گفته های بالا یکی از بهترینها بود و به همه دوستان با هر نوع تفکری توصیه می کنم دست کم یک بار وقت گذاشته و با مداقه بیشتر آن را مطالعه کنند.
وقتی در جستجوی حقیقت ناب و اصول واقعی حاکم بر جهان هستی باشیم، ناچارا باید دست به دامان دانش، دین، فلسفه و تعقل و تفکر شخصی شویم. در این مسیر، باید آموزه ها، پیش قضاوتها و رسوبات پیشین مغزی را به کناری نهاده و روی خود را حنیفانه به سمت حقیقت خالص بگردانیم. در چنین حالتی؛ ما جزء هیچ مرام، مسلک، مکتب و یا Category فکری نیستیم و خود را ملزم به دفاع کورکورانه و متعصبانه از اصول آن مکتب نمی دانیم بلکه فقط جزو مکتب حقیقت جوئی هستیم. نه از کسی تنگ نظرانه تقلید می کنیم و نه مثل یک ربات از پیش برنامه ریزی شده، به مسیر پدر و مادر ، اقوام، همسایگان محله، معلم و رسانه های تبلیغاتی دور و بر خود می رویم.
در چنین موضع گیری آگاهی جویانه، اینکه همراه با رشد سنی و پختگی عقلی، چند بار در زندگی دچار تغییر موضع و نگرش شویم، امری کاملا عادی است و در این حالت، یکصد میلیون بار برتر از کسی هستید که صرفا همان راه تربیتها و آموزه های جزمی، دگماتیک و منجمد کودکی را در پیش گرفته است. همه سخنهای منطقی و مسالمت جویانه را ، با آرامش و احترام می شنویم و بهترین را بر می گزینیم.
نکته دوم اینکه هر گاه در مباحثات؛ گزاره های مربوط به حوزه های ذاتا جدا از همی مثل علم و دین و فلسفه را با هم مخلوط کردید، حاصل کار قطعا یک آش بسیار بد مزه و غیر قابل هضمی از آب در می آید.
سوم اینکه همه ما باید پیش از هر مجادله فکری؛ اصول اولیه گفتگوی اصولی بین مکاتب فکری را یاد بگیریم و مثلا در مباحثات به جای حمله به شخصیت طرف گفتگو، فقط تفکر او را به چالش بکشیم و بعد هم تا سطح مشخصی از آگاهی و مطالعه در آن حوزه، بالا بیائیم.
و نکته دیگر؛ اگر شما در ذهن خود آگاهی زیاد، قدرت بیان خوب و داشتن منطقی قوی را داشته باشید، هیچگاه احساس نمی کنید باید از جملات موهن نسبت به اردوگاه فکری روبرو استفاده کنید.
و نکته آخر اینکه همه ما به اعتبار ادراک عقلی خود؛ باید نسبت به اشاعه خرافات در جامعه (هر چند با ظاهری شبه علمی و یا شبه مذهبی) ؛ بسیار حساس باشیم و بیرحمانه ولی منطقی و استدلالی، به اشاعه دهندگان بتازیم.![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)