دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: آلمان

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool آلمان

    موقعیت جغرافیایی آلمان







    آلمان

    حكومت : جمهوری فدرال مساحت :357،021 كیلومترمربع جمعیت : 82،424،609 میلیوننفر رشدسالانه جمعیت : 02/0درصدپایتخت : برلین زبان : آلمانی دین : مسیحی واحد پول : یورو


    المان پرجمعیت ترین و بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا است. در دشتهای شمالی این كشور، رودهای ادر و نایز،جاری می باشند.
    قسمتهای مركزی آلمان، فلات مرتفعی است كه هرچه به سمت جنوب پیش می رود،
    برارتفاع آن افزودهمی شود، به نحوی كه میزان ارتفاعات در جنگل سیاه به 1500 متر رسیده و سرانجام به ناحیه باواریا و كوههای آلپ در مرز اتریش و آلمان، منتهی می شود. بهجز رود دانوب، دیگر رودهای آلمان در شمال كشور جاری بوده و به دریای بالتیك و دریای شمال می ریزند. این كشور دارای آب و هوای قاره ای با زمستان های سرد و مرطوب، و تابستان های معتدل بوده و وضعیت خاك آن برای كشاورزی بسیار مناسب می باشد. در ناحیه شمال غربی آلمان، آب و هوای اقیانوسی، حاكم است. قلب صنعتی آلمان در منطقه « روهر» جائیكه استخراج سنگ آهن، زغال سنگ و تولید فولاد رواج دارد، قرارگرفته است. سایر مناطق صنعتی آلمان در اطراف مونیخ و اشتوتگارت می باشند. آلمان، پنجمین قدرت اقتصادی جهان بوده و صادرات آن شامل اتومبیل ، ابزارآلات الكترونیكی و صنعتی و طیف گسترده ای از كالاهای مصرفی و مواد غذایی می شود
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  2. کاربرانی که از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند.


  3. #2
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    فرايبورگ - آلمان

    فرايبورگ - آلمان


    آشنايي با شهرفرايبورگ Freiburg


    سال 2000 م ، سال آغاز حركت دنيا به دوره جديدي است ، و بايستي همچنان نگاه مردم جهان به آينده اي همراه با اميد و اعتماد دوخته شده باشد . شهر فرايبورگ يكي از معروفترين شهرهاي آلمان است كه جمعيتي بالغ بر 200000 را داراست . اين شهر مركز توريسم و صنعت آلمان است. دكتر ژلف بوم Dr . Rolf Bohme شهردار فرايبورگ شهر تحت اداره خويش را چنين توصيف مينمايد:
    « مردم فرايبورگ در ميهمان نوازي مشهورند ، آنان آمادگي پذيرائي از مردم تمامي نقاط جهان را دارند . شايد همين امر سبب شده باشد كه اغلب توريست ها در اين شهر احساس مي نمايند كه در خانه خويش هستند و آشنا و خودماني شدن با مردم فرايبورگ ا بسيار آسان مي يابند . ساختمانهاي زيبا ، كليساها ، زندگي هاي دانشجويي، و از همه مهمتر فرهنگ غني آن بسياري را متحير ساخته است . »
    اولين ساختمان مدرني كه در اين شهر ساخته شد ، اداره اطلاعات جهانگردي فرايبورگ بود كه در سالهاي 36-1935 ساخته شده است . در مركز شهر ، كليساي بزرگ واقع شده كه متجاوز از 700 سال قدمت داشته و با ارتفاعي بالغ بر 116 متر از سطح زمين ، بلندترين ساختمان شهر مي باشد . با وجودآن كه چند برج كليساي ديگر از همان نوع در قرون وسطي ساخته شده اند ، ولي از برج اين كليسا به عنوان زيباترين برج دوران مسيحيت ياد كرده مي شود .
    بزرگترين موزه هاي فرايبورگ بين سالهاي 23-1920 ساخته شده اند ، ارزش اين موزه ها فقط به طلا يا نقره نيست بلكه نقاشيهاي استادان بزرگي چون هانس بلدونگ به آنها ارزش بخشيده است . موزه هنرهاي معاصر در سال 1985 در اين شهر افتتاح گرديد كه مجموعه اي از هنر قرون بيستم بود ، و متعلق به شهرداري مي باشد . اينك تئاتر فرايبورگ پنجاهمين سال خود را جشن مي گيرد . اگرچه براي اولين مرتبه در 18 اكتبر 1910 گشايش يافت ، ولي دوران جنگ در فعاليت آن وقفه اي انداخت .
    آنچه كه تئاتر فرايبورگ را براي خارجيان جذاب ساخته است ، خلاقيت و ابتكار و نوآوري در كار تئاتر آن شهر مي باشد . گروههاي نمايشي اين شهر آثار انتقاد اجتماعي جديدي برگرفته از بريتانياي كبير را خلق نموده اند .
    موسيقي و فرايبورگ دو عنصر جدانشدني هستند . در اين شهر ، موسيقي در خيابان ها و تالارهاي موسيقي شنيده مي شود . در تابستان سال 1996 م تالار كنسرت اين شهر گشايش يافت كه تالار جديدي در دورهاي جديد از موسيقي بود. زيبا بودن و نيز نزديك بودن آن به ايستگاههاي قطارشهري و اتوبوس باعث گرديد تا اين تالار به سرعت به صورت يكي از مراكز مهم فرهنگي اين شهر درآمد . با احداث اين تالار ، شهر فرايبورگ آمادگي برگزاري اولين اركستر بين المللي را در خود يافته است . بدون شك ، فرايبورگ را مي توان همانند يك چشمه آب معدني ناميد . اين مهم نه فقط به خاطر كوههاي سر به فلك كشيده آن ، درياچه ها ، جنگل ها ، دره ها ، باغ ها و پاركهائي است كه در سراسر اين منطقه وجود دارد ، بلكه بخاطر وجود داشتن بهداشت و تسهيلات طبي در اين منطقه است . بيمارستانهاي زيادي از جمله بيمارستان لورتو Loretto كه شامل بخشهاي دولتي و خصوصي مي باشد ، خدمات پزشكي را براي شهر فرايبورگ و اطراف آن ارائه مي دهند . هم اكنون متجاوز از 500 دكتر داراي مطب و در حدود 170 دندانپزشك در اين شهر وجود دارد .
    هر شخصي كه مايل به گردش و بخصوص پياده روي باشد ، مي تواند از دهها معبر مخصوص چه سطحي و چه در دامنه كوه استفاده نمايد كه معمولاً از مركز شهر فاصله ناچيزي دارند . پاركهاي متعدد ، جنگل ها ، دشت ها ، كوه ها ، باغ ها ، و تپه ها پاكيزگي و تهويه هوا را در تمامي اوقات سال تامين مي نمايند . اين شهر ، شهري ورزشي است ، هر شخصي كه به دنبال تمرينات فيزيكي و بدني ( جسماني ) باشد ، ورزش مورد علاقه خويش را در آنجا خواهد يافت . ورزشهاي آبي روي درياچه مصنوعي فرايبورگ ، مكانهاي پياده روي و در زمستان اسكي و غيره ، هر شخصي مي تواند برنامه ورزشي خويش را انجام دهد .
    متجاوز از 132 باشگاه ورزشي در اين شهر فعاليت دارند كه علاوه بر ورزشهاي سنتي نظير تنيس ، دوچرخه سواري و فوتبال ، ورزشهاي جديد همانند فوتبال آمريكائي و غيره را نيز دارا مي باشند . دانشگاه فرايبورگ ، داراي رشته علوم ورزشي و بخصوص دانشكده ورزشهاي عمومي ، 36 رشته از ورزش را دارا مي باشد .
    ارتفاعات فرايبورگ با داشتن 1284 متر ارتفاع ، توسط جاده يا توسط تله كابين در دسترس مي باشد . تله كابين اين شهر در سال 1988 م كامل و مجهز گرديد ، به طوري كه در هر يك از واگن هاي آن به راحتي براي 7 نفر جا بتعبيه شده است.
    مردم فرايبورگ قادر خواهند بود كه در تابستان هواي سبك و تازه را در نقاط مرتفع و برفراز ابر و مه بيابند .
    در روزهاي مه گرفته پائيز ، قله Schaxinsland همانند يك جزيره در داخل دريايي از ابر است . اين شهر داراي شهرت زيادي براي شرايط خوب زندگي مي باشد . جويهاي باريك آب كه در خيابانهاي اين شهر روان هستند و آب وهواي خوب و مناظر زيبا ازويژگيهاي اين شهر مي باشد . همچنين آن مركزي براي بچه ها و دوچرخه سواران مي باشد .
    شهرت فرايبورگ ، مركزيت آن براي برگزاري سمينارها و كنفرانس هاي متعدد و متفاوت مي باشد كه همه ساله در اين شهر برگزار مي شود .در مركز شهر و بخصوص قسمت قديمي آن ، خريد كردن لذتي واقعي دارد . در مركز شهر دانشگاهي وجود دارد كه دانشجويان ، اساتيد و پرسنل آن همچون ديگر شهروندان ، از امكانات زندگي روزمره برخوردارند .
    اين يكي از شيوه هاي جذاب دانشجو به اين دانشگاه است كه آن را براي تحصيل در دنيا مشهور ساخته است . اين دانشگاه در سال 1457 م تاسيس شده و 15 دانشكده دارد و 543 سال قدمت دارد .
    شهر فرايبورگ در غرب آلمان و نزديك به رودخانه راين و در كنار جنگل سياه قرار دارد . اين شهر كارخانه هاي نساجي و مواد شيميايي و تجارت شراب و الوار دارد . ولي به طور عمده شهرت آن به عنوان يك مركز فرهنگي است . داراي كليساي جامع باشكوهي از قرن 12 م است كه اسقف اعظم نشين است ، چند بناي تاريخي ديگر نيز دارد.
    __________________
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  4. کاربرانی که از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند.


