چند خط ديگر بنويسم (البته قسمتهايي از آن را در جاي ديگر در انجمن اشاره کرده ام ولي اينجا هم بايد تکرار کنم)
يادم مي آيد بعد از در گيري هاي شديد و کشته شدن جوانان در درگيري هاي مختلف با گارد از جمله در روز 13 آبان، 17 شهريور و .... بالاخره انقلاب به پيروزي رسيد، شادي و احساس غرور ملي در مردم موج مي زد، يک جمله خيلي معروف شده بود: پايان 2500 سال ستم شاهي ......
بعدا" آنقدر در جنگ جوانان شهيد شدند که شهيدان انقلاب پيشش هيچ بودند! تا جايي که شايد جوانان امروز فکر کنند که براي پيروزي انقلاب جز چند نفر کسي کشته نشد! و مثل آب خوردن پيروز شديم! ولي اينطور نبود
کاش جوانترها مي دانستند که استقلال چه ارزشي دارد! نام خيابان هايمان به نام کندي! آيزنهاور! بلوار اليزابت! روزولت! و .... بود، نمي دانيد چه تحقيري بود! چرا نام بلوار کشاورز امروزي تهران بايد بلوار اليزابت دوم مي بود!
تمام امور کشور دست مستشاران خارجي بود
واقعا" به دست آوردن استقلال بعد از آن مشقات احساس غرور ملي را در رگها جاري مي ساخت.
.
.
يادم مي آيد زمان جنگ اگر از بچه ها مي پرسيدين براي چه مي جنگيد مي گفتند براي دفاع از اسلام.
ولي وطن و ناموس و .... دلايلي بود که زير مجموعه اسلام حساب مي شد. وقتي براي اسلام مي جنگيدي يعني همه اينها هم جزوش مي شد، شاهد گفته هايم فيلمهاي شهيد آويني (به عنوان فصل الخطاب تمام فيلمهاي مستند جنگ) است.
در مقابل تفکرات ملي گرايانه را دشمنان تبليغ مي کردند، "سرود اي ايران اي مرز پر گهر" تيتراژ شروع برنامه فارسي راديو آمريکا يا راديو اسرائيل بود (دقيقا" يادم نيست کداميک). مي دانيد براي چي؟ در اصل يک غرور کاذب را در شما القا مي کردند! يعني مي خواستند شما بر اين باور باشيد که در درجه اول براي وطن مي جنگيد! بعد اگر وطن را از شما مي گرفتند يعني در نبرد زميني پيروز مي شدند در اصل شما همه آن چيزي که برايش مي جنگيديد را از دست داده بوديد!
ولي وقتي براي اسلام و ايمان مي جنگيديم ديگر شکست در کار نبود! مگر ايمان را مي شد از ما گرفت؟ امام رحمت الله عليه هم حواسش جمع بود، همواره سعي مي کرد از رواج تفکرات اينچنيني اجتناب کند و از ايجاد غرور کاذب جلوگيري کند، به گفته هايش توجه کنيد:
خرمشهر را خدا آزاد کرد
فتح خرمشهر فتح خاک نيست فتح ارزشها است
شکست در نهضتي که براي خدا باشد نيست
ما مأمور به تکلیفیم نه مأمور به نتیجه
.
.
همه و همه فرمايشات در راستاي دوري از غرور و منيت است .... و اينکه ما هيچ نيستيم همه چيز از خداست.
درست است که حديث در مورد حب الوطن داريم ولي به قول مولانا:
همچنين حب الوطن باشد درست - تو وطن بشناس اي خواجه نخست
يعني وطن اصلي دنياي آخرت و لقاي حق است که انالله و انا اليه راجعون ...
خدايش رحمت کند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)