همیشه چندتا بچه کوچیکو تصور میکنم که دارن توی مزرعه بازی میکنن،
هیچ آدم بزرگی هم به جز خودم اون طرفا نیس،
منم لبۀ یه پرتگاه بلند ایستادم.
کارم هم اینه که بچه هایی که میان سمت پرتگاهو بگیرم و نجات بدم،
همه روز کارم همین بود،می شدم مراقب توی مزرعه!!!
ناطوردشت...





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)