در هوای دوگانگی تازگی چهره ها پژمرد
بیایید از سایه روشن برویم
بر لب شبنم بایستیم در برگ فرود آییم
و اگر جا پایی دیدیم مسافر کهن را از
پی برویم
برگردیم و نهراسیم درایوان آن روزگاران نوشابه جادو سر کشیم
شب بوی ترانه ببوییم چهره خود گم کنیم
از روزن آن سوها بنگریم در به نوازش خطر بگشاییم
خود روی دلهره پرپر کنیم
نیاویزیم نه به بند گریز نه به دامان پناه
نشتابیم نه به سوی روشن نزدیک نه به سمت
مبهم دور
عطش را بنشانیم پس به چشمه رویم
دم صبح دشمن را بشناسیم و به خورشید اشاره کنیم
ماندیم در برابر هیچ خم شدیم در برابر هیچ پس نماز ما در را نشکنیم
برخیزیم و دعا کنیم
لب ما شیار عطر خاموشی باد
نزدیک ما شب بی دردی است دوری کنیم
کنار ما ریشه بی
شوری است برکنیم
و نلرزیم پا در لجن نهیم مرداب را ب ه تپش درآییم
آتش را بشویم نی زار همهمه را خاکستر کنیم
قطره را بشویم دریا را نوسان آییم
و این نسیم بوزیم و جاودان بوزیم
و این خزنده خم شویم و بیناخم شویم
و این گودال فرود آییم و بی پروا فرود آییم
بر خود
خیمه زنیم سایبان آرامش ما ماییم
ماوزش صخره ایم ما صخره وزنده ایم
ما شب گامیم ما گام شبانه ایم
پروازیم و چشم به راه پرنده ایم
تراوش آبیم و در انتظار سبوییم
در میوه چینی بی گاه رویا را نارس چیدند و تردید از رسیدگی پوسید
بیایید از شوره زار خوب و بد برویم
چون جویبار آیینه روان باشیم به درخت درخت راپاسخ دهیم
و دو کران خود را هر لحظه بیافرینیم هر لحظه رها سازیم
برویم برویم و بیکرانی را زمزمه کنیم
حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
حالا دارم میفهمم اون عبارتی که ته رشته هامون میذاریم چیه
شاید واسه شما گنگ باشه
اما این روزا
تمام برنامه ها وافکارم به nullختم میشه
همون عبارتی که یه روزی گنگ بود برام.
یه برنامه بود که با خدا حلش کردم.
ای کاش زودتر کمک میکرد.
ای کاش واسه برنامه بعدی کمک کنه.
ویرایش توسط mogan/k : 30th April 2015 در ساعت 01:22 AM
حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
همکار تالار مهندسی معماری
انسان چيزي بيشتراز انديشه اش نيست
برو دیگر دل از غم رها کردم خداحافظ خداحافظ که دیگر بر نمیگردم .
حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
گاهی دلت ازکسی میگیره که فکر میکردی با تمام ادم های کنارت فرق داره
![]()
ویرایش توسط mogan/k : 2nd May 2015 در ساعت 06:35 PM
حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
کاربر جدید
ویرایش توسط A S I R : 3rd May 2015 در ساعت 02:27 AM
آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
مردها وقتی عاشق میشوند ،بدنیا می آیند .....و زنهاعاشق که می شوند می میرند !
لم براي دخترانه هاي وجودم تنگ شده
براي شيطنت هاي بي وقفه،
بيخيالي هاي هر روزه،
ناز و كرشمه هاي من و آينه
خنده هاي بلند و بي دليل،
براي آن احساسات مهار نشدني،
حالا اما،
دخترك حساس و نازك نارنجي درونم چه بي هوا اين همه بزرگ شده!
چه قدي كشيده طاقتم!
ضرباهنگ قلبم چه آرام و منطقي ميزند!
چه شيشه اي بودم روزي،
حالا اما به سخت شدن هم رضا نميدهم!
به سنگ شدن مي انديشم،
اينگونه اطمينانش بيشتر است!
جاي بستني يخي هاي دوران كودكي ام را
قهوه هاي تلخ و پر سكوت امروز گرفته است!
اين روزها لحن حرفهايم اينقدر جدي است
كه خودم هم از خودم حساب ميبرم...
در اوج شادي هم قهقهه سر نمي دهم!و تنها به لبخندي اكتفا مي كنم!
چه پيشوند عجيبي است كلمه خانم!!!
همين كه پيش اسمت مينشيند
تمامي سر خوشي و بي خياليت را از تو ميگيرد،
و به جايش وزنه وقار ومتانت را
روي شانه ات مي گذارد!
نه اينكه تمامي اينها بد باشد،نه!فقط خدا كند وزنشان آنقدر سنگين نشود كه دخترك حساس و شيرين درونم
زير سنگيني آن بميرد!
کاربر جدید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)