاني که بنده خدا در منابر تبليغ دين مي کند قادر به درک آنها است (قادر بودن به معني دارا بودن استعداد ذاتي).
    آن طلبه ها هم بندگان خدا مانند دانشجو ها هستند، يک دانشجو براي ازدواج درس مي خواند، يکي براي کار پيدا کردن، يکي براي پز دادن، يکي براي اينکه بي کار نباشد! و کم هستند کساني که واقعا" جوينده دانش باشند و تازه استعداد رسيدن به مراتب بالا را هم داشته باشند. بچه هاي روحاني هم با اينکه در محيطي با رويکرد معنوي پيش مي روند باز هم شاخصه هايي از اين قبيل براي آنان قابل تعريف است.
    پس ما دين را نبايد صرفا" بر مبناي دين داران (ولو قشر روحاني) بشناسيم.
    اين دين دم دستي مانند کامپيوتر مي ماند، در تمام عالم دست همه هست و همه باهاش کار دارند!
    ولي اصل دين را مي توان به سخت افزار و نرم افزارهاي کامپيوتر و دانش ساخت آنها تشبيه کرد. جدا" درصد کساني که به ساختار اصلي و نحوه کارکرد کامپيوتر واقف اند نسبت به کاربران آن چقدر است؟!
    اين دين داران دم دستي مانند همان شبان هستند که حضرت موسي باهاش روبرو شد که مي گفت: خدايا تو کجايي تا من سرت را شانه کنم و .......


    2- يک نکته مهم در خصوص نحوه برخورد با دوستاني است که نگاه صرفا" علمي و منطقي دارند.
    بحث با اين افراد عموما" وقتي به حيطه دين يا مواردي غير از علوم تجربي (ماوراءالطبيعه، متافيزيک، روح و ...) کشيده مي شود دچار چالش مي شود.
    حال اينها خود دو گروه اصلي دارند:
    يکي کساني که ايراداتي دارند و به طور منطقي دنبال پاسخ هستند و مي شود با آنها بحث کرد.
    گروه دوم کساني که به هر نحوي مي خواهند بگويند حق با آنان است! و در اصل نوعي عناد دارند.
    برداشت من اين است که گروه دوم عموما" افراد متکبر خودخواه بي منطقي نيستند که بگويند فقط حق با من است! بلکه به واسطه همان دين سطحي رايج در جامعه (که در مورد 1 اشاره کردم) چنان حالت انزجاري در ايشان ايجاد شده که رفته رفته به صورت کينه اي از دين در آمده. در اصل يک نوع عقده رواني است. اين به معني توهين به ايشان نيست. بلکه شايد به بعضي هايشان بتوان کمي حق داد!
    شما فرض کنيد من آدمي با منطق مادي هستم و به واسطه هوش بالاي خود سوالاتي برايم پيش مي آيد، حال از بين دين داران کسي نباشد که جواب قانع کننده اي به من بدهد، و من هم فکر کنم دين يعني همين دو نفري که جواب من را نتوانستند بدهند! خوب آدم حالت انزجار بهش دست مي دهد!
    از ديدگاه يک بي دين در جستجوي واقعيت به موضوع نگاه کنيد، انصافا" اگر "من نوعي" به عنوان يک بي دين جستجو گر بيايم داخل جامعه ديني شما، در پيشاني تبليغ دين شما در کوچه و بازار و رسانه و ... چه مي بينم؟
    آقا بيا! آقا بيا! آقا بيا جهان را پر از عدل و داد کن ما منتظريم!
    با پاي راست وارد توالت شويد.
    حديث روي ديوار: هر کس براي من قطره اشکي بريزد جايش قعر بهشت است!
    کوچه و خيابان پر از موسسات اعتباري!!!!! به نامهاي: مولي الموحدين، ثامن الحجج، انصار، و بعد هم سوء استفاده ها و اختلاس هاي بعضي در لباس دين و .....
    و .......
    اينها هيچکدام پاسخگوي سوالات من نيست!
    من نوعي بي دين ولي جستجو گر سوالم اين است: از کجا آمده ام؟ کجا مي روم؟ اصلا" من کيستم؟ و هزاران سوال بي پاسخ
    خوب حالا غير طبيعي است همچين فردي کينه از دين داشته باشد؟
    اگر هم موارد فوق خوب است بايد اول فرد راهنمايي شود و اصول برايش حل شود و بعد مثلا" تبيين شود که حديث: هر کس براي من قطره اشکي ...... چه معنايي دارد.
    مثال بزنم: يک جراح براي عمل بايد دستکش دستش کند. حالا ما بايد اول جراح تربيت کنيم که طبعا" در اين روند او مي فهمد که ميکروب از دست آلوده به مريض انتقال يافته و او را مي کشد و بايد دستکش دستش کند. حال بيا و بدون تربيت جراح فقط در و ديوار بيمارستان را پر کن با اين حديث که: هر کس دستکش دستش کند هزار حسنه براي او نوشته مي شود! آيا اين درست است؟ وقتي پايه خراب باشد و فقط ظاهر باشد با انبوه مردمي طرف هستي که دستکش دستشان کرده اند به اميد حسنه! و مريض ها هم همين جور دارند مي ميرند! غافل از اينکه منظور از حديث چيز ديگه بوده!

