مایع: آ: ن
مایوس: دلسرد
مباحثه: گفت و شنود
مبارک باد: خجسته باد
مبارک: فرخنده، خجسته
مبتدی: تازه کار - نوآموز
مبتلا: دچار
مبتلا به مریضی: دچار بیماری
مبتنی بر: بر پایه
مبتکر: نوآور
مبتکرانه: نوآورانه
مبحث: جستار
مبدا: آغاز
مبدأ: خاستگاه
مبهوت: گیج
مبین: بازگوکننده
متاثر: دل آزرده
متارکه: جدایی
متاسفانه: بدبختانه شوربختانه
متبحر: زبردست - چیره دست
متحد: همبسته
متخصص: کارآزموده
متخصصان: کارآزمودگان
متخصصین: کارآزمودگان
مترادف: همچم
متراکم: چگال
مترجم: برگرداننده
مترقی: پیشرفته
متزلزل: لرزان
متسلسل: زنجیروار
متشکرم: سپاسگزارم
متشکریم: سپاسگزاریم
متشکل از: در برگیرنده
متعادل: ترازمند
متعاقب: به دنبال - در پی
متعاقبا: پس از این
متعجب: شگفت زده
متعجب شد: شگفت زده شد
متعدد: انبوه
متعصب: خشک سر
متعلق به: از آن
متعهد: پایبند
متفرق کردن: پراکنده کردن - پراکندن
متفق القول: یکزبان-همزبان
متفکر: اندیشمند
متفکران: اندیشمندان
متقاضی: درخواست کننده
متلاشی: فروریخته
متمایز: جدا
متمول: توانگر
متنوع: گوناگون
متواتر: پی در پی
متواضع: فروتن
متوالی: پیاپی
متوسط: میانه
متوقف شد: بازایستاد
متوقف شدن: بازایستادن
متولد شده: زاده شده
متولی: دست اندرکار - سرپرست
متولیان: دست اندرکاران
مثال: نمونه
مثلث: سه گوش - لچک
مثلثی: لچکی
مثمر ثمر: کارساز
مثمر ثمر واقع شد: به کار آمد
مجانی: رایگان
مجبور: ناچار
مجتمع: همتافت
مجدد: دوباره
مجدداً: دوباره
مجذوب: شیفته - شیدا
مجرب: کارآزموده
مجرم: بزهکار
مجروح: زخمی
مجسمه: تندیس
مجلس: انجمن
مجلل: پرشکوه - پرنما
مجله: گاهنامه
مجمع: گردهمایی
مجموعاً: روی هم
مجموعه: گردآور
مجنون: دیوانه - شیدا
مجهول الهویه: ناشناس
مجوز: پروانه
محاسبه نشده: نسنجیده
محافظ: نگهبان
محبس: زندان
محبوب: دوست داشتنی
محبوس: زندانی
محترم: ارجمند
محترم: ارجمند - گرامی
محتوا: درونمایه
محتویات: درونمایه
محدود: اندک
محذوریت: تنگنا
محرم: رازدار
محروم: بی بهره
محرک: جنباننده
محسوس: چشمگیر
محشر: رستاخیز
محصل: دانش آموز
محصول: فرآورده
محضر اسناد رسمی: دفترخانه
محضر: پیشگاه
محفوظ: نگاهداشته
محقق: پژوهنده یا پژوهشگر
محققانه: پژوهشگرانه
محل اکتشاف: یافتگاه
محل تلاقی: پیوندگاه
محله: برزن
محکم: استوار
محیط: پیرامون
مخاصمه: رزم
مخبر: خبرنگار-خبررسان
مختصر: ناچیز
مختلط: درهم
مختلف: گوناگون
مخرب: ویرانگر
مخزن: انبار- انباشتگاه - اندوختگاه
مخصوص: ویژه
مخفی: پنهان - نهان
مخفیانه: پنهانی
مخفیگاه: نهانگاه
مخلوط: درهم - آمیخته
مخلوط کردن: آمیختن درآمیختن
مخلوق: آفریده
مخمصه: �هچل ( Hachal)
مد (در دریا): خیزآب
مد نظر: دلخواه
مداخله: پادرمیانی
مداوم: همیشگی
مدت مدید: دیرگاه
مدتی است: چندی است
مدد: یاری
مدرس: استاد - آموزگار
مدرسین: آموزگاران
مدرن: نوین - امروزین
مدعوین: میهمانان
مدفوع: چمین، سرگین
مدفون کردن: به خاک سپردن
مدل (اروپایی): الگو
مدینه فاضله: آرمانشهر
مذاکره: گفتگو
مذبوحانه: نافرجام
مذمت کردن: نکوهیدن
مذهب - دین: کیش - آیین
مذکر: نر
مذکور: یادشده
مراتع: چراگاه ها
مراجعت: بازگشت
مربع: چهارگوش
مرتباً: پی در پی
مرتبط: پیوسته
مرتجع: واپسگرا
مرتع: چراگاه
مرتعش: لرزان
مرحله دوم: گام دوم
مرحوم: شادروان
مرحومه: شادروان
مرسوله پستی: بسته پستی
مرسی: سپاس
مرض: بیماری
مرطوب: نمناک - نمور - نمدار
مرفه: بانوا
مرور: بازبینی
مرکز تحقیقات: پژوهشگاه
مرکز ثقل: گرانیگاه
مریخ: بهرام
مرید: پیرو
مریض: بیمار
مریض خانه: بیمارستان
مریضی: بیماری
مزاح: شوخی
مزاحم شدن: دردسر دادن
مزخرف: لیچار
مزرعه: کشتزار
مزیت: برتری
مزین: آراسته
مساحت: گستره
مسابقه: پیکار
مسافر: رهنورد - رهسپار
مساوات: برابری
مساوی: برابر
مستبد: خودکامه
مستبدان: خودکامگان
مستتر: نهان
مستحضر: آگاه
مستحق: سزاوار
مستراح: دستشویی - آبخانه - دست به آب
مستشرق: خاورشناس
مستضعف: بینوا
مستعمل: کارکرده
مستفیض: بهره مند
مستفیض: بهره مند
مستقیم: سر راست
مستقیما: آشکارا - یکراست
مستمر: پیوسته
مستمعین: شنوندگان
مستهلک: فرسوده
مستولی: چیره
مسخره است: خنده دار است
مسقط الراس: زادگاه
مسلخ: کشتارگاه
مسلط: چیره
مسلما: بی گمان
مسولان: کارگزاران
مسکن (دارو): آرامبخش
مسیر: راه - گذرگاه
مسیل: خشکرود
مشابه: همانند
مشارالیه: نامبرده
مشارکت: همکاری
مشاهده: نگریستن - تماشا
مشاهده کردن: تماشا کردن - درنگریستن
مشاهیر: نام آوران
مشاور: رایزن
مشترک المنافع: همسود
مشتمل بر ...: دربردارنده ...
مشخصه: ویژگی - شناسه
مشرق: خاور
مشغله: کار و بار
مشقت: رنج
مشهور: نامی - نامدار - سرشناس
مشورت: رایزنی
مشکل است: سخت است
مشکل: دشوار
مشکلات: دشواری ها
مصالح ساختمانی: ساختمایه ها
مصدوم: آسیب دیده
مصلی: نمازگاه
مضایقه نمی کنم: خودداری نمی کنم فروگزاری نمی کنم
مضطرب: پریشان
مضطرب هستم: پریشانم
مضیقه: تنگنا
مطالبات: خواسته ها
مطالعات: پژوهش ها
مطبخ: آشپزخانه
مطبوع: دلنشین-دلپذیر
مطرح کردن: در میان گذاشتن
مطرود: رانده شده
مطلع: آگاه
مطلوب: دلخواه
مطمئناً: بی گمان
مطیع: فرمانبردار
مظلوم: ستمدیده
مظهر یا سمبول(لاتین): نماد
مع الوصف: با اینهمه
مع هذا: با اینهمه
معاد: رستاخیز
معادل: برابر
معاش: روزی
معاشرت: رفت و آمد
معاصر: امروزین - امروزی
معافیت: بخشودگی
معاملات: داد و ستدها
معاندت: دشمنی
معاهده: پیمان نامه
معاون: دستیار
معبر: گذرگاه
معتقدات: باورها
معدودی: شماری
معرفی: شناسایی
معروف: سرشناس
معروفترین: نامی ترین
معضل: کاستی - دشواری
معضلات: کاستی ها
معطر: خوشبو
معقول: بخردانه
معلم: آموزگار
معلومات: دانسته ها
معما: چیستان
معمم: دستاربند
