مغالطه‌ی وینچستر یا چهارنعل گیش Gish Gallop که به استدلال شات‌گانی نیز مشهور است، بر پایه‌ی اسم یک خلقت‌گرای مشهور به نام Duane Gish نام‌گذاری شده و از مغالطه‌های پرکاربردی است که کمتر به آن پرداخته شده. چرا اسم آن را مغالطه‌ی وینچستر می‌گذاریم؟

وینچستر اسلحه‌ای است که تعدادی زیادی ساچمه‌ی ریز و درشت را به سمت هدف شلیک می‌کند.(بر خلاف دیگر اقلام اسلحه که تک گلوله‌ای هستند) مورد اصابت دادن اهداف متحرک کوچک با اسلح‌های گلوله‌ای کار سختی است ولی سلاح‌های ساچمه پران به دلیل وسیع‌تر بودن مساحت مورد اصابت و تعداد ساچمه‌ی فراوان هدف گیری را آسان‌تر می‌کنند. ما این نوع هدف‌گیری با شاتگان را استعاره‌ای برای فنون ضد-استدلال در نظر می‌گیریم.
مغلطه‌ی وینچستر همانند اسلحه‌ی وینچستر است: هر چه استدلالها کوچک‌تر و شواهد پر تعدادتر باشند، فارغ از درست یا احمقانه بودن هر استدلال یا شاهد، باورپذیری آن استدلال بیشتر می‌شود. شاید هزاران واژه و پاراگراف توضیح نتوانند به اندازه‌ی ضرب‌المثل «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها»‌ این مغلطه‌ را توضیح دهند. مردم چیزهایی می‌گویند که همه آنها ممکن است غلط یا دو به دو بهم نامربوط باشد، اما وقتی همه چیزی شبیه به هم می‌گویند این باور ایجاد می‌شود که آن چیز درست است.
در جوامع دیکتاتوری یا تحت فشار رسانه حکومتی، این مغالطه در قانع کردن عوام بسیار موثر است، وقتی هزاران و میلیون‌ها بار از درستی یک گزاره و غلط بودن دیگر گفته شود، وقتی بارها و بارها شخص/گروه/کشور/نژادی دشمن تلقی شود؛ تعداد بسیار زیاد این ادعا مخاطبان را قانع می‌کند که احتمالاً این گزاره درست است. چرا؟ چون همه می‌گویند!
در گفتگوهای مختلف یا مناظره‌های علمی و سیاسی نیز این اتفاق بارها و بارها رخ می‌دهد. مخالفان/موافقان به تعداد زیاد به موضوعی هجوم می‌آورند و سوالات نامربوط یا مغالطه‌آمیز فراوانی می‌پرسند و فرد در زمان مناسب امکان پاسخ به همه این موارد را نداشته یا تخصصی در موردی که ناگهان مطرح شده ندارد. لذا تعداد کثیر سوالات علیه او این ذهنیت را در مخاطبان ایجاد می‌کند که حق با طرف دیگر گفتگوست.
دلایل باورپذیری این روش مغالطه :
• مخاطب حجم زیادی از شواهد را در حمایت از یک ادعا می‌خواند بدون آنکه زمان کافی برای بررسی تک تک آن‌ها را داشته باشد.
• شخص پاسخ‌دهنده زمان یا دانش کافی برای پاسخ‌ به همه‌ی پرسش‌ها را ندارد.
• تولید یک جمله و گزاره‌ی غلط کار ساده‌ای‌ست. ولی پاسخ آکادمیک و علمی در فرم صحیح استدلال کار پیچیده، زمان‌بر و سختی‌ست. این مورد نیز مثل «یک دیوانه سنگی در چاه می‌اندازد و ۱۰۰ عاقل نمی‌توانند آن را از چاه در بیاورند» را در ذهن انسان متبادر می‌کند.
• اگر پاسخ‌دهنده پاسخ مغالطه‌گر را بدهد، مغالطه‌گر باز هم فرصت دارد تا از تکنیک خود استفاده کند و موارد بیشتری را به مباحثه بیافزاید.
• معمولا مخاطب جزئیات ریز یک مباحثه را از خاطر پاک کرده و کلیات را به خاطر می‌سپارد. چیزی که در پایان مباحثه در ذهن مخاطب باقی می‌ماند این که است ایرادات و پرسش‌های فراوانی، بی پاسخ باقی ماندند و مدعی پاسخی برای آن‌ها نیافت.

راه حل:
اول.باید دقت کرد که «میزان و تعداد شواهد له/علیه یک گزاره دلیل بر اثبات/رد آن نیست و فقط کیفیت شواهد و استدلالات است که یک گزاره را رد و یا دیگری را اثبات می‌کند» بنابراین اگر سه میلیارد نفر بگویند که تخم مرغ را مرغ تولید می‌کند، تا استدلال و استنتاجی برای آن نباشد مورد پذیرش نیست.

دوم.در گفتگوهای دوستانه یا مناظره‌ها باید مراقب بود تا از تخصص طرفین و موضوع بحث خارج نشوند و هم‌چنین به تعدادی سوال اجازه مطرح شدن داده شود که در زمان مشخص گفتگو، امکان پاسخگویی به آنها وجود داشته باشد.
http://goo.gl/qOiFlt
http://goo.gl/nznOov
http://goo.gl/BtTvUK
http://goo.gl/DhyQTt

منبع: ستاد مبازه با چرندیات