    البته نه اينکه من حق به اين بي دين هاي جستجوگر دهم! چون فرضا" اگر هم عده اي دين را سطحي ارائه مي دهند، خود فرد جستجو گر بايد تحقيق کرده و اصل دين را بشناسد.
    مانند اين است که دانشگاه ها را عده اي دختر و پسر احمق صحنه مدگرايي و دوست يابي و فساد و ... قرار دهند و من کل دانش و علم و دانشگاه را زير سوال برده و نسبت به آن کينه بورزم!
    نه ... من بايد دانشگاه را از چنگ ايشان خارج، غبار را از چهره آن پاک و بعد به مردم ارائه دهم. ولي از نظر جامعه شناسي به هر حال جداي اينکه حق با آنان هست يا نه بالاخره چنين افرادي در جامعه به وجود مي آيند.
    لذا بحث با اين افراد ابتدا نوعي پيش فرض از قبيل کينه زدايي و .... مي طلبد، که البته سخت است.


    ولي من بر حسب تجارب شخصي يک توصيه اي به اين دوستان دارم
    خوب توجه کنيد: شما اصلا" کل پيش فرض ها در ذهن خود را پاک کنيد، امروز به دنيا آمده ايم (منتهي با عقل کامل)، نه خدا را قبول داريم، نه پيغمبري را قبول داريم، نه روح را نه هيچي را. فقط چيزي که مي بينيم و لمس مي کنيم را قبول مي کنيم.
    خوب حالا فکر کنيد که چه چيزهايي به عنوان سوال براي شما پيش خواهد آمد؟ دنبال همان ها برويد. کاملا" منطقي .... هيچ سخن بي منطقي را هم قبول نکنيد.
    اين دين و دين داري کوچه و بازاري را هم بگذاريد کنار. ولي بدانيد در منابع اسلامي کتابهاي ارزشمندي هست که دقيقا" در آنها پاسخهاي بسيار مستدل درباره تمام سوالات اصلي انسان مطرح و بحث شده. من خودم اين را تجرابه کرده ام. قطعا" ديدگاه جديدي از دين جلوتان باز مي گردد که با اين ديني که تا حالا مي ديديد فرق مي کند.

    البته دقيق وارد نيستم ولي فکر کنم يکي از شاخصه هاي اصلي ايران اين بود که بعد از ورود اسلام دانشمندانش شروع کردند به بررسي علمي دين مخصوصا" با علم آن روز يونان باستان و همين امر باعث روشن شدن زواياي پنهان دين و پيشرفت فوق العاده آن شد در صورتي که قبل از آن برخي بر اين باور بودند که هرگونه بررسي و تفکر علمي در دين کفر است! (البته گفتم زياد وارد نيستم ولي همچين چيزي در ذهنم هست و دوستان اگر سخنم نقص دارد خوشحال مي شوم راهنمايي فرماييد)

    3- در خاتمه هم اشاره نمايم به اصل موضوع بحث،
    رفته رفته که رشد مي کنيم با زواياي پنهاني از جهان هستي برخورد مي کنيم، حس مي کنيم چيزي عظيم در جريان است و ما فقط گوشه کوچکي از آن را درک مي نماييم!
    براي همين کمي محتاط تر و متواضعانه تر با مسائل برخورد مي کنيم. مثلا" چيزي را که آگاهي درستي از آن نداريم نفي نمي کنيم! ولي از آنجايي که چنين خلاء ها در آگاهي مکانهاي خوبي براي رشد خرافات نيز هستند بايد به موارد مشکوک دامن نزنيم، مي توانيم آنها را در گوشه اي نگه داريم (به تعبير جناب نوآور در recycle bin) تا شايد روزي به درستي و نادرستي آن واقف گرديم.
    گفته های بالا یکی از بهترینها بود و به همه دوستان با هر نوع تفکری توصیه می کنم دست کم یک بار وقت گذاشته و با مداقه بیشتر آن را مطالعه کنند.


