درآمدي بر شناخت و آسيب شناسي شهر كرمان
بادگيرهاي فراموش شده

محسن شهرنازدار

كرمان امروزي، شهري است بسيار دورتر از ديروز خويش؛ به عبارتي گذشت ايام تناسبي با تغيير چهره شهر نداشته است. آن معماري ناب ديروز كجا و اين هرج و مرج شهرسازي امروز كجا … كرمان ديروز در حاشيه قلعه دختر و قلعه اردشير منسوب به اردشير ساساني و در امتداد غربي اين دو قلعه ساخته شده است. هنوز بقايايي از اين دو قلعه كه به نظر مي رسد آتشكده آناهيت و پرستشگاه ايزدباد يا آناهياي باستاني بوده است، در منتهي عليه شرقي كرمان و بر روي ارتفاعات تپه اي باقي مانده است. گذر زمان در نظام شهرسازي ايران، آرام و پيوسته پيش رفته و وقار و استواري ماهيت بناها نيز حاصل همين پيوستگي بوده است.

به همين دليل است كه چند صد سال رشد شهرسازي كرمان، در حد فاصل چند خيابان محدود صورت گرفته است. اما گسترش شهر كرمان در چند دهه اخير چند برابر تمام تاريخ چند صد ساله كرمان است! آن هم نه به گونه اي در امتداد مسير و بافت ماهيت فرهنگي شهرسازي ديروز كه متأثر از همان نظام فرهنگي صادر شده از سوي حكومت مركزي در قبل از انقلاب بوده است و متأسفانه همان طرح هم بدرستي اجرا نشده است. كرمان در مسيرهاي شمالي، جنوبي و غربي رو به گسترش است و اين مسيرها تا مناطق شمال غربي و آن سوي كمربند بزرگراه امام و در جنوب تا محدوده دانشگاههاي شهر و از غرب تا فرودگاه ادامه يافته است. ساخت و ساز شركتهاي تعاون ادارات و انبوه سازي آنها با الگوهاي مشابهي كه در سراسر ايران براي معماري انبوه سازي وجود دارد، در حاشيه كمربندي شهر، كمربندي از توده هاي خاكستري سيمان، گرد بافت آجري و فيروزه اي شهر كهنه كشيده است، همچون ديوارهاي زنداني كه خلق محصور خويش را به تنگ آورده باشد!

شهرك خاكستري رنگ افضلي پور، شهرك كارمندان دانشگاه و در كنار آن شهرك ولايت و شهركهاي مشابه، در حاشيه كمربندي شهر، بي هيچ هويتي از بافت معماري كويري ايران و حتي دور از ساده ترين مباني زيبا شناسي معماري امروز است. با اين حال ساخت و ساز و گسترش شهر ادامه دارد. امروزه رونق ساختمان سازي بيشتر در منطقه آزادي جريان دارد. از طرفي با موانعي كه اين روزها براي انبوه سازي و تراكم به وجود آمده، بازار دلالي در كرمان به سمت و سوي تجارت زمين پيش رفته كه خود به تورم قيمت زمين منجر شده است. به طور مثال در كمتر از دو سال قطعه زميني به ارزش سه ميليون تومان در منطقه بلوار جمهوري كرمان، سي ميليون تومان خريد و فروش شده است! سازمانهاي مسؤول نيز به جاي آنكه با راهكارهاي آسيب شناسانه، تورم قيمت زمين را مهار كنند، با دلالان به رقابت پرداخته و تابع بازار شده اند. از طرفي نبود قوانين روشن و مشخص باعث شده است سياستگذاري مديريتهاي شهري با تغيير مديريت، تغيير كند! نمونه اش پل هوايي كمربند كنار شهرك افضلي پور است كه با دستور شخصي مديريت قبلي اجازه ساخت مي گيرد و در دوره مديريت بعد، نيمه كاره رها مي شود در كرمان از نوسانات قيمت زمين در چند سال گذشته، تنها نظام دلالي متصل به برخي جريان هاي مديريتي سود برده اند. در كرمان، زمين هنوز به صورت قصبه اي محاسبه مي شود و اين قاعده نيز روند تساعدي قيمت زمين را تسهيل كرده است، به طوري كه كمترين نوسانات قيمت زمين در كرمان بر پايه يك قطعه قصبه اي محاسبه مي شود.

