البته ناگفته نماند قبول دارم که وضع معیشتی کارکنان ارتش در میان بسیاری از سازمان ها همچون سپاه واقعا بد است. البته این دلایلی دارد که شاید عدم دخالت در مواضع سیاسی و اقتصادی یکی از دلایلش باشد ( که البته کار درست را در این باره ارتش میکند نه سپاه) ولی قبول دارم که ارتشی ها هم شم اقتصادی دست کم برای خودشان ندارند و ظاهرا وضع ارتش و آموزش و پرورش یکی است. این را واقعا از روی یقین میگویم که مردم احترام ویژه ای برای ارتشیان قائلند. به جای آن که معلمان و ارتشیان از مرفه ترین ها باشند برعکس است و به نظر من این یک مشکل ریشه ای در ارتش است. البته ساختار ارتش کمی بی وفایی را توجیه میکند. مثلا فرمانده ای که روزی برو بیایی داشت پس از بازنشستگی دیگر آن افراد که تا دیروز زیر دستش بودند و آن گونه که تا دیروز با او سخن میگفتند وجود ندارند و فرد از بازنشستگی خود بسیار ناراحت میشود. برای همه سازمان ها این گونه است ولی برای ارتش خیلی بیشتر است. ولی میتوان با توجه و رسیدگی به اوضاع بازنشستگان تا حدودی ایشان را دلداری داد و یا از تجربیاتشان بهره برد تا احساس از کار افتادگی نکنند ولی خب متاسفانه مشکلات به مرور حل میشوند و شاید عده ای در این میان فدا شوند. همچون بسیاری از جوانان که از مسائل مالی رنج میبرند.
از بعضی از اصطلاح هایتان هم خوشم آمد. ( پذیرایی در حد المپیک و ... ) این نشان میدهد که خدا را شکر روحیه ی جوان گونه ای دارید. در مورد فعالیتتان در این سایت هم نخواستم جسارت کنم. برایم جالب بود چون همیشه فکر میکردم هم سنی های شما در پارک ها و.. هستند و سرگرمیشان چیز دیگریست و همین موضوعات بود که مشتاق شدم با شما حضوری صحبت کنم. همان طور که عرض کردم جدا دوست دارم با شما حضوری صحبت کنم. البته نه برای آن که سرتان را درد بیاورم. برای آن که خاطراتتان را بشنوم. شحاعت ها و دلاوری های شما واقعا برای ما مثال زدنی است. مطمئنم خاطرات شما چه تلخ و چه شیرین بسیار شنیدنی است. آن هم خاطرات یک کماندوی ارتشی. البته شخصا دوست دارم با روحیه یک رزمنده شجاع زمان جنگی هم آشنا باشم تا بفهمم چه افکار و آرمان هایی داشتید.
خدانگهدار
علاقه مندی ها (Bookmarks)