به یاد کارگردان پدرخوانده...
امروز هفتم آوریل، فرانسیس فورد کاپولا 75 ساله شد.
به همین مناسبت یک مطلب کوتاه( از گروه فرهنگ و هنر سیمرغ) رو با هم مرور می کنیم که در مورد فیلمِ پدرخواندس.
دردسرهای فرانسیس فورد کاپولا هنگام ساخت فیلم «پدرخوانده»
فیلم با 6 میلیون دلار هزینه ساخته شد اما در اکران عمومىاش در سال 1972 طى 18 هفته بیش از 101 میلیون دلار فروش کرد و نامزد دریافت 11 جایزه اسکار شد و 3 جایزه را به دست آورد. ال رودى تهیه کننده فیلم در یادآورى خاطرات آن روزها مىگوید: پدرخوانده پردردسرترین فیلمىبود که مىتوانم به خاطر بیاورم و هیچ کس حتى از یک روز حضور در سر صحنه آن لذت نبرد. کاپولا هم با این موضوع موافق است و مىگوید: تنشها بدون توقف ادامه داشت و من هر روز منتظر اخراج بودم.
البته شاید این تنشها و مشکلات از نویسنده رمان به فیلم و عوامل آن به ارث رسیده بود. ماریو پوزو، نویسنده کتاب هم مشکلات فراوانى براى انتشار کتابش داشت و 8 ناشر آن را بدون توجه به محتوایش رد کرده بودند چون نمىخواستند از یک نویسنده میان رتبه با بدهىهاى فراوان و سابقه قماربازى کتابى چاپ کنند و آشنایى با یک دوست در نهایت مقدمات چاپ کتاب را فراهم کرد و براى 67 هفته پرفروشترین کتاب فهرست نیویورک تایمز بود. پارامونت زمانى اقدام به خرید حقوق اقتباس رمان کرده بود که پوزو تنها 100 صفحه از کتاب را نوشته بود و در مجموع 12500 هزار دلار به پوزو پرداخت و قرار شد اگر فیلمىبراساس آن ساخته شد دستمزد پوزو به 50 هزار دلار افزایش پیدا کند.
حالا همه پدرخوانده را بزرگترین فیلم پارامونت مىدانند اما اگر هوشیارى رابرت اوانز، مدیر تولید استودیو نبود آنها قافیه را به برت لنکستر باخته بودند و تنها یک روز با وقوع این فاجعه فاصله بود: برت لنکستر در نقش دون کورلئونه بازى کند.
کاپولا هم گزینه اول هیچ کس نبود و تنها زمانى نوبت به او رسید که جمعى از کارگردانان از جمله ارتور پن، پیتریتس، کاستا گاوراس، اوتو پره مینجر، ریچارد بروکس، الیا کازان، فرد زینمان، فرانکلین جى شافنر، ریچارد لستر و… همگى به پارامونت نه گفتند. اوانز هم معتقد بود در گذشته فیلمهاى مافیایى به این دلیل موفق نشده اند که توسط یهودىها کارگردانى شده و بازیگران اصلىاش نیز یهودى بوده اند. او براى کارگردانى این فیلم، کاپولاى آمریکایى- ایتالیایى را برگزید اما او هم ابتدا به اوانز نه گفت و تصور مىکرد داستان پوزو اثرى عامه پسند و احساساتى و بىکلاس است. ولى ورشکستگى شرکت فیلمسازى کاپولا به نام «امریکن زئو تروپ» او را ناچار به قبول این پروژه کرد و زمانى که در سر صحنه حاضر شد در تغییر نگاهى عجیب داستان پوزو را روایت پادشاهى و 3 پسرش خواند. پوزو شیوه کار کاپولا را دوست داشت و استودیو ابراز تمایل کرد تا لوکیشن اصلى فیلم براى کاهش هزینهها به کانزاس سیتى منتقل شود اما کاپولا مخالفت کرد و درخواست 5 میلیون دلار بودجه کرد. برنامه کارى پیشنهادى کاپولا 80 روز فیلمبردارى بود اما استودیو تنها 53 روز به او فرصت داد.
سؤال بعدى و شاید مهمترین سؤال انتخاب هنرپیشه نقش دون کورلئونه بود. پارامونت ابتدا آنتونى کویین را انتخاب کرده بود ولى در فهرست آنها نامهایى چون لاورنس اولیویه، جورج سى اسکات، ژان گابن، ویتوریو دسیکا و جان هیوستون دیده میشد اما کاپولا مارلون براندو را مىخواست که به دلیل فاجعههاى متعدد در گیشه سالها بود که به لیست سیاه استودیوها منتقل شده بود.
