نمی دانستم دلتنګی ، دل نازکم می کند ...
آنقدر که به هر بهانه ی کوچکی چانه ام بلرزد و چشم هایم خیس اشک شود ...
نمی دانستم دل تنګی ، ضعیفم می کند ...
آنقدر که کوه استوار غرورم زیر بار ندیدنت ، کمر خم کند ...
نمی دانستم دل تنګی ، کودکم می کند ...
آنقدر که در نبودنت ساعت ها ګوشه ای بنشینم و با همه دنیا قهر کنم ...
نمیدانستم!!!
(عکاس : آقای جواد روئین)
علاقه مندی ها (Bookmarks)