  5. #3
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    هنرمندان آلماني: ايرانيان بسيار فهيم و مهمان نواز هستند
    ميكائيل دروير رهبر اركستر آلماني و ناتلي امستوتز هنرمند زن گروه اركستر از اين كشور، ايرانيان را انسان‌هاي بسيار فهيم و مهمان نواز خواندند.
    به گزارش ايرنا از پاريس، ناتلي امستوتز كه عضو گروه اركستر اسنابورك آلمان است در گفتگو با روزنامه فيگارو چاپ پاريس گفت: ايرانيان انسان‌هاي بسيار فهيم و مهمان نواز هستند برخلاف آن چه از آنان از سوي رسانه‌هاي غربي ترسيم مي‌شود.
    وي افزود: مردم ايران به ما نوشيدني و چاي تعارف و از ما به خوبي استقبال كردند و از ديدن ما اروپاييان خوشحال بودند. من در ايران هيچ گاه احساس ترس نكردم، آنان مردماني بسيار فهيم و مهمان نواز هستند.
    ميكائيل دروير رييس گروه اركستر اسنابورك آلمان نيز در خصوص فرهنگ بالاي ايرانيان گفت: اعضاي گروه اركستر ما از عطش فرهنگي ايرانيان شگفت زده شدند. ايرانيان بيش از آن چه ما آلماني‌ها از فرهنگ آنان مي‌دانيم آنان از فرهنگ ما مطلع هستند.
    وي در خصوص تاثير اين كنسرت افزود: اميدارم كه اين كنسرت به دو ملت ايران و آلمان كمك كند تا همديگر را بهتر بفهمند اگر چه بين دو كشور مشكل سياسي وجود دارد ولي اين امر نبايد مانع گفتگوي دو ملت ايران و آلمان شود.
    تلويزيون خبري فرانسه "ال ث ئي" در بخش‌هاي مختلف خري خود با پخش صحنه‌يي از اين كنسرت گفت: براي نخستين بار پس از انقلاب اسلامي ايران يك گروه اركستر از سوي كشورهاي غربي در ايران به اجراي برنامه پرداخت.
    به گفته‌ي اين شبكه، زنان عضو اين اركستر با حجاب اسلامي به نوازندگي پرداختند.

    .postbit { BORDER-BOTTOM: #000080 1px solid; BORDER-LEFT: #000080 1px solid; PADDING-BOTTOM: 3px; BACKGROUND-COLOR: #f5f5ff; PADDING-LEFT: 3px; PADDING-RIGHT: 0px; MARGIN-BOTTOM: 3px; BORDER-TOP: #000080 1px solid; BORDER-RIGHT: #000080 1px solid; PADDING-TOP: 3px}
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  6. #4
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    بادن-وورتمبرگ(به آلمانی: Baden-Württemberg) يكی از شانزده ایالت آلمان است. پایتخت اين ایالت شهر اشتوتگارت است.




    شهرهاي مهم

    کارلسروهه
    هایدلبرگ
    مانهایم
    فرایبورگ
    توبینگن
    اولم

    منبع ويكي پديا
    .postbit { BORDER-BOTTOM: #000080 1px solid; BORDER-LEFT: #000080 1px solid; PADDING-BOTTOM: 3px; BACKGROUND-COLOR: #f5f5ff; PADDING-LEFT: 3px; PADDING-RIGHT: 0px; MARGIN-BOTTOM: 3px; BORDER-TOP: #000080 1px solid; BORDER-RIGHT: #000080 1px solid; PADDING-TOP: 3px}
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  7. کاربرانی که از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند.