ساخت و ساز در مناطق حاشيه شهر كرمان، تا خارج از مرزهاي «محدوده شهري» پيش رفته و با آنكه كمبود آب عامل محدودكننده توسعه شهري است، در كرمان، شهر بي نظارت كارشناسي رو به گسترش است. آب قنات حسين آباد كه يكي از منابع مهم تامين آب شهر بوده امروزه تقريبا خشك شده و چاههاي عميق شهر نيز به خاطر نبود فاضلاب شهري در كرمان، در معرض آلودگي قرار گرفته است.

اصرار به اين توسعه ناهمگون شهري، با همه بحرانهاي موانع توزيع امكانات، در حالي صورت مي گيرد كه چندين هكتار زمين در بافت مركزي شهر پتانسيل ساخت و ساز دارد و اين روزها مخروبه هايي است كه چهره بافت قديم را تبديل به ويرانه كرده است.

از طرفي آفت معماري ناهمگون، قلب بافت كهنه معماري شهر را نيز هدف گرفته است. كافي است در محدوده محله هاي بازار قديم شهر، امتداد كوچه اي را پي بگيريد تا ويراني ماهيت بناها را مشاهده كنيد. دريغ از يك محله كهنه در كرمان كه از آفت ساخت و سازهاي بي هويت و ناهمگون مصون مانده باشد …

از كوچه جنب حمام وكيل، قدم به كوچه هاي گلي بافت قديم مي گذاريم؛ همه چيز ويران شده است و زشت تر از ويراني خانه هاي متروك، بناي دولتي بانك است! در سفرنامه سايكس در قرن سيزده ه‍.ق، از كرمان با چهار محله قطب آباد، ميدان قلعه، شاه عادل و خواجه خضر ياد شده اما ديگر اثر واضحي از آن محله هاي كهنه نيست و اين كهنگي مي خواهد به تاريخ بپيوندد. تنها در كوچه جنب مدرسه ضياييه كه اداره اوقاف حكومت پهلوي بوده، يك بادگير كهنه باقي مانده است؛ هنجاري ميان ناهنجارهاي تمام. معماري جزء مهمي از عناصر شكل دهنده فرهنگ شهري است. وقتي اين جزء مهم ناديده گرفته مي شود، همه عناصر ديگر فرهنگ نيز ناديده گرفته شده است. كرمان شهر بادگيرهاي فراموش شده است. نگيني در كوير ايران كه با تقدير شوم جوامع در حال گذار و بي تفاوتي نظامهاي مديريتي، مات و آلوده شده است.

يخدان ها
در دو محله شهر كرمان و در اكثر شهرها و آبادي هاي استان، هنوز بناي خشتي مدور و زيباي يخدانها، ارجاعي به گذشته است. گنبد پلكاني بزرگ يخدان و حصار خشتي امتداد آن، هنوز بعد از قرنها پا بر جاي مانده است. در زمستانهاي قديم، استخرهاي كنار يخدان را هر روز پر آب مي كردند، در شبهاي سرد كوير، روي آب يخ مي زند. شخصي كه اداره امورات يخدان بر عهده او بوده، يخ روي آب را مي شكسته و آن را در چال يخدان كه در مركز گنبد خشتي قرار دارد مي انداخته است. اين كار در تمام زمستان ادامه مي يافته و يخ هاي انباشته شده بر هم به تكه يخ هاي بزرگي تبديل مي شده كه گاه با عرقيجات، گياههاي معطر و يا دانه هاي انار، خوشرنگ و بومي شده است. در يخدان را در انتهاي زمستان با گل و ملات مي پوشاندند و در آغاز تابستان، يخچال هاي مؤيدي و آن ديگري كه در امتداد خيابان مشتاق است، يخ ساكنان شهر كرمان را تأمين مي كردند.

