منزه است خداوندي كه برطرف كننده ي غم هاست.غم و مشكل مرا برطرف كن بر ضعف و كمي چاره ام رحم كن و مرا از جايي كه گمان نميكنم روزي ده اي رحم كننده ي رحمت كنندگان
چه خوش روزی بود روز جداییاگر با وی نباشد بی وفایی
اگر چه تلخ باشد فرقت یاردر او شیرین بود امید دیدار
خوش است اندوه تنهایی کشیدناگر باشد امید باز دیدن
اگر یک روز با دلبر خوری نوشکنی تیمار صد ساله فراموش
خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
چقدر سخت این روزهای تلخ میگذرد
خاطرات گذشته از جلوی چشمانم میگذرد
درک میکنم اشتباه کردم و زجر میکشم
مشکلی نیست...این روزها هم میگذرد...
تنها در خود سوال میپرسم چرا؟!؟
این سوالهای بی پاسخ از ذهنم میگذرد
رفتی و به حال من بیچاره میخندی!
اما بدان این سرخوشی ها هم میگذرد
گویند کوه به کوه نرسد اما آدم چرا!
مطمئن باش روزی وجودم از کنارت میگذرد
حال نمیدانم گریه کردنم بهر چیست
اشک میریزم و از گونه هایم میگذرد
سخت درگیر فراموش کردن و از یاد بردنم
چقدر سخت این روزهای تلخ میگذرد...
گاهی پل های پشت سرتان را خراب کنید
زیرا باعث می شود هرگز نتوانید به جایی برگردید که نباید از ابتدا در آن قدم میگذاشتید...
او روفت....
و این خود شعر بلندیست..........
گاهی پل های پشت سرتان را خراب کنید
زیرا باعث می شود هرگز نتوانید به جایی برگردید که نباید از ابتدا در آن قدم میگذاشتید...
میشه پرنده باشی اما رها نباشی
میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی
حالا که آسمونم دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ، اوجو ندیده باشی
واسه یه مشت دونه، اهلی آدما شی
تو سایه ها بمونی، درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی
از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی !!
میان زمین و هوا، معلق..
بین ماندن و رفتن ...
بین علاقه و عقل ...
مانده بود سر در گم ...
ای کاش خدا کاری کند برای انتخاب درست ...
گاهی پل های پشت سرتان را خراب کنید
زیرا باعث می شود هرگز نتوانید به جایی برگردید که نباید از ابتدا در آن قدم میگذاشتید...
تنهایـــ ـی یعنــــ ـی :
تنها که باشـــی نگـــاهت دقیـــق تـــر می شــود و معنـــ ـا دار...
چیزهایـــی می بینــی که دیگـــران نمی بیننــد،
در خیابــان زود تـــر از همه میفهمـــی پاییز آمـــــده و
ابرهـــا آسمــــان را محکــــم در آغوش کشیده انـــد میتوانــــی بی توجــــه به اطـــراف ساعتـــــها چشم به آسمــان بـــدوزی و تولـــــد بــــاران را نظــــاره گر باشـــ ـ ـی ... !!
ویرایش توسط h.khakpour : 9th March 2013 در ساعت 09:17 PM
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
دلتنگم… مثل مادری بی سواد… که دلش هوای بچه اش را کرده… اما بلد نیست شماره اش را بگیرد
دنیای عجیبیست...اینجا لبخند را هم میزنند!!!
هرموقع دل میگیره....چشم بارونیه
هرموقع چشم بارونیه...قلب تندتندمیزنه
هرموقع قلب تندتندمیزنه.....دست بی اختیار میشه
هرموقع دست بی اختیار میشه....پا توان حرکت نداره
هرموقع پا توان حرکت نداره ...از یکی که دوستش داری دوری
هرموقع از یکی دوستش داری دوری ........دل میگیره
- - - به روز رسانی شده - - -
هرموقع دل میگیره....چشم بارونیه
هرموقع چشم بارونیه...قلب تندتندمیزنه
هرموقع قلب تندتندمیزنه.....دست بی اختیار میشه
هرموقع دست بی اختیار میشه....پا توان حرکت نداره
هرموقع پا توان حرکت نداره ...از یکی که دوستش داری دوری
هرموقع از یکی دوستش داری دوری ........دل میگیره
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)