  8. #5
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    ساختار نظام قانونی در جمهوری فدرال آلمان
    قسمت اول:
    باارزشترین و مهمترین پدیدۀ حیاتی در زندگی انسان صلح و آزادی است. فقط در موجودیت شرایط أمن ـ صلح وصفا است که زندگی هم آهنگ مملو از جمال و زیبایی که غایتی از سعادت و خوشبختی انسان می باشد، تجلی مینماید.
    کنون فرآوردۀ جبری وضع سیاسی و اجتماعی جوامع بشری مبنی براحیاء وایجاد زیرساخت های مادی صلح فرا قاره یی از یک ناهمگونی متضاد درد می کشد. ورشته همۀ این مشاکل که جسم نفیس صلح و آزادی وهمبستگی بشریت را تهدید میکند نه در ناهمسانی ساختارصورت بندی های اقتصادی و اجتماعی وسطح تکامل زیست جوامع عقب مانده جا دارد، بلکه در: مایه گیری و یکه تازی پیشبرد سیاست تصاحب وغصب «اقتصاد جهانی» بوسیلۀ قدرت های جهان صنعتی، تبلور حاصل می کند.
    باید اذعان کرد که هفت کشور پرقدرت صنعتی جهان واقمار وابسته به آنها در راه رفت بسوی بهره برداری انرژی واقتصاد جهان بنفع جوامع خویش از یک اصول واحد پیروی میکنند. واین سیاست و اسلوب استثمار نوین اقتصاد جهانی، بعد از جنگ جهانی دوم توسط قدرت های جهان سرمایداری تدوین و از طریق نهاد های سیاسی، فرهنگی، وحقوقی بوسیله همکاری مستقیم «ملل متحد» در جوامع عقب نگهداشته شده بنمایش گذاشته شد.
    اکنون جهان صنعتی بعد از بخاک سپاری «سیستم سویالیزم سرخ روسی» وبویژه بعد از واقعه دلخراش تروریستی 11سپتامبر2001، بگونۀ ؟ تکرارً همان سیاست استعمار نوین از طرف امریکا و همقطاران صنعتی اش تحت نام «مبارزه علیه تروریزم بین المللی» و صدور دموکراسی،باری در لباس بشردوستانه یکسره دارایی کشورهای جهان دوم وسوم و چهارم را آشکارا به بلعیدن گرفته است. طلسم مرموز و پیچیده سیاست جهان سرمایه و تطبیق آن در مرحله کنونی در دو چهره متجلی می گردد:
    یکی تأمین دموکراسی وعدالت اجتماعی وحاکمیت قانون برای شهروندان جامعه خویش میباشد. که این سیاست الگویست در فراهم آوری حس اعتماد وحمایت مردم از حاکمیت سیاسی منتخب ونقش تعیین کنندۀ را در پیشبرد تطبیق سیاست های نظامی برون مرزی این کشور ها نیز ایفا می کند. چرا ؟ زیرا! وقتیکه حاکمیت مردمی معطوف بر تحقق نیاز های حقوق فردی و اجتماعی شهروندی عمل نماید، بدون قید و شرط حس اعتراض و مخالفت آنان را با سیاست گزاری های دولت مرهون بر غصب و تصاحب اقتصاد جهان روبه انکشاف، بی اثر و کم رنگ می سازد.
    دیگری در چهره مدافع صلح به اصطلاح «ماشین تولید کنندۀ نظام دموکراسی» برای جهان روبه انکشاف می باشد. که ادامه همان سیاستی است که از صد ها سال بدین سو با تغییر تکتیک وحفظ استراتیژی پیر«سرمایه » خاصتاً در افریقا و آسیا بوسیلۀ قدرت های صنعتی با وسایل نظامی ستم گستر به تطبیق گرفته شده است.
    تحقق چنین سیاست های خود پرور بیگانه کُش فرا قاره یی جهان صنعتی، پیوسته حیات اجتماعی شهروندان ایشان را مرفه تر، غنامند تر، خوشبختر و پر سعادتمند ترساخته.
    برعکس زندگی و حیات اجتماعی مردمان کشور های تحت ستم و استعمار را به بد بختی، فقرو غربت، بیسوادی، دربدری و احتیاج وگدایی ـ سوق دادهاند و صلح و ثبات را در چنین جوامع به یأس ودرد تبدیل نموده است.
    اینک بطور نمونه ساختار نظام قانونی درجمهوری فدرال آلمان را که یکی از پر قدرت ترین هفت کشور صنعتی جهان می باشد و درهنجار ها و سیاست سازی های کلان مقرون به تأمین صلح و ثبات جهان، یکجا با امریکا ازیک گلو نعرۀ دموکراسی میزند، مورد ارزیابی قرار میدهیم. ومی آموزیم که چقدر جهان پیشرفته در تأمین صلح و آزادی مردم خویش و رفاء وآسایش حیات اجتماعی اعضای جامعه شان، تلاش عقلانی و انسانی نموده اند.

    اول ـ قانون اساسی:
    در جمهوری فدرال آلمان نظام حکومتی منعکس در قانون اساسی یکی از مردمی ترین و آزاد ترین وقابل اعتماد ترین حکومت هایی است که بعد از جنگ دوم جهانی در این سر زمین ایحاد گردیده است. قانون اساسی آلمان نقش تعین کنندۀ در این تحول سازنده ایفا نموده است.
    قانون اساسی آلمان در7 سپتامبر 1949 میلادی بعنوان قانون موقتی طرح و تدوین شد، این قانون می بایست دریک دوران گذار جهت ایجاد زیر ساخت های مادی و معنوی به حکومت، نظم نوین قانونی آزاد و دموکراتیک بدهد. (1) از این رو این وثیقۀ ملی را « قانون پایه » خواندند. در دیباچۀ این قانون از مردم آلمان خواسته شده بود،" در فرآیند خود مختار و آزادانه، وحدت و آزادی آلمان را به فرجام برسانند. " سرزمینیکه درجنگ دوم جهانی جبراً به مناطق غربی و شرقی تقسیم شده بود، می بایستی در اسرع وقت دوباره متحد وپس از آن قانون اساسی مشترک و آزادیخواهانه ای تدوین شود.
    چنانچه که دیده شد بعد از سپری شدن حدود چهل و پنج سال ازجدایی این سر زمین و براثرتلاش هدفمند سیاسی و تحقق خواسته های برحق قانونی و تاریخی مردم آلمان و مجامع بین المللی وحدت دوباره این کشور بتاریخ سوم اکتوبر 1990 بوقوع پیوست.

    دوم ـ ارکان قانون اساسی
    رئیس جمهور:
    رئيس‌جمهور عالي‌ترين مقام جمهوری فدرال آلمان است. او توسط مجمعفدرال انتخاب می ‌شود كه ارگانی پيش‌بينی شده در قانون اساسی است و تنها به همينمنظور تشكيل می ‌شود. اين مجمع متشكل از اعضایی از مجلس فدرال (بوندس تاگ) به همينتعداد اعضايی از مجالس ايالتی است كه بنابر اصل انتخاب نسبی با اکثریت آرأی مجمع فدرال برای دوره پنج سال انتخاب می ‌شود، وانتخاب مجدد آن برای یک بار بلامانع است.
    رئیس جمهور بعنوان مقام بیطرف وحافظ قانون اساسی نقش متعادل کننده داشته و تجسم وحدت سیاسی جامعه به بشیوه خاص است. او بعنوان مقام فراجناحی و فافوق احزاب، نقش متعادل کننده و بی طرف را ایفا می کند وبه این ترتیب میتواند معیار هایی برای جهت گیری سیاسی و اخلاقی شهروندان تعیین کند.
    رؤسای جمهوری آلمان از سال 1949 ببعد از اینقرار است:
    1 ـ تئودور هویس از: حزب دموکرات آزاد (1949 ـ 1959)
    2 ـ هاینریش لوبگه از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1959 ـ 1969)
    3 ـ گوستاو هاینهمان از: حزب سوسیال دموکرات (1969 ـ 1974)
    4 ـ والتر شل از: حزب دموکرات آزاد (1974 ـ 1979)
    5 ـ کارل کاستنس از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1979 ـ 1984)
    6 ـ ریچاردو. وایسکراز: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1984 ـ 1994)
    7 ـ رومان هرتسوگ از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1994 ـ 1999)
    8 ـ یو هانس رائو از: حزب سوسیال دموکرات (1999 ـ 2004)
    9 ـ هورست کوهلِر از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (2004 تا امروز) (2)


