دوست جدید
دوست آشنا
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
یوسف به این رها شدن از چاه دل نبند
این بار میبرند که زندانیت کنند
دوست آشنا
دزد می آید نهان درمسکنم/گویدم که پاسبانی می کنم
دوست جدید
نبود؟![]()
دوست آشنا
دوست جدید
این یک دوسه روز نوبت عمر گدشت
چون اب به جویبارو چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزیکه نیامد و روزیکه گذشت![]()
دوست آشنا
ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب/تا در این وادی مرا از تن برآید جان ز لب
دوست جدید
بود ایا که در میکده ها بگشایند؟
گره از کار فرو بسته ما بگشایند؟؟؟
بود؟؟؟؟؟؟![]()
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)