الان ساعت 3/30 صبحه کم کم دارم میرم پادگان
صحبت هاتونو خوندم و ازتون ممنونم ، راستش دوستای سیگاری میگن مشروب بخور اما من اونو حروم میدونم و نمازمو باطل میبینم ... یکی از بچه ها میگه سیگار تلقین هست اما من امتحانش کردم و دیدم واقعا دردمو تسکین میکنه ! الان هم قصدم این بود که بکشم اما این کارو نمیکنم
خوردن موادی که دوستمون گفت هم تاثیری نداره ، من به اورولوژیست مراجعه کرده بودم و بهم قرص ضد افسردگی داد و روانشناسا میگن که عشق طولانی مدت من باعث این اختلال میشه چون هر روز عشق تو سینم میجوشه اما باز هم تنها هستم ؛ هرگز هم نمیتونم استمنا کنم چون این کار عصبی ترم میکنه .
توصیه یکی از بچه ها دویدنه ، خوب من تو پادگان تا دلت بخواد در حال دویدن و ورزش هستم ، طوری که توی 2 ماه 10 کیلو لاغر شدم ، و سر پست نگهبانی مجبورم که تنها باشم ...
هر راهی که فکر کنید و تحقیق کنید رو رفتم که آخرش به بن بست ختم میشه ، آخرش میشه سیگارو بننگ و مشروب ... اما من باید در برابر اینا هم مقاومت کنم ، من بخاطر عشقم کلی سختی کشیدم و از خیلی گناها دوری کردم ، نمیخوام دود باعث بشه که زندگیمو خراب کنم ...
فکر کنم بهترین راه اینه که دعا کنید من به عشقم برسم
الان می رم پادگان و فردا بر میگردم فعلا در پناه خدا
علاقه مندی ها (Bookmarks)