تابستان وقت پالوده كرماني است. گلاب، عرقيجات آرام بخش گياهي و نشاسته هاي دانه دانه، با آب و يخ فراوان يخدانهاي شهر، رهگذر گرماخورده كويري را از خمودي آفتاب تند كوير لختي در مي آورده است. پالوده كرماني، امروز نيز چنين مي كند!

كرمان در تقسيمات كشوري
كرمان دومين استان پهناور ايران، يازده درصد مساحت كل كشور را به خود اختصاص داده است. مطابق با آخرين تقسيمات كشوري، كرمان 11 شهرستان دارد كه بر حسب توسعه يافتگي عبارتند از: كرمان، سيرجان، رفسنجان، زرند، شهر بابك، بردسير، بم، جيرفت، بافت، راور و كهنوج.

كرمان از شمال غربي به يزد، از شمال شرقي به خراسان، از جنوب شرقي به سيستان و بلوچستان، از جنوب به هرمزگان و از غرب به فارس منتهي مي شود.
مطابق با آخرين آمارهاي موجود، اين استان 14320 آبادي داشته كه در كمتر از 5 سال متأسفانه 8353 آيادي آن، خالي از سكنه شده است! كاهش جمعيت روستا با ركود روستايي و رونق شهري و توزيع نامتناسب امكانات، ارتباط مستقيم دارد.

كوچ با ريشه اي در اعماق
امروزه تمامي شهرهاي ايران، درگير معضل بزرگي به نام جمعيت حاشيه شهرها هستند كه ضريب بالاي جمعيتي آن را روستاييان مهاجر تشكيل مي دهند. تعادل نداشتن در سهم بندي امكانات شهري و روستايي از يك سو و كاستي هاي خدمات كشاورزي كه به ركود رونق زراعت انجاميده است، از سوي ديگر، از عوامل اصلي اين ترك موطن و زادگاه روستاييان تلقي مي شود. هجوم يكباره فرهنگ مصرفي شهري به روستاها، به غلبه فرهنگ مصرف به جاي توليد مي انجامد و زماني كه قواعد و ابزارهاي اين فرهنگ در روستا وجود نداشته باشد، طبيعي است كه ميل مهاجرت به خاستگاه امكانات مصرفي يعني «شهر»، شكل مي گيرد. اينگونه است كه نيروي توليدگر روستايي با غلبه قاعده مصرف به جاي توليد، زماني كه در تنگناي معضلاتي همچون خشكسالي هم قرار مي گيرد، به مناطق حاشيه شهرها موسوم به مناطق شهري كوچ مي كند و به كارگر روزمزد شهر بدل مي شود. تبعات همزيستي فرهنگهاي متضاد در اين مناطق شهري كه از فرهنگهاي گوناگون اقوام مهاجر شكل گرفته است، مي تواند فاجعه بيافريند. اساساً اين مناطق شهري از مهمترين مراكز پرورش بزه اجتماعي محسوب مي شوند. اين يك اصل جامعه شناختي است كه خرده فرهنگها و همزيستي آنها در فضايي كه جبر اجتماعي آن را به وجود آورده، توليد «ضد فرهنگ» مي كنند.

امروزه جمعيت استان كرمان در مرز 5/2 ميليون نفر قرار گرفته كه بيش از 57 درصد آن در شهرها تجمع يافته است. ميزان مهاجرت روستايي در استان كرمان خارج از قاعده توليد و همچون خشكسالي و كمبود آب بوده كه كشاورزي استان را نيز با معضلات جدي مواجه ساخته است.

منبع: http://www.e-resaneh.com