    مجلس فدرال (بوندس تاگ):
    مجمع نمایندگان جمهوری فدرال را بنام مجلس فدرال یا (بوندس تاگ) گویند. نمایندگان پارلمان طی انتخابات عمومی، مستقیم، آزاد، برابر و مخفی توسط ملت وبرای مدت چهار سال انتخاب می شوند. آن‌ها نمايندگان تمام ملت هستند، پای ‌بند دستور و مأموريتی نبوده و فقط با حفظ کرامت انسانی در برابر وجدان پاکیزۀ خود مسئول‌اند. از همين ‌رو اخراج و يا استعفا از عضويتدر يك حزب، تأثيری بر عضويت در پارلمان ندارد. رئيس مجلس فدرال بنا بر سنت دموکراتیک،از صفوف اعضای بزرگ‌ترين فراكسيون انتخاب می شود. او جلسات علنی را اداره و بر حفظنظم پارلمان نظارت می ‌كند.
    در انتخابات مجلس فدرال آلمان تركيبی از حق انتخاب اكثريت و انتخابنسبی به كار برده می ‌شود. هر رأی ‌دهنده حق دو رأی دارد. با رأی اول كانديد حوزهانتخابيه خود را براساس اكثريت نسبی انتخاب می ‌كند. هر كه بيش‌ترين آراء را كسب كند،انتخاب شده است. رأی ‌دهنده با رأی دوم، ليست ايالتی يك حزب را انتخاب می كند كهكانديد ها را در سطح هر ايالت و با ترتيبی خاص معرفی می ‌كند. سپس در هنگام استخراجنتيجه انتخابات، آرأی اول و دوم هر دو در نظر گرفته می ‌شوند. مجلس فدرال ازنمايندگانی تشكيل می ‌شود كه ٢٩٩ تن آنان در حوزه‌های انتخابيه به طور مستقيم انتخابشده‌اند. ٢٩٩ نفر نمايندۀ ديگر از طريق ليست‌های ايالتی احزاب به مجلس فدرال راهمی ‌يابند.
    وظایف و اولویت های کاری مجلس فدرال (پارلمان) قانون گذاری، انتخاب صدر اعظم ونظارت بر کار دولت است. صحن علنی مجلس فدرال محل مباحثات عمدۀ پارلمانی، به ویژه در زمانی است که مسایل مهم سیاست خارجی و داخلی مورد برسی قرار می گیرند.
    کار اصلی برای تدوین لایحه ها و قوانین، در جلسات کمیسون های پارلمانی که اغلب بصورت غیر علنی برگزار می شوند، انجام می گیرد. در کمیسون ها ارادۀ سیاسی و ملی با شناخت تخصص کارشناسان هررشته وبا شنیدن نظرات آنان، همآهنگ می شوند. کمیسون ها از (کمیسون سیاست خارجی گرفته تا کمیسون بودجه) همچنین مرکز اصلی کنترول فعالیت های دولت هستند. هر شهروند آلمانی میتواند نظریات و شکایات خود را بطور مستقیم به کمیسون شکایات پارلمان تسلیم کند.
    پارلمان آلمان از سال 1949 تا سال 2002 بیشتر از 9200 لایحه قانونی رامورد بحث وبرسی قرار داده و 5640 قانون را تصویب کرده است. این مصوبات بیشتر شامل تغییراتی در قوانین موجود جهت متعادل سازی حقوقی شهروندان ودموکراتیزه سازی حیات اجتماعی جامعه بوده اند.
    اکثر لوایح قانونی توسط دولت فدرال ارایه می شوند. بخش کمی از آنها نیز توسط مجلس فدرال (بوندس تاگ) ویا شورای ایالتی (بوندس رات) پیشنهاد می شوند. هر لایحه قانونی درپارلمان در سه شور یا روند مورد بازبینی قرار گرفته وبتصویب میرسد.

    رؤسای مجلس فدرال (بوندس تاگ) آلمان از سال 1949 ببعد عبارت اند از:
    1 ـ ایریخ کوهلِـر از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1949 ـ 1950)
    2 ـ هیرمن ایهلرس از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1950 ـ 1954)
    3 ـاُیوگین گیرستن مای از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1954 ـ 1969)
    4 ـ کای ـ اووی فن هاسیل از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1969 ـ 1972
    5 ـ َانی ماری رینگر از: حزب سوسیال دموکرات (1972 ـ 1976)
    6 ـ کارل کارستنس از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1976 ـ 1979)
    7 ـ ریچارد اشتوک لین از: حزب اتحادیه سوسیال مسیحی (1979 1983)
    8 ـ رائی نر بارسیل از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1983 ـ 1984)
    9 ـ فیلیپ اِیننگِر از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1984 ـ 1988)
    10 ـ ریتا سُوسّ مُوت از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (1988 ـ 1998)
    11 ـ ولف گـَنـّگ تیرزی از: حزب سوسیال دموکرات (1998 ـ 2005)
    12 ـ نوربرت لام مرت از: حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (2005 تا امروز) (3)


    شورای فدرال (بوندس رات)
    نمایندگی 16 ایالت که عبارت اند از:
    1 شلیسویگ هولشتین
    2ـ هامبورگ
    3 ـ بریمن
    4 ـ نیدر زاخسن
    5 ـ میکلین بورگ فورپومیرن
    6 ـ زاخسن انحالت
    7 ـ برندن بورگ
    8 ـ برلین
    9 ـ نورد رین ویست فالن
    10 ـ رین لند فلس
    11 ـ تورین گین
    12 ـ زاخسن
    13 ـ هیسن
    14 ـ زار لند
    15 ـ بادن وُرتم برگ
    16 ـ بایرن ـ، در شورای فدرال (بوندس رات) تجسم جزء فدراتیف نظام فدرالی کشور بوده و از اعضای دولت های ایالتی تشکیل می شود. در شورای فدرال هرایالت به نسبت تعداد ساکنان آن از 3 تا 6 رأی دارد. ایالات از طریق شورای فدرال در قانون گذاری و ادارۀ دولت مرکزی نقش دارند.شورای فدرال ارگان ایالات نیست، بلکه ارگان فدراتیف دولت مرکزیست.
    به هنگام بروز اختلاف ناشی از تفاوت بين سياست‌های احزاب درمراجع فدرال و ايالتی، شورای فدرال می ‌تواند به عنوان وزنۀ متعادل كننده عمل كند و بهاين ترتيب به ابزاری در اختيار اقليت مخالف تبديل شود، بدون اين كه اين امر اتهامی را به دنبال داشته باشد.
    رئيس شورای فدرال از ميان نمايندگان ايالات با چرخش معين و هربار برای مدت يك ‌سال انتخاب می ‌شود. رئيس شورای فدرال در غياب رئيس‌جمهور انجام وظايفاو را به عهده دارد.

    دولت فدرال
    صدراعظم و وزرای فدرال، دولت فدرال ویا کابینه فدرال را تشکیل میدهد. صدر اعظم بحیث رئیس دولت، ریاست جلسات کابینه را به عهده دارد و حق تعیین خط مشی سیاسی دولت با اوست. او وزرارا انتخاب می ‌كند و پيش‌نهاد انتصاب يا عزل آنان را به رئيس‌جمهور می ‌دهد. صدراعظمهم‌چنين در مورد تعداد وزرا تصميم می ‌گيرد و حوزۀ وظايف آن‌ها را تعيين می ‌كند.
    رئیس دولت می بایست در عمل با احزاب مؤتلف در کابینه مشورت کند ودر سیاست های خود دیدگاه های آنان را نیز مورد ملاحظه قرار بدهد. اوهمچنان اعضای فراکسیون اکثریت در پارلمان را نسبت به برنامه هایش متقاعد سازد.
    صدر اعظم های آلمان از سال 1949 تا کنون از اینقرار اند:
    1 ـ کنراد آدناوئراز: اتحادیه دموکرات مسیحی (1949 ـ 1963)
    2 ـ لودویگ ارهارد از: اتحادیه دموکرات مسیحی (1963 ـ 1966)
    3 ـ گورت گئورگ کیسینجراز: اتحادیه دموکرات مسیحی (1966 1969)
    4 ـ ویلی برانت از: حزب سوسیال دموکرات (1969 ـ 1974)
    5 ـ هلموت شمید از: حزب سوسیال دموکرات (1974 ـ 1982)
    6 ـ هلموت کهل از: اتحادیه دموکرات مسیحی (1982 ـ 1998)
    7 ـ گرهارد شرودر از: حزب سوسیال دموکرات (1998 ـ 2005)
    8 ـ انگلا مرکل از: اتحادیه دموکرات مسیحی (2005 تا امروز)