معنی: چم(cham )-آرش( arash)
معکوس: وارونه
معیار: سنجه
مغرب: باختر
مغرور: خودخواه-خودپسند
مغفرت: آمرزش
مفتوح: باز
مفرح: دلگشا
مَفصل: بندگاه
مُفصل: پردامنه
مفصل: گسترده
مفقود الاثر: ناپدید - گم نشان
مفقود شده: گم شده ناپدید شده
مفلوک: بیچاره - درمانده - بدبخت
مفید: سودمند
مقابل: روبرو
مقابله: رویارویی
مقارن: همزمان - همهنگام
مقاله: نوشتار
مقاومت: پایداری
مقایسه: سنجش
مقایسه میکنم: میسنجم
مقبره: آرامگاه
مقتولین: جان باختگان - کشتگان
مقداری: اندکی - چندی
مقدس: ورجاوند( varjavand)
مقدمه: پیشگفتار - سرآغاز
مقدور: شدنی
مقر: ستاد
مقر سپاه: ستاد سپاه
مقررات: آیین نامه
مقصر: گناهکار
مقطعی: دوره ای
مقطوع النسل: بی فرزند
مقننه: آیینگذاری
مقنی: چاه کن
مقوله: زمینه - گویه
مقوی: نیروبخش
مقیاس: پیمانه
ملاح: ملوان
ملاقات کرد: دیدار کرد
ملامت: سرزنش-سرکوفت
ملت: مردم
ملتزم: پایبند
ملحق شدن: پیوستن
ملکه: شهبانو
ممانعت: بازدارندگی - بازداری - جلوگیری
ممتد: دنباله دار
مملکت: کشور
ممنوع: بازداشته
ممنون: سپاس
ممنونم: سپاسگزارم
ممکن: شدنی
من بعد: زین پس
من حیث المجموع: رویهمرفته
منادی: پیام آور
مناره: گلدسته
منازعه: درگیری - ستیز
منازل: خانه ها
مناسب: پسندیده
مناسبت: فراخور
مناطق آزاد: آزادگاه ها
مناظره: گفتمان
منتخب: برگزیده
منتظر: چشم براه
منتقدان: خرده گیران
منتقدین: خرده گیران
منجر شدن: انجامیدن
منجر شده: انجامیده
منجم: اخترشناس
منجمد: یخبسته
منحصر به فرد: بی همتا
منحل شد: برچیده شد
منحل کردن: برچیدن
منزل: خانه
منزه: پاک
منزوی ساختن: گوشه نشین ساختن
منسجم: هماهنگ
منشاء: سرآغاز
منصفانه: دادگرانه
منصوب کردن: گماردن
منصوب کردن: گماشتن
منطق: کَرویز
منطقه آزاد: آزادگاه
منطقه آزاد تجاری: آزادگاه بازرگانی
منطقی: بخردانه
منظره: چشم انداز
منظومه شمسی: سامانهٔ خورشیدی (Solar System)
منع: بازداری
منفعت: سود - هوده
منفک: جدا
منقل: آتشدان
منهدم: نابود
منوط به: وابسته به
منکر شد: زیرش زد
مهاجرت: کوچ
مهارت: چیرگی
مهلک: کشنده
مهیا: آماده
مواجه: روبرو
موازنه: برابری
موازنه قدرت: برابری نیروها
موافقم: همداستانم
موثر: کارساز
موجب: مایه
موجب نگرانی شد: مایه نگرانی شد
موجبات: زمینه ها
موجه: پذیرفتنی
مورخ: گذشته نگار
مورد: باره
مورد نظر: دلخواه
موزه: دیرینکده
موسس: بنیادگزار
موسسه: بنیاد-نهاد-سازمان
موضوع: جستار
موعد: زمان - سررسید
موفق باشید: پیروز باشید
موفق: کامیاب
موفقیت: کامیابی
موقت: گذرا - زودگذر
موقع: هنگام
مولود: فرزند
مومن: باورمند
مونث: ماده
مکانیزم: سازوکار
مکث: درنگ
مکرمه: گرامی
مکروه: ناپسند - زشت
مکشوف: یافته
مکشوفه: نویافته
مکلف: ناچار - وادار
من حیث المجموع: روی هم رفته
میادین: میدانها
میسر است: شدنی است
میکروب: ریزاندامگان
میلاد: زادروز
