من حاضرم هر چقدر وقت میبره اینجا بمونم ولی در اخر به یه نتیجه ی مطلوب برسم ممنون از این که به من و امثال من فرصت بهتر دیدن و میدیدسلام خیلی خوش اومدید.
ببخشید اینو می گم اما ازتون می خوام که تکلیف دیگری رو انجام بدید.
روی جمله ای که نوشتید و من نقل قول کردم(همین جمله بالا) خوب نگاه کنین. 15 دقیقه نگاه کنین، صبر کنین، فکر کنین.
با توجه به مواردی که در پست جلسه دوم(مقدمه ای بر ذهن) نوشتم، کشف کنین چه عواملی باعث قضاوت شما بر علیه خودتون شده.
چون تا به حال دست به یه کار تحقیقی نزدم و فقط روش فکر کردم به همین دلیل خودم و تو این زمینه کم تجربه خطاب کردم .
یه قسمتیش هم سنم بود فک کردم سنم چون نسبت به بقیه کمتره کم تجربه هستم
و اینکه چه حسی نسبت به کم تجربگی دارید؟
یه جور پایین تربودن و حس یه ادمی که خودشو میخواد بکشه بالا
آیا کم تجربگی مسئله ای هست که فرق بین انسان موفق و انسان ناموفق رو معلوم می کنه؟
من احساس میکنم پشت هر انسان موفقی یه تجربه هایی بوده و یا شاید از تجربه های دیگران استفاده کرده ولی ممکنه یه انسان نا موفق هم تجربه های زیادی داشته باشه اما اون رو به موفقیت نرسونده. گاهی میشه به این سوال پاسخ مثبت داد و گاهی میشه پاسخ منفی .
جواب اینا رو که بدید میتونم برخی مسائل رو از زاویه دیگه ای بهتون نشون بدم.
میخوام صدای درون خود رو بهم منعکس کنین.
کل این کار ها 1 ساعت بیشتر طول نمی کشه اگر دیدید حوصله تون نمی گیره آب خنک بخورید و نفس عمیق بکشید.
تکلیف های من ساده و شیرین هستش هر کسی می تونه انجامش بده. سادگیش رو شما تجربه می کنید و شیرینی اون رو من بهتون می چشونم.
برگ وقتی از درخت افتاد که فکر کرد طلاست
خواهش می کنم اتفاقا خیلی خوشحال میشم حضور داشته باشید. خیلی خب پس سن تون کمه همین؟ خب این که مشکلی نیست عزیز دلم. از این به بعد شما خودت رو با هم سن خود مقایسه کن نه با پیر تر از خودت. در غیر این صورت مثل الان در حق خودت ظلم می کنی.شما پایین تر از من یا دیگران نیستی و همین حالاش هم همکار و در بدترین حالت کارآموز منی.ببین یه کاری کن!وضعیت الان من رو تو ذهن خودت ذخیره کن و هر وقت به سن من رسیدی خودت رو با من مقایسه کن. قطعا از من بهتر، با تجربه تر، زرنگ تر ، باهوش تر و حتی پولدار تری! دلیلش هم ساده است چون از من زودتر شروع کردی.باور کن من تا 18 سالگی فرق بین آفتاب و آفتابه رو نمی دونستم تنها با یک افکار واقعه گرایی همه چیزای اطرافم رو قبول می کردم. اما الان بیشتر با فلسفه واقعه گرایی اثبات گرا زندگی می کنم به این معنی که همه چیز رو یه ابزار می دونم از ریز ترین تا درشت ترین عالم. واقعه گرایی من از اینجایی سرچشمه میگیره که ابزار بودن همه چیز رو خارج از اندازه گیری میدونم یعنی ابزار برای وجود داشتن نیازی به تایید ما نداره همین. اینایی که میگم سخت نیست شما همین ظاهرش رو ببینید کافیه. خب زیادی حرف زدن دیگه. تکلیف شما از این به بعد اینه: بر روی معنی و مفهوم و فلسفه "اطلاعات" مطالعه کنین. از ویکیپدیا شروع کنین. میخوام از سیر تا پیاز این کلمه رو یاد بگیرید. بهتون چند تا منبع هم معرفی خواهم کرد. موفق باشید.
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)