    محکمه قانون اساسی فدرال
    محکمه قانون اساسی فدرال ارگان با صلاحیت ایست که بررعایت قانون اساسی نظارت می کند. بر اساس داشته های تجارب تلخ تاریخی دهه یی 1930(سال های پایانی جمهوری وایمار) تا 1945 باعث شد تا تدوین کنندگان قانون اساسی قدرت سیاسی دولت را محدود سازنند. از اين رو مجمعپارلمانی، تشكيل محکمه قانون اساسی فدرال را با اختيارات گسترده در قانون اساسی آلمان پيش‌بينی كرد.بناً فقط « محکمه قانون اساسی » حق دارد تشخیص دهد که یک حزب بنیاد های نظام آزادی خواهانه و دموکراتیک را با خطر مواجه ساخته واز اینرو ضد قانون اساسی عمل می کند. در این صورت این دادگاه به انحلال این حزب حکم می دهد. با داشت چنین صلاحیت های ارزشمند محکمه قانون اساسی علاوه بر این در هنگام بروز اختلافات میان دولت مرکزی و ایالات ویا دیگر ارکان های دولت مرکزی برای پیشبرد و تثبیت نظام قانونی مبتنی بر قانون اساسی، تصمیم گیری می کند. این محکمه از 1949 تاکنون در 141000 مورد تصمیم گیری کرده است. از این تعداد 125000 مورد آن شکایات مربوط به رعایت نکردن قانون اساسی بوده که از میان آنها 3360 مورد با موفقیت همراه بوده است.
    مجموعه قوانين فدرال نزديك به ١٩٠٠ قانون و ٣٠٠٠آيين‌نامه و دستور‌العمل را در بر مي‌گيرد. قوانين توسط مجلس فدرال تصويب می ‌شوند وآيين‌نامه‌ها، براساس قوانين، توسط دولت فدرال ابلاغ می ‌شوند. قوانين ايالتی دركنار مسايل مربوط به حوزۀ پليس و قوانين نواحی، حوزه‌های مدارس و دانشگاه‌هاهم چنين مطبوعات و راديو را در بر مي‌گيرند.
    ضمانت های حقوقی و حاکمیت قانون مداری در قوانین جزایی و هم قوانین مربوط به آیین نامه های داد رسی آلمان قابل مشاهده است.
    در قانون اساسی برجسته شده است که یک عمل زمانی قابل کیفر است که انجام دادن آن طبق قانون جرم باشد. محدوديت آزادی افراد فقط براساس يك قانون رسمی امكان‌پذير است. البته پليس حق دارد به طور موقت فردمظنون را دستگير كند، ولینمی تواند او را بيش از پايان روز بعد از دست‌گيری نگه دارد.
    هر كس حق دارد درمحکمه خواستار عمل به قانون باشد. اين نيز از جمله مؤلفه های حكومت قانونی استكه در قانون اساسی آلمان قيد شده است. صدور حكم فقط در دست قدرت قضات مستقلی است كه تنهامقيد به قانون هستند. قضات را اساساً نمی ‌توان عزل كرد و يا برخلاف نظر ايشان بهمحلی ديگر انتقال داد. تشكيل محاکم ويژه ممنوع است.
    در پهنۀ قانون و درنظام حقوقی جمهوري فدرال آلمان، محاکم مختلفی نظیر (محاکم عادی، محاکم کار، محاکم اداری، محاکم جزایی... ووو در دفاع از حقوق وآزادی های شهروندان به فعالیت مشتغل اند. صدور حکم در جمهوری فدرال آلمان حدوداً توسط 21000 قاضی حرفه ای انجام می گیرد. قضات در صدور حکم فقط به حق و قانون متکی هستند.
    در آلمان 5000 وکلایی مدافع بطور عمده در محاکم جزایی و اجرای احکام جزایی فعالیت می کنند و 100000 وکیل حقوقی بعنوان مشاورین و وکلایی مستقل در تمام ارگان های حقوقی اشتغال دارند.

    سوم ـ احزاب سیاسی
    یک دموکراسی مدرن بدون داشت احزاب سیاسی رقیب کارآیی ندارد. در چنین یک نظام متعادل حقوقی، نمایندگانی که برای مدت معین از طرف مردم انتخاب می شوند، افزون بر ادایی رسالت ملی، راهبردی سیاسی ووظایف نظارتی را از جانب احزاب به عهده می گیرند. قانون اساسی آلمان همگون با خواست جامعه مدرن در شکل دادن بحیات سیاسی جامعه برای احزاب نقش مهمی را قایل شده و در ماده بیست ویک خود تصریح کرده است: " احزاب در شکل گیری ارادۀ سیاسی ملت نقش دارند... " (4)
    از 36 حزبی که در انتخابات 1949 مجلس فدرال شرکت کرده بودند، فقط 6 حزب موفق شدند به پارلمان راه یابند. اما امروز نیز بعد از آخرین انتحابات در سپتامبر2002، در شورای فدرال (پارلمان) شش حزب عبارت اند از: اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان (cdu)، حزب سوسیال دموکرات آلمان (spd)، حزب دموکرات آزاد (fdp)، اتحادیه سوسیال مسیحی (csu)، اتحادیه 90 ـ سبز ها، حزب چپ ها و چند نمایندۀ منفرد حضوردارند.
    تمرکز بر تعداد کمی از احزاب ناشی از یک قید محدود کنندۀ است که بر اساس آن صرف احزابی به پارلمان راه می یابند که 5 در صد از آرأی معتبر دوم را کسب کرده ویا سه تن از کاندید های آنان بطور مستقیم به مجلس را یافته باشند. هدف از این مقررات ایجاد امکان برای شکل گیری اکثریتی است که قادر به تشکیل دولت باشد.
    نظام خود گردانی و فدرالیسم آلمان که ترکیبی از اتحاد چند دولت ایالتی است. و اتحاد آنها درجمهوری فدرالیسم در این واقعیت تجلی می یابد که که ایالت ها، « ولایت » نیستند بلکه دولت هایی با قدرت مستقل هستند. آنها دارای قانون اساسی ایالتی هستند که با اصول یک دولت قانونی، جمهوری دموکرات و اجتماعی در مفهومی که در قانون اساسی آلمان آمده منطبق است. افزون بر این تقسیم وظایف بین دولت مرکزی و ایالات، عنصر اساسی در نظام تفکیک قوا و تعادل قدرت است.
    با فدراليسم می ‌توان تنوع منطقه‌ایرا بسيار بهتر حفظ كرد و هم‌رنگی شهروندان را در مناطق مختلف با سياست‌ها و شكل‌دهیبه محيط اطراف خود تسهيل كرد.نظام فدرالیسم همچنان زمینه سازبرای رقابت های مشروع بین ایالات وتجربه در حوزه های مختلف است. بگونه مثال یک ایالت میتواند در عرصه مالیات ویا صحت روش های جدیدی را تجربه کند و الگویی برای اصلاحات در سراسر کشور بدست دهد.
    در كنار نظام فدرالی، خودگردانی محلی نيز در آلمان دارای سنتديرينه است. قانون اساسی با بهره‌گيری از اين سنت، به صراحت حق خودگردانی محلی در شهرها، بخش‌ها و حوزه‌ها را تضمين كرده است. طبق اين قانون آن‌ها حق دارندكليۀ امور محلی خود را در چارچوب قوانين و با مسئوليت خود تنظيم كنند. همۀ شهرها،بخش‌ها و حوزه‌ها بايد ساختاری دموكراتيك داشته باشند. تصويب قوانين محلی در صلاحيتايالات قرار دارد. قوانين محلی در هر ايالت به دلايل تاريخی متفاوت است. ولی اموراجرايی محلی در همۀ ايالات يك سان است.
    خودگردانی محلی برای شهروندان فرصت مشاركت و نظارت را ايجادمی ‌كند. شهروندان می ‌توانند با نمايندگان منتخب خود در شورای هر بخش در اجتماعاتشهروندی سخن گفته، بر بودجۀ بخش نظارت داشته باشند و يا دربارۀ طرح‌های ساختمانی، ساخت جاده‌های محلی و پل ها، تأمين برق و آب و گاز، دفعفاضلاب و طرح‌های ساخت و اداره مدارس، تیاتر ها، موزه ها، شفاخانه ها، ورزشگاه ها... ووو، را بحث كنند. شهرها و ناحیه ها وقریه و قصبات، اجزای حيات مشترك سياسی هستند. آن‌ها می ‌بايستبه صورت پويا و زنده به تكامل خود ادامه دهند تا آزادی و دموكراسی در كشور و جامعهتداوم يابد.