    وقتی در جستجوی حقیقت ناب و اصول واقعی حاکم بر جهان هستی باشیم، ناچارا باید دست به دامان دانش، دین، فلسفه و تعقل و تفکر شخصی شویم. در این مسیر، باید آموزه ها، پیش قضاوتها و رسوبات پیشین مغزی را به کناری نهاده و روی خود را حنیفانه به سمت حقیقت خالص بگردانیم. در چنین حالتی؛ ما جزء هیچ مرام، مسلک، مکتب و یا Category فکری نیستیم و خود را ملزم به دفاع کورکورانه و متعصبانه از اصول آن مکتب نمی دانیم بلکه فقط جزو مکتب حقیقت جوئی هستیم. نه از کسی تنگ نظرانه تقلید می کنیم و نه مثل یک ربات از پیش برنامه ریزی شده، به مسیر پدر و مادر ، اقوام، همسایگان محله، معلم و رسانه های تبلیغاتی دور و بر خود می رویم.
    در چنین موضع گیری آگاهی جویانه، اینکه همراه با رشد سنی و پختگی عقلی، چند بار در زندگی دچار تغییر موضع و نگرش شویم، امری کاملا عادی است و در این حالت، یکصد میلیون بار برتر از کسی هستید که صرفا همان راه تربیتها و آموزه های جزمی، دگماتیک و منجمد کودکی را در پیش گرفته است. همه سخنهای منطقی و مسالمت جویانه را ، با آرامش و احترام می شنویم و بهترین را بر می گزینیم.

    نکته دوم اینکه هر گاه در مباحثات؛ گزاره های مربوط به حوزه های ذاتا جدا از همی مثل علم و دین و فلسفه را با هم مخلوط کردید، حاصل کار قطعا یک آش بسیار بد مزه و غیر قابل هضمی از آب در می آید.

    سوم اینکه همه ما باید پیش از هر مجادله فکری؛ اصول اولیه گفتگوی اصولی بین مکاتب فکری را یاد بگیریم و مثلا در مباحثات به جای حمله به شخصیت طرف گفتگو، فقط تفکر او را به چالش بکشیم و بعد هم تا سطح مشخصی از آگاهی و مطالعه در آن حوزه، بالا بیائیم.

    و نکته دیگر؛ اگر شما در ذهن خود آگاهی زیاد، قدرت بیان خوب و داشتن منطقی قوی را داشته باشید، هیچگاه احساس نمی کنید باید از جملات موهن نسبت به اردوگاه فکری روبرو استفاده کنید.

    و نکته آخر اینکه همه ما به اعتبار ادراک عقلی خود؛ باید نسبت به اشاعه خرافات در جامعه (هر چند با ظاهری شبه علمی و یا شبه مذهبی) ؛ بسیار حساس باشیم و بیرحمانه ولی منطقی و استدلالی، به اشاعه دهندگان بتازیم.
    ویرایش توسط نو آور : 24th October 2014 در ساعت 01:25 PM
    آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!

  18. 10 کاربر از پست مفید نو آور سپاس کرده اند .


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: آشنایی با "اسلحه" mk-14 ،"سلاح" اسنایپر "نیروهای ویژه" دلتا فورس !
    توسط M@hdi42 در انجمن لوازم و تسلیحات انفرادی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 19th October 2014, 11:15 AM
  2. مقاله: "اسلحه" "تک تیرانداز" با کالیبر بزرگ روسی "оsv-96"
    توسط M@hdi42 در انجمن لوازم و تسلیحات انفرادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th March 2014, 07:32 PM
  3. مقاله: موتور های توربوفن "f107" و "f112" شرکت ویلیامز اینترنشنال
    توسط مجتبی کیا در انجمن سایر موضوعات صنایع هوایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th January 2014, 02:01 AM
  4. مقایسه: مقایسه کامل بین "آی پد ایر" و "گلکسی نوت 10.1" + تصاویر
    توسط Almas Parsi در انجمن مقایسه
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 20th November 2013, 03:14 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th November 2013, 09:10 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •