یار همراه
باید امید داشت.قبول.اما نه اون امیدی که خودمون دوست داریم.
فرض میکنیم من از دختری خوشم اومد اما به هر دری زدم نتونستم بهش برسم.حالا یکی بیاد بهم بگه نگران نباش با خدا هم قهر نکن.منتظر باش که دختری که مناسب تو هست سر راهت سبز خواهد شد....
چرا؟
چرا دل خوش کنیم به واقعه ای که خودمون دوست داریم رخ بده ؟
من اعتقاد دارم خدا خیلی خیلی خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنیم به دادمون میرسه چیزی که واقعا روزانه چند نوعش واسم پیش میاد.ممکنه بعضی وقایع 1ثانیه جلو یا عقب بشه تا زندگیمون بهم بریزه...
من شخصا با این طرز تفکر مخالفم.مجال توضیح نیست حالا اگه بحث ادامه پیدا کرد شرکت میکنم شاید عاقل شدم.باید به این فکر کرد که خدا بهترین رو میده.. از طرفی در هر شرایطی راضی به رضای خدا بود و در هر شرایطی که دچار سختی شدیم بگیم صلاح بوده بهترین بوده و بهترین قراره نصیب شه..
اما نظر من اینه که خدا قولی نداده هر چی به صلاحمونه برامون رخ بده.اگر اینجوری بود دیگه اختیاری وجود نداشت.
این ما انسان ها هستیم که با کم فکری و نداشتن هدف مشترک انسانیت روی زندگی همدیگه تاثیر بد میزاریم.
و همین ها میشن اعمال ما که در قیامت باید براشون پاسخ گو باشیم.
چرا خانواده ای که پول ندارند و کودک 5سالشون ارزو میکنه که یبار اونو به رستوران ببرن, بشینن به خودشون بگن خدا اینجور خواست؟
مجموعه عواملی باعث شده این خانواده وضع مالی خوبی نداشته باشند.
چرا حانیه خانم به فرد مورد علاقش نرسید؟
مجموعه عوامل بسیاری باعث شدند این اتفاق رخ بده.عوامل بسیار گسترده هست . تعداد کمیش دست خودمونه.
و عامل پدید اورنده این عوامل اشتباهات انسانی هست.
7 میلیارد انسانیم.پس میتونه 7میلیارد طرز تفکر مختلف درباره یک موضوع و در نتیجه 7میلیارد واقعه مختلف درباره یک موضوع رخ بده...
پس نتیجه میگیریم که ما به عنوان انسان اول از همه باید بتونیم انسان باشیم تا روی زندگی 7میلیارد دیگه تاثیر منفی نزاریم.
و مهمتر ازون اینکه مشکلاتی که برامون پیش میاد رو قبول کنیم چون حاصل اشتباهات 7 میلیارد انسان دیگه هست.و تا جایی که میتونیم به فکر تصحیحش باشیم.
اینجوری خیلی بهتر میشه با مشکلات کنار اومد
سلام خانم گل
عزیز جان شما مولفه های خوبی رو دارا هستی ... سن ... شرایط معنوی ای که تجربه کردی و قراره مراتب بالاترش رو ایشالا تجربه کنی ... حسن ظنی که دیگران در مورد شما دارن و ...
حانیه جان ؟ اگه فقط صرفا شرایطت رو در نظر بگیریم ، تو موقعیت سختی قرار گرفتی ، کسی رو که از نظر ذهنی انتخابش کردی رو قراره هفته ای چند روز ببینیش و ...
ولی وقتی به پشتوانه ای که داری فکر میکنیم میشه گفت ممکنه مدتی فکرت رو مشغول کنه ولی گذشت زمان و اراده و مساعدت خودت برای رویایی و حل مشکل میتونه باعث بشه از این گذر به راحتی و به سلامت عبور کنی
لطفا زوم نکن روی عبارت خاصی از مطالب و توصیه های خوب دوستان به عنوان سوال مجدد . من مطئنم دختر قوی ای هستی . خودت باید بگردی بببینی با توجه به ویژ گی هایی که داری چطوری می تونی از پس این موضوع بربیایی . ( فهرست کن موراد قوتت رو و تجربیاتی رو که از این شرایط به دست آوردی . با توجه به این موارد راه های رسیدن به آرامشت به دست میاد .اون ها رو اولویت بندی و با توجه به مهم بودن شون اجرایی شون کن ... میدونم حواست هست که از دست من نوعی کاری برنمیاد ، پس یا علی بگو و اقدام کن )
یادمون باشه :
اولین چیزی که از ارتباط با خدا میتونیم دریافت کنیم آرامشه ... پس بهتره هر چه سریعتر و زیباتر این سیم رو وصل کنیم
این عبارت رو از ذهن مون خارج کنیم که می تونیم با کارهامون با خدا معامله کنیم .خدا به اعمال ما نیازی نداره ... ما اون ها رو برای تکامل خودمون انجام میدیم .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
سلامچند خط بنده بااجازه بنویسم خواهش میکنم با تامل بخونینمحل کارم بخاطر قیافه ام همکارا فکر میکردند با افرادی بزرگ بوده ام که همه مثبت به عبارتی بچه سوسول و ... بوده ام. یکی در جمعمون بهم گف تو که تحصیل کرده و .. هستی با بقیه نگو نخند و شوخی نکن و... تو محصل و... بودی اینا سواد درستی ندارن شوخی هایی میکنن که ... چنین حرفهایی رد و بدل شد تا بحث به اینجا کشید که از افرادی که باهاشون بوده ام مجبور شدم بگم:«من با افراد سوسول بزرگ نشده ام. با هر نوع آدمی بوده ام زندگی و کار کرده ام باهاشون. حتی با قاتل و شرور و ارازل و اوباش بوده ام. یه قاتلی در بینمون بود که تو شهر خودشون یکی رو کشته بود و در آخر تبرئه شده بود بخاطر ترس از خونواده مقتول فرار کرده بود اومده بود شهر ما... در بین آدمایی بوده ام که وقتی دعوا میشد ساتوری که در دستشون بود گردن فیل رو می زد و ماموران نیروی انتظامی جرات درگیری باهاشون رو نداشت ماموران اطلاعاتی وارد دعوای اینا میشد و اینارو جم میکرد. جلو چشم خودم با اسلحه یارو رو میزد و مینداخت تو بیمارستان و...در حالیکه در شهر شما چنین آدمایی هنوز ندیده ام.من این راهی که توش هستم رو بهش با تموم وجودم رسیده ام.زندگی که خدا توش نباشه اندازه سرسوزنی ارزش ندارد.»
یکی از همکاران حرف بسیار جالبی بهم زد. گف آقای فلانی اگه چند سال پیش اینجا اومده بودی مردان لات و سبیل کلفت زیاد بودن.مخصوصا در کوچه ای که ما زندگی میکردیم. در اون منطقه دو تا مدرسه دخترانه زده شد. اونایی که ادعای مردانگی و لوتی گری و... داشتند سبیل و ریش خود رو تراشیدند و خانم باز شدند.بهش تو میگی مثه بچه ها رفتار میکنند ...
آره جوانان قدیمی ما وقتی به زنان و دختران مردم می رسیدند غیرت داشتند سر ناموس(چه خودی و چه دیگری) مگه کسی میتونس به ناموس دیگری چپ نگاه کند؟ با مرام و معرفتشون سازگار نبود.
اما الان وقتی طرف میخواد ادعای مردانگی کند تعداد دخترانی که باهاشون بوده انواع کارهارو کرده میشمارد.مثه لاشخورها از انواع کثیف کاریشون میگن دیگه فکر نمیکنند که این دخترا از زمین نروییده اند و بی خونواده نیستن درواقع به زنان و دختران و خواهران همدیگه چپ نگاه کرده اند و الان به عنوان مردانگی ازش نام میبرند. الان مردها بوی لجن می دهند و دختران دنبال چنین لجن هایی افتاده اند.
دنیا دارد از کمبود مرد رنج می برد. به دنبال مردان حقیقی باشید نه نرهای که فقط چهارچوب مردانگی دارند. هر نری مرد نیست.پسری که به دختری علاقمند میشه بعد با دیدن خواهرش میره دنبال خواهر اون به دختره میگه میرم دنبال خواهرت اگه مثه تو نبود میام سراغ تو چنین پسری مایۀ ننگ جامعه هست. به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره. آفت هست.
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
وقتی نافرمانی خدارو کردی در جمع نگو. بذار در خلوتت بمونه.
یک فرد امین رو پیدا کن که حرفاتو بهش بزنی تا راه رو جلو پات بذاره. حتی به این فرد امین هم حق نداری عملت رو فاش کنی. سربسته میگی. ینی نمیگی نماز و... رو ترک کرده ام.
خدا به هیچ عنوان دوس ندارد عملت رو به دیگری بگی. فاش نکن عملی را که مرتکب شدی. بخشش خیلی سخت میشه چون خدا به تو خیلی بها میده. چون بزرگی زشتی عمل اولا در نگاه خودت کوچیک میشه ثانیا در بین دیگران قبح عمل از بین میره.
یه جوانی نزد پیامبر اومد عرض کرد گناه خیلی بزرگی مرتکب شده ام آیا خدا میبخشد؟ پیامبر فرمودند آری میبخشد. بعد جوان گف گناهم خیلی بزرگه پیامبر فرمود میبخشد . جوان هی ادامه داد پیامبر فرمودند میبخشد...
جوان عملش رو به زبان آورد پیامبر به شدت ناراحت شد فرمود دور شو ...
چون جوان حق نداشت عمل رو به زبان بیاورد. همین به زبان آوردن باعث شد که رانده بشه. گریان رفت به کوه اونقد گریست که وحی اومد به پیامبر که فلانی بخشیده شد.
اجازه نداریم عملی را که بین خود و خدایمان هست رو به زبان بیاوریم و برای دیگری فاش کنیم.
خدا چندین بار صدایت کرده که حانیه من از من دور نشو درحالیکه شما اومدین رابطۀ عاشقانۀ خود و خدایتان رو که شما ترک کردین رو اینجا مطرح کردین.
خدا عاشق تک تک بنده هاش هست. شرط عشق نیس کفر گفتن و ترک حرف با خدارو اینجا برا دیگران بگی.
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
پاک شد
ویرایش توسط "مهدی" : 15th December 2014 در ساعت 11:00 PM
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
یار همراه
یار همراه
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
یار همراه
اشتباهی پیش اومده. من کفر نکردم. لال یبشم کفر کنم. میگم بعضی وقتا انقدر عصبی میشم. شیطون میاد که بزاره زیانم.
فقط ازش دلگیر میشم که چرا هواسش بهم نیست؟؟ بعدم انقدرم کافر نشدم. ...
من فقط راهنمایی خواستم. که اروم تر شم. اما انگار...
بله درست میگید ادم باید حرفی نزنه پیش هیچکس. چون هیچکس جای خودم آدم نیست. ببینه منظورش چیه از دردی که داره.
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
یار همراه
یک چیز میگم وتموم میکنم حرفامو.
من نمازم خوندم از دیروز بازم خوندم
اما یک سوال سایتی که مثل دوست هستن. اگر یکی مشکلی براش پیش بیاد. حالا به هر دلیلی نباید دوستاش دستش بگیرن وبه راه درست برش گردونن؟
نباید اگر یک جایی مشکلی براش پیش اومد کمکش کنن؟
خود مراجع دینی میگن هرجا مشکلی برات پیش اومد. وخواستی از خدا دور بشی به کسایی بگو
که کمکت کنن. راه درست دوباره نشونت. بدن.
آقا من یک مدت دچار دری شدم. فک نکنم عاشقی گناه بزرگی باشه/؟
فک نکنم انقدر حرفم بد بوده که بعضی ها با تندی با من رفتار کردن.
ببخشید. دیگه قول میدم. اگر در باتلاق بیفتم از هیچکس کمک نخوام.
.
موفق باشید. مرسی از دوستامن که کمک کردند باحرفاشون.
یا حق
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
سلام
کسی نگفته عاشق شدی گناه کردی. اشتباه در گفتن ترک نماز و... بود.
مشاوره گرفتن خیلی خوبه.
اما فردی که بهت مشورت میده باید دارای شرایط و صفاتی باشه.
خدا میفرماید.حجتش فرموده اون شرایط و صفات رو.
شما شاید از برخورد بنده رنجیده باشین اما ان شاالله یه روزی پی ببرین که دلسوزی و همدردی بوده و بهترین راه کمکت همین بوده.
فردی رو پیدا کن که راه بلد باشد تا تو رو از چاله درنیاورد و به چاه بیندازد.
بنده خیر و صلاحت رو خواسته ام.تند نوشتم چون لازم بود تند باشه.
دعایمون کن .
ویرایش توسط عبدالله91 : 16th December 2014 در ساعت 12:52 AM
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)