دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 139 از 297 نخستنخست ... 3989129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149189239 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,381 تا 1,390 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

  1. #1381
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سلام....

    2 روزه نبودم اخه همه عشق عمه اومدددددددددددددددددددددد د

    بغلش کردم. بوسیدمش... تو بغلم خوابید..... نفسش بوی طراوات تازگی میداد...


    ای ادما من اومدم خونه بابا بزرگ بعد6ماه و12 روز ....

    من یکم مریضم... همش 6 کیلوم.... ضعیفم... مریضم... برام دعا کنید... که خدا شفام بده... (درد دل انسیه)


    به حق امام زمان قسمتون میدم واسه انسیه ما هم دعا کنید .. اینم عکساش


    براش گریه کردم 6 ساعت پیشم نیست رقته خونشون شهر دیگه.... دلم تنگش .. دعا ش کنید..


    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  2. 18 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  3. #1382
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Siavash75 نمایش پست ها
    منظورتون میلیتاری است؟ اگه هست جان داداشت بگو نام کاربریت چی بود
    میلیتاری
    بازی سنتر!
    دمنتور
    جادوگران!
    هم میهن!
    و ...!!

  4. 3 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  5. #1383
    همكار تالار اخبار
    نوشته ها
    2,603
    ارسال تشکر
    11,278
    دریافت تشکر: 11,277
    قدرت امتیاز دهی
    9184
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    تا الان منشی بابایی بودم براش یه متنی رو تایپ کردم، در قبالش 100 تومن ناقابل گرفتم به این میگن خوداشتغالی شایدم کارآفرینی


    "امروز یکشنبه ساعت 1:12 بامداد مورخ 4 اسفند 92"


  6. 10 کاربر از پست مفید saamaaneh سپاس کرده اند .


  7. #1384
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    2,086
    ارسال تشکر
    13,004
    دریافت تشکر: 10,250
    قدرت امتیاز دهی
    27193
    Array
    solinaz's: جدید92

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    هیچ کس نیست منو توجیه کنه...
    چرا من هی که بزرگتر میشمنادون تر،دست وپاجلفتی تر،خنگ تر و...دارم میشم؟!
    تو به من خندیدی و نداستی که سر پدر محترم را با سیب شیره مالیدم
    یه حرفایی تو دلمه نمیدونم چرا نمیشه به کسی گفت....
    دلم پره...نمیدونم چی میخوام...حرف دلمم نمیدونم چیه...
    قفل کردمفقط اینجا یه چیزی واضحه که من سلی ناز قبلی نیستمزندگیمم تغییر کرده
    میخوام یه مدت هیچ جا نباشم!شروع میشه....نزدیکه!
    ویرایش توسط solinaz : 23rd February 2014 در ساعت 10:28 PM



    آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنهツ





  8. 9 کاربر از پست مفید solinaz سپاس کرده اند .


  9. #1385
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    بوی عید میاد!!
    یکی از دوستانم که 3ماه هم ازم کوچیک تره
    بچه دار شد!
    اسمشم گذاشت مارشال
    امروز تو دانشگاه چقدررررر به مسخره میگفتیم مارشال
    ((مارشال بالاترین درجه ارتش های غربیست))


  10. 6 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  11. #1386
    همکار تالار مهندسی برق
    رشته تحصیلی
    برق
    نوشته ها
    272
    ارسال تشکر
    1,123
    دریافت تشکر: 2,078
    قدرت امتیاز دهی
    1580
    Array
    پدرام++'s: جدید44

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها
    بوی عید میاد!!
    یکی از دوستانم که 3ماه هم ازم کوچیک تره
    بچه دار شد!
    اسمشم گذاشت مارشال
    امروز تو دانشگاه چقدررررر به مسخره میگفتیم مارشال
    ((مارشال بالاترین درجه ارتش های غربیست))

    انشاا... توام به زودی خوشبخت شی داداش
    ولی این دوران مجردی هم خوبه .
    میگم اسمشو ماشال ( ماشاا..) میزاش بهتر بود

  12. 4 کاربر از پست مفید پدرام++ سپاس کرده اند .


