دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

[سروه74]

شده بعضي وقتا ديگه دوستش نداشته باشي؟

به خودت مي گي اصلاً واسه چي دوستش دارم؟

مگه کيه؟

مگه واسم چيکار کرده؟

مگه چي داره که از همه بهتر باشه؟


اصلاً من که خيلي از اون بهترم....

بعد به خودت مي خندي که اصلاً واسه چي اينقدرخودتو اذيت کردي؟

يهو، يه چيزي يادت مياد....

....يه چيز ِ خيلي کوچيک

....يه خاطره

....يه حرف

....يه لبخند

....يه نگاه

....و بعد

....همين

همين کافيه تا به خودت بياي و مطمئن بشي که

نميتــــــــــوني فراموشــــــش کني

منم همیشه اینجوری میشم نسبت به ادم های اطرافم حتی اگه خیلی خیلی خیلی هم نارحت باشم ازدست کسی فقط کافیه ی لحظه یکی از حرفای خوبش یاخلاصه ی چیزی یادم بیاد ارازاون ادم وکل نارحتبنارحتی با10دیقه ازیادم میره دست خودن نیس نمیتونم کینه ای یانارحتی به دل بگیرم
ممنون از خاطره قشنگی که نوشتی دوستم