سلام. من در اون زمان که خرمشهر آزاد شد اول راهنمایی میخوندم. خبر شنیدن آزادسازی خرمشهر در سطح شهر اردبیل به برپایی جشن خیابانی منجر شد. یادم هست یگ تریلی کفه اش را بسته بود و مردم روی آن حرکت می دادنند اونقدر شکلات در خیابون ریخته بودند که همه جای خیابون پر از شکلات بود. یکی ار همکلاسیهایم پایش به چرخ تریلی گیر کرد و شکست. با وجود پای شکسته ایشون خود را بالای تریلی رسوند و اصلا دردی احساس نمی کرد. خلاصه روز بیاد ماندنی بود .
انشالله همه ما خود را از نفس شیطانی و جهالت آزاد کنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)