مینیاتور: ریزنگاره
مینیاتوری: ریزنگارگی
مینیاتوریست: ریزنگارنده
نامتناسب: بیقواره
ناحق: ناسزا
نادر: کمیاب
نادم: پشیمان
ناراضی: ناخشنود
نارضایتی: ناخشنودی
ناشکری: ناسپاسی
ناشی از: برآمده از
ناشی شده است: برآمده است
ناشی میشود: بر میآید
ناطق: سخنران
ناعدالتی: بی دادگری
نامبارک: ناخجسته
نامرتب: نا به سامان
نامرتبی: نا به سامانی
نامطلوب: ناپسند
نامنظم: نا به سامان
ناموفق: ناکام
نامیمون: ناخجسته
نبض: تپش
نجات: رهایی
نجار: درودگر
نجاری: درودگری
نجوم: اخترشناسی، ستارهشناسی
نحوه: روش - شیوه
نحوه کار: روش کار
ندامت: پشیمانی
ندرتاً: گاهی
نزاع: کشمکش
نزول پول: بهره پول
نزولی: کاهنده
نسبتاً: کمابیش
نسل: دودمان
نسوان: زنان
نشاط: شادی
نشریه ادواری: گاهنامه
نشریه هفتگی: هفته نامه
نصب کردن: گذاشتن
نصف: نیم یا نیمه
نصیحت: پند یا اندرز
نطق: سخنرانی
نظارت: بازبینی - بازرسی - وارسی
نظاره گر: بیننده
نظافت: پاکیزگی
نظافت را رعایت کنید: پاکیزه نگه دارید
نظام: سامانه
نظر به اینکه: از آنجا که
نظم: سامان
نظیر: همانند
نفر: تن
نفع: سود
نفع خالص: سود ویژه
نفیس: گرانمایه- باارزش
نقطه عطف: چرخشگاه
نقطه نظر: دیدگاه - نگرش
نقیصه: کاستی
نمک طعام: نمک خوراکی
نهایتا: سرانجام
نهایی: پایانی
نهضت: جنبش
نواقص: کاستی ها
نورانی: درخشان
نوشتجات: نوشته ها
نوع: گونه
واحد: یکتا
واصله: رسیده - دریافتی
واضح: روشن
واعظ: سخنران
واقعا: به راستی
واقعه یا اتفاق: رویداد یا رخداد
واقعی: راستین
والا: وگرنه
والد: پدر
والده: مادر
والله: به خدا
والی: استاندار
واکمن: پخش همراه
وب سایت: تارنما
وبلاگ: تارنگار
وثیقه: پشتوانه
وجود: هستی
وحدت: همبستگی- یگانگی
وحشت: هراس-ترس-بیم
وحشت کردن: ترسیدن -هراسیدن
وحشتناک: هراسناک - ترسناک
وحشیانه: ددمنشانه
وخیم: ناگوار
ودیعه: سپرده
وراث: بازماندگان
وراجی: پرگویی
ورم: آماس
ورید: رگ
وزین: سنگین
وساطت: میانجیگری-میانجی
وساطت کردن: میانجیگری کردن
وسط: میان یا میانی
وسعت: گستره
وصیتنامه: درگذشتنامه
وضع حمل: زایمان
وضعیت: چگونگی
وضو: دست نماز
وضوح: روشنی
وطن: میهن
وطنی: میهنی
وفات: مرگ - درگذشت
وفور: فراوانی
وقاحت: بی شرمی
وقایع: رویدادها
وقتی که: هنگامیکه
وقتی که در باز شد...: هنگامی که در باز شد ...
وقیح: بی شرم
ولادت: زادروز
ولاغیر: و دیگر هیچ
ولیعهد: جانشین
وکیل مجلس: نماینده مجلس
هال: سرسرا
هذیان: چرند
هلیکوپتر: بالگرد
هم معنی: هم چم - هم آرش
هم وطن: هم میهن
همان طور: همانگونه
همجهت: همسو
همفکران: هم اندیشان
همینطور: همینگونه
هیچ وجه: هیچگونه
هیچوقت: هیچگاه
یاغی: سرکش
یأس: ناامیدی
یقین: باور
یقینا: بی گمان
یورتمه: چارگامه
یومیه: روزانه
یک ذره: یک خرده
یک ربع: یک چهارم
یک عده: شماری
یکطرفه: یکسویه
علاقه مندی ها (Bookmarks)