به نام حضرت دوست
با سلام
حرف شما کاملا صحیح و متین است. لیکن آنچه که است حس یاس و نامیدی بسیاری در جوانان ما تزریق شده است. به حدی که انجام کوچکترین فعالیتی را از خود یا ممکن نمیدانند. یا اگر ممکن میدانند به شکلی دنبال آن میروند که تنها سودآوری شخصی مد نظرشان است.
در حالی که همانطور که توضیح دادم، اصلا ملاک و هدف نباید این گونه باشه. این طرز فکر هم تا حدود زیادی نشات گرفته از کتابهای جدید است که فکر میکنن همه چی میلیونر شدن و درامد راحت داشتن است. و بقیه مسائل مرتبط در زندگی را نادیده میگیرن.
در حال حاضر شبکههای اجتماعی با تبرهای قوی به جان افکار ما افتاده و اگر تا دیروز تک و توکی از جوانان در مورد مسائل عقیدتی دچار مشکل بودن، امروز این تعداد به شکل غیر قابل انکاری رشد زیادی یافته است.
متاسفانه این افکار در کنار رفتارهای بعضا نامناسب برخی ها بهانه دست جوانان داده تا به سادگی مسیر زندگی خویش را عوض کنن و دست اندرکاران و دلسوزان این حیطه هم کمتر به فکر چاره جویی هستند و بیشتر دنبال اسم در کرن هستند.
در حال حاضر وسعت کاری که باید از نظر فکری و روحی انجام شود آنچنان وسیع و عظیم شده، که این مشکل را با تلاش شبانهروزی تعداد بسیاری هم نمیتوان رفع نمود. چه آنکه در حال حاضر تنها تعداد اندکی به شکلهای جزئی و با نگاههای یک جانبه مشغول به این کار هستند و تا حدود زیادی در حال از دست دادن سرمایههای عظیم روحی و ذهنی مردم کشور خودمان هستیم.
توانایی ما بسی بیشتر از اینهاست. سواد مردم بالا رفته و تواناییها زیاد شده. ولیکن متاسفانه استفاده نمیشود. یعنی در این راه مسئولیت با تک تک ما است. تنها مسئولین مسئول نیستند. تک تک ما میتوانیم در این راه فعال باشیم و تأثیر گذار باشیم و حتی بالاتر باید فعال باشیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)