    .postbit { BORDER-BOTTOM: #000080 1px solid; BORDER-LEFT: #000080 1px solid; PADDING-BOTTOM: 3px; BACKGROUND-COLOR: #f5f5ff; PADDING-LEFT: 3px; PADDING-RIGHT: 0px; MARGIN-BOTTOM: 3px; BORDER-TOP: #000080 1px solid; BORDER-RIGHT: #000080 1px solid; PADDING-TOP: 3px}
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  9. #6
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    آشنایی مقدماتی با نظام سیاسی ( فدرال ) آلمان
    «فدرالیسم» در لغت یعنی چه و چه ریشه‌ای دارد؟

    «فدرالیسم» یكی از مفاهیم علوم سیاسی است كه ریشه لاتینی آن Foeder, Foedus و از لحاظ لغوی به معنای اتحاد، ائتلاف یا قرارداد می‌باشد.

    «فدرالیسم» از لحاظ سازماندهی و ساختار سیاسی چگونه سیستمی است؟

    «فدرالیسم» بطور ساده به اصلی از سازماندهی و همبستگی دولتی گفته می‌شود كه بر طبق آن نظام سیاسی از یك واحد سیاسی كل (دولت فدرال مركزی) و واحدهای سیاسی جزء (مثلاً ایالتها) تشكیل می‌گردد. هر چند هر دوی این سطحوح دولتی، یعنی هم سطح فدرال و هم سطح ایالتی، از نهادهای دولتی خود چون حكومت و دستگاه اداری دولتی، پارلمان و قوه قضائیه برخوردارند، اما در عین حال همه آنها با هم یك نظام سیاسی واحد را تشكیل می‌دهند. فدرالیسم را «اصل تنوع در اتحاد» خوانده‌اند و این به معنی است كه در این نظامها به جای اصل «یك ملت ـ یك دولت»، پلورالیسم و تنوع (ملی، قومی، فرهنگی، دینی، ...) است كه مبنا و ملاك حاكمیت سیاسی قرار می‌گیرد.
    اگر ایران امروز را در نظر بگیریم و فدرالیسم را به آن بسط دهیم، در آن یك دولت فدرال مركزی خواهیم داشت با كابینه فدرال، پارلمان فدرال، قوه قضائیه فدرال و همچنین مثلاً 6 ایالت با كابینه ایالتی، پارلمان ایالتی، قوه قضائیه ایالتی. در ضمن ایالتها بصورت مشترك یك ارگان خواهند داشت كه بر تنظیم و تصویب و اجرای قوانین در سطح فدرال، كنترل اعمال نموده و در صورت لزوم دولت فدرال را بلوكه می‌كند.
    كشورهای فدرال دمكراتیك بسیاری در دنیا وجود دارند چون ایالات متحده آمریكا، برزیل، كانادا، استرالیا، آلمان، بلژیك، اسپانیا، سویس، اتریش، ژاپن و غیره.

    کشورهای مختلفی بعنوان کشورهای فدراتیو شناخته می شوند، چند نوع فدرالیسم داریم و بدون آنکه بخواهیم وارد جزئیات تئوریک بشویم تفات آنها با هم در چیست و کدام کشورها را می توان به عنوان شاخص هر کدام نام برد؟

    بطور خلاصه دو نوع فدرالیسم داریم: نوعی از آن فدرالیسم دوآل یا دوگانه خوانده می‌شود و نوع دوم آن فدرالیسم كئوپراتیو یا تعاونی.
    در نوع اول هر دو سطح فدرال و ایالتی از استقلال فراوانی برخوردار هستند و در كار همدیگر كمترین دخالت را دارند. اما در نوع دوم، استقلال هر دو سطح محدود است و هر دو در هم‌تنیده هستند و در حوزه یكدیگر نفوذ دارند و به طرق مختلف به هم وابسته‌اند. شكل فدرالیسم مثلاً در ایالات متحده آمریكا تا اندازه زیادی دوآل است و در آلمان كئوپراتیو.

    به آلمان بر گردیم. چرا کشور آلمان این سیستم را برای خود برگزید وچه مشکلی را می خواستند با آن حل کنند؟

    چون بعد از پایان جنگ حهانی دوم كشورهای متفق علاقه‌ای نداشتند كه دوباره در آلمان یك دولت متمركز قوی روی كار بیاید، سیاست فدرالیزه كردن آلمان را دنبال نمودند. البته آلمان سنتاً هم یك دولت فدرالیستی بوده است و در آن مناطق، تاریخاً نقش مهمی ایفا كرده‌اند و قبل از تصاحب قدرت تام توسط نازیها، این كشور از ایالتهای مختلفی تشكیل شده بود، اما دولت سنترالیستی( مرکزیتگرا) و تمامیتگرای هیتلر همه آنها را منحل نمود و در یك نظام دیكتاتوری و توتالیتر، فاشیستی و شووینیستی ادغام نمود. به همین دلیل هم این خواسته متفقین بعد از جنگ و رهایی اروپا از یوغ فاشیسم، با موافقت نخبگان سیاسی آلمان روبرو شد.
    تفاوتهای تاریخی و فرهنگی كه میان ایالتها و مناطق آلمان وجود داشت، به این ترتیب در بنای دمكراسی نو در نظر گرفته شدند و نادیده گرفته نشدند. هم‌اكنون آلمان از 16 دولت ایالتی با اختیارات و صلاحیتهای ویژه خود و همچنین یك دولت فدرال مشترك تشكیل شده است.

    نکات مثبت ومنفی سیستم فدرال در آلمان کدامها هستند؟

    از محاسن سیستم فدرالیستی در آلمان این است كه در آن تنوع ارج شمرده می‌شود، كه بیشترین میزان دمكراسی رعایت می‌شود، كه احزاب سیاسی متعددی در ایالتهای مختلف می‌توانند ایدآلهای خود را به مرحله اجرا درآورند، كه از تمركز خطرناك قدرت سیاسی جلوگیری بعمل می‌آید، كه پایتخت كشور، تنها مركز ثقل و فعل و انفعال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نیست، كه سیاستهای اقتصادی و فرهنگی متنوعی در ایالتهای آلمان می‌توانند به آزمایش گذاشته شوند و در صورت موفق بودن آن در ایالتهای دیگر هم مورد تقلید قرار می گیرد و ...
    از معایب فدرالیسم پیچیده بودن آن، كم‌بازده بودن آن، پرخرج بودن آن و پروسه مذاكرات طولانی و كسل‌كننده می‌باشند.

    منِ شهروند ساکن آلمان چگونه می توانم در زندگی روزمره خود نقش و تأثیر سیستم فدرال را در زندگی روزمره خودم ببینم؟ مثلا در مراجعات اداری تفاوت ایالتها یا نواحی اداری در هر ایالت یا شهرداری ها با هم در چیست؟ آیا همه از یک قانون پیروی می کنند؟

    در نگاه نخست اصلاً به چشم نمی‌آید كه ما در یك كشور فدرال هستیم. اما با اندكی دقت متوجه می‌شویم كه ما مثلاً كمترین سروكار را با پایتخت این كشور (برلین) داریم، چنانچه آنجا زندگی نكنیم. این امر دال بر این است كه در یك كشور سنترالیستی زندگی نمی‌كنیم. یا اگر دقت كنیم، می‌بینیم كه برخی از موازین، قوانین فدرال هستند و برخی دیگر قوانین ایالتی.
    قوانین مربوط به خارجیان، پناهندگی و تابعیت قوانین فدرال هستند. هر جا ما پیشوند Bund- را جلوی نام یك قانون یا یك اداره یافتیم، متوجه خواهیم شد كه اداره یا قانون مربوطه فدرال می‌باشد و نه ایالتی.
    اما فرهنگ و آموزش و پرورش مربوط به ایالتها می‌باشد. به همین دلیل هم شاهد تفاوتهایی در نظام آموزشی و دانشگاهی می‌بینیم.
    برای نمونه در برخی از ایالتها دیپلم بعد از 12 سال گرفته می‌شود، درحالیكه در مابقی پس از 13 سال.

    تقسیم کار بین دولت فدرال و ایالتها جگونه است وشامل کدام امور می شود؟

    امور پولی، دفاعی، سیاست خارجی و سیاستهای درازمدت اقتصادی بر عهده دولت فدرال است، اما امور فرهنگی، دانشگاهی، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، محیط زیست، دستگاه قضایی، پلیس غالباً برعهده ایالتها می‌باشد.
    اگر چه چنین به نظر می‌رسد كه ایالتها اختیارات چندانی ندارند و مجری مصوبات مجلس فدرال هستند، اما باید توجه داشته باشیم كه با توجه به نوع فدرالیسم در آلمان، ایالتها نقش بسیار عمده‌ای در قانون فدرال دارند و بر كاركردها و سیاستهای دولت فدرال كنترل اعمال می‌كنند و ایالتها نقش مهم در سیاستهای اقتصادی و مالی و حتی سیاست خارجی دولت فدرال دارند.

    کمون یا شهرداری ها این وسط چه نقشی داشته و تا کجا استقلال عمل داشته و وظایف آنها شامل کدام زمینه‌ها میشود؟

    در آلمان چند نوع مالیات داریم:
    برخی از مالیاتها را دولت فدرال دریافت می‌كند، برخی دیگر را ایالتها، برخی را شهرها و دسته‌ای نیز بین آنها تقسیم می‌گردد. بنابراین بخشی از مالیاتها و عوارض را شهرداریها تعیین و اخذ می‌كنند. تقریباً تمام مسائلی كه جزء وظایف شهرداری شناخته می‌شوند، در حوزه اختیارات شهرها می‌باشد.
    مضاف بر این، اجرای برخی از قوانین فدرال و ایالتی برعهده شهرهاست، مانند قانون ایالتی مربوط به مدارس یا قانون فدرال تأمین اجتماعی («سوسیال‌هیلفه»)، به این معنی كه دولت فدرال یا ایالتی اداره خاص خود را برای اینكارها ندارند، بلكه منبع مالی لازم را در اختیار ایالتها می‌گذارند، تا آنها این وظایف را اجرا كنند. هر شهر در حوزه اختیارات خود از قانون اساسی خود نیز برخوردار است. مثلاً در شهری شهردار مستقیم انتخاب می‌شود، در شهر دیگر از بزرگترین ائتلاف و فراكسیون حزبی شورای شهر.


    آیا براستی فدرالیسم یک سیستم دمکراتیک است یا آنکه نوعی هرج ومرج و «یک بام و چند هوائی» را موجب میشود؟

    </STRONG>فدرالیسم یك سیستم دمكراتیك می‌باشد. به هر حال، چنانچه «دمكراسی» را یك مقوله نسبی بدانیم و برای آن درجات مختلفی قائل باشیم، می‌توانیم بگوییم كه سیستم فدراتیو از خیلی لحاظ از نظام سنترالیستی و متمركز، دمكراتیك‌تر است. «هرج و مرج» و «یك بام و دوهوایی» كه شما می‌فرمائید، ذاتی هر نظام دمكراتیك است، چنانچه خواسته نشود كه همه چیز بر طبق میل و اراده یك نفر رهبر عمل شود. البته به فدرالیسم ایراداتی از لحاظ مشروعیت دمكراتیك وارد می‌گردد و بر حق هم وارد می‌گردد، اما بدیل و آلترناتیو آن نه یك نظام متمركز و مركزگرا، بلكه رفرم مستمر آن است.
    علاوه بر این همانطور كه شاهد هستیم، خیلی از كشورهای جهان صرفاً به صرف وجود نظامهای فدرال در آنها كمترین اصطكاك را در خود دارند، هر چند كه اكثریت آنها از تنوع ملی و قومی و فرهنگی و زبانی و غیره برخوردارند. اتفاقاً فدرالیسم مكانیسمیست برای تنظیم دمكراتیك مناسبات بین حاكمیت مركزی و مناطق.

    چنانچه در برخی از این كشورها سیستم فدرال غالب نمی‌بود، انشقاق و نزاع و جدایی در آنها خیلی بیشتر می‌شد و آنها خیلی پیش از این چند پارچه می‌شدند. باری، تنها به یمن وجود نظام فدرال است كه كوبكهای كانادا جدا نشده‌اند، تنها به دلیل وجود نظام فدرال است كه بین گروههای ملی و زبانی بلژیك شكاف بیشتری ایجاد نشده و كشور از هم متلاشی نشده است.
    این امر برای كشورهائی چون سویس، اسپانیا، هند و دیگر كشورهای فدرال نیز صدق می‌كند. بنابراین فدرالیسم تأمین‌كننده و ضامن دمكراسی و «یك بام و چند هوایی» است؛ «یك بام» از نظر من دولت مشتركِ فدرال است و «چند هوایی» هم همانا دولتهای ایالتی برآمده از اراده ملیتها و اقوام و مناطق داخل یك كشور.


    تاثیر ونقش فدرالیسم در کاهش تشنج و مشکلات اجتماعی- سیاسی وتقویت عدالت اجتماعی و برابری همه شهروندان در مقابل قانون چگونه است؟

    </STRONG>فدرالیسم بیشترین پنانسیل و ظرفیت را برای حل مشكلات اجتماعی و سیاسی دارد، چرا كه در این نظام، در مركزی كه احتمالاً كمترین آگاهی ممكن را به نسبت مسائل ایالتها و شهرها دارد، تصمیم گرفته نمی‌شود، بلكه تصمیمات در نزدیكی مسائل بوجود آمده گرفته می‌شوند.
    خارج از این مسئله، ما می‌بینیم كه سالانه دولت آلمان میلیارد در میلیارد خرج ایالتهای آلمان شرقی سابق می‌كند، ما شاهد این هستیم كه بین دولت فدرال و ایالتها و بین خود ایالتها اصل «برقراری توازن مالی» (Finanzausgleich) اجرا می‌گردد كه بر مبنای آن ایالتهای از لحاظ مالی و اقتصادی نیرومند به ایالتهای بی‌بضاعت یاری می‌رسانند. در این كشور كسی به خاطر اینكه متعلق به فلان ایالت است، یا بهمان مذهب را دارد مورد تبعیض قرار نمی‌گیرد. همه در برابر قانون برابرند.
    مردم نیز در این نظام می‌توانند از حق سیاسی خود در مقابل دولت به میزان بیشتری بهره گیرند، چرا كه تعداد انتخابات بیشتری به نسبت یك نظام سنترالیستی و متمركز برگزار می‌گردد (انتخابات ایالتی، فدرال، شهری، داخل احزاب سیاسی و ...).
    در این نظام، احزاب منطقه‌ای قدرت بیشتری به نسبت نظامهای متمركز دارند، چون در نظامهای متمركز، تعیین كننده اكثریت رأی‌دهندگان در مقیاس سراسری است و در حالیكه در اینجا ملاك همچنین اكثریت آراء در مقیاس ایالتی است و مردم هم حق خود را هم می‌توانند در سطح فدرال به كرسی بنشانند، هم در ایالتها و هم از طریق نمایندگی ایالتها («بوندس‌رات») دوباره در سطح فدرال. مضاف براین در نظام فدرال دو نوع تقسیم قوا وجود دارد: هم بین قوای مقننه، اجرائیه و قضائیه و هم بین دولت مركزی و دولتهای ایالتی. این نیز دلیل دیگر بر دمكراتیكتر بودن سیستم فدرال به نسبت سیستم متمركز می‌باشد. و بالاخره نظام فدرال به كادر سیاسی و دولتی بیشتری به نسبت نظام متمركز نیاز دارد و این خود باعث فعال‌تر شدن مردم و نخبگان سیاسی برای شركت در پروسه سیاسی جامعه میشود.
    صرف این پدیده از الیگارشی دولت و انباشت بیش از حد قدرت در دست عده‌ای معدود و فساد اداری جلوگیری به عمل می‌آورد. در برخی از كشورهای جهان معضل ملی وجود دارد به این معنی كه جنبشهایی در آن وجود دارند كه طالب دستیابی به حق تعیین سرنوشت سیاسی خود، دستیابی به حقوق ملی، قومی، فرهنگی و زبانی خود هستند، طالب شركت در حاكمیت سیاسی و رفع تبعیضات شووینیستی و آسیمیلیستی هستند، لذا آنها برای دستیابی به این هدف و رفع تشنج، نظام فدراتیو را پیاده كرده‌اند. چون فدرالیسم از این جنبه (دستیابی برابر قدرت سیاسی) نیز قادر است عدالت را برقرار سازد و نقش تشنج‌زدایی و قانونمندی خود را ایفاء كند.
    بی‌جهت نیست كه اكثر كشورهای فدرالیستی از جمله آرامترین، بااعتبارترین، نیرومند‌ترین و عدالتخواه‌ترین كشورها در عرصه جهان می‌باشند (بنگرید به سویس، آلمان، كانادا، ...)، و این درحالیست كه ما به طور نسبی بیشتر طغیانها را در كشورهای متمركز و مركزگرا با دكترین «یك ملت ـ یك دولت» داریم.


    اگر از زاویه «انتگراسیون» به مسئله نگاه کنیم، برای یک ایرانی ساکن آلمان در چه مواردی نظام فدراتیو حاکم در آلمان بیگانه است؟ در چه مواردی عادت کردن یا تنظیم کردن خود با آن سخت است؟ در کدام موارد کنار آمدن با آن ساده است؟

    </STRONG>هر چند قانون مهاجرت كه موضوع اصلی آن «انتگراسیون» است یك قانون فدرال می‌باشد، اما همین قانون می‌تواند در ایالتهای مختلف به اشكال مختلف اجرا شود و ما می‌توانیم به ایالتهایی كوچ كنیم كه بر آنیم در آنها موقعیت بهتری را خواهیم داشت. نظام فدراتیو اصولاً برای همه ما ایرانیان بیگانه است، چرا كه ما در یك كشور غیردمكراتیك و بسیار متمركز پرورده شده‌ایم.
    حتی بسیاری از روشنفكران ما آگاهی درستی در مورد این نظام ندارند. با این وصف تصور نمی‌كنم كه كنار آمدن یا نیامدن با این كشور به نظام آن مربوط گردد، چه كه به عقیده من نظام سیاسی در آلمان دمكراتیك‌تر و بازتر از خُلقیات مردم این كشور می‌باشد.


    در ماههای اخیر از رفرم در سیستم فدرالیسم کشور صحبت شده و آخرین تلاش در این زمینه به شکست انجامید. این رفرم از کدام ضرورت ناشی شده وچه مواردی را شامل می شود؟

    </STRONG>فوقاً گفتیم كه نظام فدرال در آلمان كئوپراتیو می‌باشد، به این معنی كه هم دولتهای ایالتی در دولت فدرال مركزی (از طریق ارگان مشتركشان ،بوندس‌رات (شورای فدرال) قدرت زیاد دارد و هم دولت فدرال از طریق صلاحیتهای زیاد اجرایی و قانونگذاری از قدرت زیادی در ایالتها برخوردار است.

    خوب، در چندین دهه اخیر غالباً اینطور بوده كه موقعی كه ائتلافی در بوندس‌تاگ (مجلس فدرال) اكثریت داشته و دولت فدرال را تشكیل داده، اكثریت اعضای نمایندگی ایالتها («بوندس‌رات» یا شورای فدرال) دست احزاب مخالف بوده است و این احزاب هم طرحها و لایحه‌های احزاب حاكم در سطح فدرال را رد می‌كنند، چنین است كه به قول خودشان «رفرم‌شتاو» بوجود می‌آید و هیچ قانون درست و حسابی تصویب و به اجرا درنمی‌آید. اكنون هم با این وضعیت روبرو هستیم:

    طرحهایی كه حزب سوسیال‌دمكرات آلمان و حزب سبزها در مجلس فدرال این كشور به تصویب می‌رسانند، در «بوندس‌رات» كه در آن حزب دمكرات مسیحی، سوسیال‌مسیحی و حزب دمكراتهای آزاد اكثریت دارند (به این دلیل كه اكثریت ایالتها دست آنهاست) رد می‌گردند و بلوكه می‌شوند و به این ترتیب دولت فدرال بدون جلب نظر موافق اپوزیسیون، كار زیادی نمی‌تواند از پیش ببرد. سالهاست كه این پدیده «منفی» مورد نكوهش قرار می‌گیرد و در مورد آن بحث می‌شود. تا اینکه عاقبت سال پیش كمیسیونی برای رفع این نقیصه و رفرم نظام فدرال در آلمان تشكیل شد. نیمی از اعضای این كمیسیون به دولت فدرال وابسته‌اند و نیم دیگرآن به دولتهای ایالتی. از طرف دولت فدرال فرانتس مونته‌فرینگ (رئیس حزب سوسیال‌دمكرات آلمان) رئیس این مجمع می‌باشد و از طرف ایالتها ادموند شتویبر (رئیس حزب سوسیال مسیحی آلمان). قرار بر این بود كه از یك طرف به اختیارات و صلاحیتهای ایالتها در حوزه ایالتی افزوده شود، در عوض از اختیارات و حق وتوی آنها در سطح فدرال كاسته شود كه عاقبت بر سر قانون نظام آموزش عالی به توافق نرسیدند.
    اما با شناختی كه من از آلمان دارم، مطمئن هستم كه این رفرم به زودی به تصویب خواهد رسید، تنها در حال حاضر هر دو طرف بر نظرات خود پافشاری می‌كنند، تا طرف مقابل را به سازش و مصالحه بیشتر مجبور سازند، دست آخر اما راه حلی بینابینی خواهند یافت، همانطور كه همیشه در آلمان بعد از جنگ جهانی دوم چنین بوده و نزاع از طریق مذاكره حل و فصل گردیده است.
    60 درصد از قوانینی كه در مجلس فدرال (بوندس‌تاگ) تصویب می‌شوند، قبل از اینكه به تصویب نهایی برسند نیاز به رأی موافق ایالتها (یا بهتر بگوییم به رأی موافق نمایندگی آنها در سطح فدرال دارند) كه «بوندس‌رات» (شورای فدرال) نام دارد. در «بوندس‌رات» هر ایالت به نسبت جمعیت 3 الی 6 نماینده دارد كه از طرف دولتهای ایالتی به این ارگان اعزام می‌شوند.
    .postbit { BORDER-BOTTOM: #000080 1px solid; BORDER-LEFT: #000080 1px solid; PADDING-BOTTOM: 3px; BACKGROUND-COLOR: #f5f5ff; PADDING-LEFT: 3px; PADDING-RIGHT: 0px; MARGIN-BOTTOM: 3px; BORDER-TOP: #000080 1px solid; BORDER-RIGHT: #000080 1px solid; PADDING-TOP: 3px}
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  10. #7
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آلمان

    تصاويري رويايي از كشور آلمان





    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برندگان جایزه نوبل فیزیک از ابتدا تا الان
    توسط آبجی در انجمن اخبار فیزیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th November 2009, 04:21 PM
  2. مروري بر 108سال نوبل شيمي
    توسط moji5 در انجمن شیمی عمومی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th November 2009, 09:23 AM
  3. شرایط اخذ پذیرش تحصیلی آلمان
    توسط Admin در انجمن دانستنيها( علمي، آموزشي)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th March 2009, 08:03 PM
  4. هيتلر كه بود ؟!؟
    توسط Admin در انجمن تاریخ معاصر جهان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th January 2009, 06:57 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •