یکی از همکاران گرامی و بزرگوار ، در مورد موضوع مورد بحث نظرات خوبی را مطرح کردند که در ادامه قرار خواهم داد .
از ایشان به دلیل مشارکت و ارائه نظرات مفید و سازنده شان تشکر میکنم
*******************************************
هر آدمی دارای یک مجموعه ی بزرگ از کدهای فکری و رفتاریه که نهایتا انسانها رو متفاوت میکنه . مثلا ممکنه دو یا چند نفر دارای یک تیپ شخصیتی و نگرش درباره تعدادی موضوع باشن اما بالاخره در یک نقطه نگاههای متفاوت پیدا خواهند کرد.حالا باید دید این اختلاف نگرش ها در چه موضوع و در چه سطحی هست . آیا قابل اغماض هست یا ؛ نه ، باعث ایجاد مشکل خواهد شد.
ما در دنیا با دوحالت کلی مواجهیم . 1 حالتی که با اختیار و تلاش ما قابل تغییر و ساختن هست.2 حالتی که از توان و اراده ی ما خارجه و ما نمیتونیم تغییرش بدیم و وابسته به نظم طبیعت یا حتی جبر محیط هست.
قسمتی که ما با اراده و اختیار میتونیم بسازیم وابسته به پارامترهای گوناگون هست. معمولا این پارامترها رو ما با نوع نگرش که ارادی هست و حتی شرایطی که خارج از حیطه ی اراده و اختیار ما بوده ، انتخاب میکنیم.
اینکه از بدو تولد در چه خانواده ای متولد بشیم.. در چه منزل و منطقه ای ساکن باشیم .....و اطرافیان ما چه کسانی باشن...با توجه به شرایط خانواده ومحیط در چه شرایط و مدرسه ای تحصیل کنیم...اینها و بسیاری موارد دیگه از حیطه اختیار و اراده و انتخاب ما خارج هستن. اما اینکه در همین خانواده و محیط و منطقه ی سکونت و مدرسه و غیره ، چگونه فکر کنیم و چگونه رفتار کنیم اینها زمینه ساز انتخابهای ما خواهند شد. یعنی بالاترین اراده و کنترل رو ما فقط روی فکر و رفتار خودمون میتونیم داشته باشیم. در این شرایط غیر ارادی باید بررسی کنیم و بدانیم که حداکثر توان ما برای تسلط بر وضعیت موجود و نوع انتخاب به چه میزان خواهد بود. با در نظر گرفتن این حداکثر توان خودمون و شرایط غیر ارادی ، بهترین انتخاب رو داشته باشیم.
حالا این انتخاب با چند روش کلی انجام میشه:
1- انتخاب باگرایش احساسی 2- انتخاب باگرایش منطقی 3- انتخاب بر اساس تعامل احساس و منطق
هر کدوم از این روشها برای آدمهای مختلف با نوع نگرش مرتبط ، دارای ارجحیت هستن. برخی احساسی رو قبول دارن. برخی منطقی رو و برخی دیگه با روش سوم راضی میشن.
رضایت انسانها از زندگی بستگی به نوع فکر کردن ، شخصیت ساخته و آفریده شده اونها در نظام آفرینش داره. هر انسانی با توجه به اطلاعات دریافتی از تجربیات یا مطالعه یا تفکر،استانداردها و ایده آل های خودش رو داره و با رسیدن به اون استانداردها احساس رضایت رو تجربه میکنه.
اما تصورم میکنم . عموما کسانی احساس رضایت میکنن که از نظر روانی و احساسی و یا حداکثر تعامل احساس و منطق به استاندارهاشون رسیده باشن و یا نزدیک شده باشن. حتی ممکنه از منطق برای رسیدن به استاندارد استفاده کنن اما باز هم ارضای نیاز روانی و عاطفی و احساسی نقش آفرینی میکنه و مهر تایید میزنه بر روی تلاش و اراده .








پاسخ با نقل قول

علاقه مندی ها (Bookmarks)