  13. #1387
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط solinaz نمایش پست ها
    هیچ کس نیست منو توجیه کنه...
    چرا من هی که بزرگتر میشمنادون تر،دست وپاجلفتی تر،خنگ تر و...دارم میشم؟!
    تو به من خندیدی و نداستی که سر پدر محترم را با سیب شیره مالیدم
    یه حرفایی تو دلمه نمیدونم چرا نمیشه به کسی گفت....
    دلم پره...نمیدونم چی میخوام...حرف دلمم نمیدونم چیه...
    قفل کردمفقط اینجا یه چیزی واضحه که من سلی ناز قبلی نیستمزندگیمم تغییر کرده
    میخوام یه مدت هیچ جا نباشم!شروع میشه....نزدیکه!
    سلیناز من همونی که بود، همونی که من همیشه دوسش دارم
    فقط باید صبر داشته باشه نمیدونم اینو چطور بهت بگم
    سلیناز من احتیاجی به رفتن نداره
    احتیاجی نداره که متن نوشتشو سفید بنویسه
    سلیناز من فقط باید به زندگیش ادامه بده
    باید از اول متولد بشه و اون چیزی که میخواد رو به همه ثابت کنه
    به تمام دنیاااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااا
    فقط باید خودش باشه همین

  14. 7 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


  15. #1388
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پدرام++ نمایش پست ها
    انشاا... توام به زودی خوشبخت شی داداش
    ولی این دوران مجردی هم خوبه .
    میگم اسمشو ماشال ( ماشاا..) میزاش بهتر بود
    سپاس
    نه بحثم مجردی متاهلی نبود!
    همین مارشال منو راحت نمیزاره هر وقت یادش میوفتم میخندم!

  16. 4 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  17. #1389
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ژنتیک مولکولی
    نوشته ها
    851
    ارسال تشکر
    4,332
    دریافت تشکر: 2,765
    قدرت امتیاز دهی
    3819
    Array
    k.ahmadi's: جدید104

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)


    هی امروز چه روزی بود این دفعه دیگه خواب نموندم که به کلاس دیر برسم دو ساعتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتت منتظر تاکسی بودم تا برم مگه مواقع ضروری تاکسی گیر میاد آخه حالا موقعی باشه که تاکسی نمیخای راننده ها سر مسافر سرو کله همو میشکونن ..................... صبر کردم یکی بیاد شد 5 مین گفتم حالا یکم دیگه وایستیم شانسمونو امتحان کنیم ........شانس !!!!!!!!!!!!!! دریغ از یه ذره........انگاری قحطی اومده بود........ منو میگی اینجوری شدم فقط چن دقیقه تا شروع کلاس مونده بود دِ بدو که رفتم از یه مسیر دیگه سوار تاکسی شم خداروشکر بود.
    رسیدم 10 دقیقه دیرتر ........... مثل بچه های خوب و با ادب وارد کلاس شدم استاد گرامی داشت تدریس میکرد تا منو دید یَک لبخند گسترده زد و گف خببببببببب شیرینی هفته بعد معلوم شد (این من بودم اون موقع) عاغا یه دفعه این 2گرونی افتاد که بعله یادمان رفته که هرکی دیر برسه یا صدای گوشیش در بیاد باستی شیرینی بیاره...........
    هیییییییییییییی موقع استاد رفتن هم با یک ماژیک بصورت کاملا گنده جلو اسممون نوشت
    "ش" ینی شیرینی و من در آن موقع در ظاهر و در باطن


  18. 12 کاربر از پست مفید k.ahmadi سپاس کرده اند .


  19. #1390
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    متأسفانه هر چه اتفاق ناخوشایند هست برای من رخ می ده! ظهر رفتم اتاق خواهرم.. پرنده عزیزشون بیرون بود.. گرفتمشون روی دستم، چون موجود بسیار فهیمی هستند ناگهان خواستند بپرند روی سرم! ناخنشون یک لحظه گرفت به لب پایینم!!! من هم بسیار استرسی زود لبم رو با آب داغ شستم و بعد هم کلی پوویدون آیداین زدم! بعد تند تند می گم برم یه آزمایش بدم نکنه بیمار شده باشم و خواهرم فرموند: آره احتمالاً ایدز گرفتی!!!! و پایان، تصمیم بر این گرفتم که دیگه نگاهشون هم نکنم .. کلاً هر چه شخصیت مضطرب تری داشته باشی مشکلات بیشتری ظاهر می شه واست .. یه بار دیگه رفته بودم تمرین اسکیت، به دلیل سرعت زیاد و البته گیر کردن اسکیت هام به مانع خردم زمین و کمی پوست پای چپم خراش برداشت.. اونموقع هم مکرراً می گفتم نکنه آلوده شده باشه پام ...!!
    واقعاً که دغدغه هام بسیار هست .. همسایه مجاورمون ، فرزندانشون سگ دارند و توی اتاق نگهداری می کنند .. از این سگ کوچک ها .. من هم به مادرم گفتم نکنه یکی از مو هاش بیاد تو هوا و منزل ما و درون حلق من بره!! توی اتاق خواهرم هم که می رم تا جایی که در توانم باشه تلاش می کنم دهانم بسته بمونه که یه وقت پَر طوطیش وارد دهانم نشه ..
    بله .. این هم یک روزِ پر استرس، البته به همراه استرس های دیگه که هر روز موجود هست ...!
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  20. 3 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


صفحه 139 از 297 نخستنخست ... 3989129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149189239 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •