مطلب جالبی هستکه بارها و بار بصورت کاملا شفافی مشاهده کردم.
این رو واقعا قبول دارم که واقعا نتیجه اش قابل درک خواهد بود.
اولین نتیجه همون حس قشنگی هست که به فرد میرسه و یه انرژی فوق العاده به آدم میده و فرد رو مشتاق به تکرار مجدد یاری رسانی با کیفیتی بهتر میکنه...
اصلا یه حس قشنگیه وقتی گره ای از کار یه فردی باز میکنی شک ندارم که همون زمان مشغول باز کردن گره ای از زندگی دنیا و آخرت خودمون هستیم، که شاید مدت ها بعد درکش کنیم...
واما آسیبی که میشه از اون یاد کرد این هست که شاید عده ای در عین حال که نیازمند هستن از منش و معرفت مناسبی حالا به هر دلیل (وجود ضعف هایی در شخصیت و یا
فرهنگ خانوادگی و اجتماعی و ....)برخوردار نیستن و ممکنه از این بخشنده بودن به وظیفه بودن برسن!!!!
ممکنه توضیحی ارائه بفرمایید در رابطه با راهکاری که این بخشندگی به چه صورت باشه که در نظر برخی افراد به شکل وظیفه جلوه نده ؟؟
در این مورد که افراد بخشنده معمولا آخرند، بله .خب کلیت داره ولی عمومیت نداره.
به نظرم افراد بخشنده که بخشندگیشون از منطق مناسب و احساسات کنترل شده و هدایت شده ای برخوردار باشه، دیگه آخر نمی مانند!
بخشنده بودن باعث میشه فرد انواع و اقسام روش های یاری رسانی به افراد رو برای حل مسائل ، بکار بگیره و تجربه کسب کنه ، و از همین تجربیات در زندگی خودش استفاده کنه.در نتیجه هییییچ راهی بر چنین افرادی بسته نخواهد بود و همیشه راه حلی برای مسائل در زندگیشون پیش میگیرن.در نتیجه آخر نمی مانند!
اینطور افراد بخشنده معمولا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و اغلب دستشون به زانوی خودشون هست و با اتکا به قدرت پشتکار و فکری که خداوند در وجودشون قرار داده زندگیشون رو پیش میبرند.
بنابراین اگر این بخشنده بودن ، طبق صول باشه به نظرم موجب عقب موندن از سایرین نمیشه مگــــــــــــــــر تو یاری رسانی به دیگران از زندگی خودش فرد باز بمونه به دلیل مشغله هایی(فکری و .....) که براش ایجاد میشه!
سپاس![]()








پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)