الهم و اسئلک سوال من اشتدت فاقته...
منکسرا مستقیلا...
من با همه بی چیزی ام آمده ام...
شکسته و خسته...
تنها و بی سامان...
سر بر واژه های
کمیل
با دست هایی که همیشه خالی اند اگر در دست تو نباشند...
یا کریم و یارب...
قصه من کوتاه است...
انا عبدک الضعیف...
اما قصه مهربانی تو تمامی ندارد...
می دانم
محال است سر بر شانه های مهربانی تو بگذارم و
دلم آرام نگیرد...
علاقه مندی ها (Bookmarks)