اما با اظهارنظر استن جاف، مدیر استودیو پارامونت مبنى بر اینکه مارلون براندو هرگز در این فیلم بازى نخواهد کرد به نظر مىرسید حتى امکان چانهزنى هم وجود نخواهد داشت. کاپولا که برنامههایش را براى این فیلم از دست رفته مىدید در ملاقاتى با مدیران استودیو اصرار کرد براندو بهترین هنرپیشه حال حاضر دنیاست و در اواخر جلسه در حالى که روى این اظهارنظرش تاکید مىکرد ناگهان از حال رفت و مدیران استودیو که تصور کردند کاپولا دچار حمله قلبى شده ناگهان با درخواست او موافقت کردند.
ولى انتخاب باقى تیم بازیگران هم دردسرساز بود. پارامونت رابرت ردفورد یا رایان اونیل را براى نقش مایکل مىخواست ولى ردفورد و پس از او وارن بیتى نقش را رد کردند و براى آن دیوید کارادین و دین استاکول در نظر گرفته شدند و حتى رابرت دنیرو براى آن تست داد و فیلمهاى تست آنها همچنان موجود است ولى کاپولا با دیدن بازى پاچینو او را انتخاب کرد و فرد راس بازیگردان فیلم، او را به رغم جثه کوچکش انتخاب کرد هر چند که دستمزدش براى کل فیلم 35 هزار دلار بود. جیمز کان هم که براى خودش در آن زمان کسى بود براى نقش مایکل تست داد ولى در نهایت نقش سانى به او رسید و جان کزل هم براى نقش فردو انتخاب شد. اما پیتر فالک و جان کازاوتس هر دو براى نقش تام هاگن که به رابرت دوال رسید از کاپولا درخواست نقش کردند و جواب منفى شنیدند.
فیلم درگیرىهاى خانوادگى را هم براى کاپولا به دنبال داشت. کاپولا ابتدا با مادرش براى بازى خواهرش تالیا شایر در فیلم درگیرى پیدا کرد اما مشخص بود در نهایت راى مادر پذیرفته مىشود و پدرخوانده به فیلمى خانوادگى با حضور خواهر، پدر و مادر کاپولا و دختر یک ماههاش سوفیا بدل مىشود. دوران فیلمبردارى هم براى کاپولا زجرآور بود و او همیشه باید با مشکلات پیشبینى نشده دست و پنجه نرم مىکرد و البته ذهن او پر از افکار منفى بود که آرامشش را حین کار میگرفت.
او به شکل تصادفى از چند تن از عوامل شنیده بود که فیلم را یک تکه آشغال توصیف کرده بودند و او را نادیده میگرفتند. در چنین شرایطى کاپولا تصور مىکرد هر روز ممکن است کارگردانى مثل کازان سر صحنه بیاید و از او محترمانه بخواهد که لوکیشن را ترک کند، ولى براندو تهدید کرد در صورت عدم حضور کاپولا از کار کناره گیرى مىکند.
حتى پاچینو هم با وجود دستمزد اندکش جایگاه محکمى در فیلم نداشت و تنها پس از فیلمبردارى صحنه انتقام گیرى خونین در رستوران بود که مدیران استودیو او را براى این نقش پسندیدند. براندو هم خوب بود. همه خوب بودند و کاپولا اشاره مىکند: بدون استثنا تمامى ایدههاى عجیب من براى این فیلم عالى از آب درآمد. ولى دردسرها تمامى نداشت.
در اواخر کار اوانز تصور مىکرد فیلمبردارى صحنه مرگ دون کورلئونه ضرورى نیست ولى این سکانس یکى از بهترین سکانسهاى فیلم حاضر محسوب مىشود. گوردون ویلیس، کاپولا را غیرحرفه اى مىدانست و از این تیم بازیگران متنفر بود، حتى موسیقى به یادماندنى نینا روتا هم توسط اوانز رد شد و تنها زمانى جایگاهش در فیلم تثبیت شد که در اکران آزمایشى مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.
مشکل نهایى زمان فیلم بود. کاپولا بهدلیل قوانین عجیب استودیو زمان فیلم را به 135 دقیقه کاهش داد ولى اوانز او را به دفترش فراخواند و گفت: تو یک حماسه را فیلمبردارى کردى و حالا دارى تیزر تحویلم مىدهى؟ من از تو یک فیلم مىخواهم! فیلم با تدوین مجدد نزدیک به 3ساعت شد و فیلم محبوب منتقدین در دهه 1970 شد.
asroma27.com
علاقه مندی ها (Bookmarks)