دلم گرفته ای دوست ،وی را گشودنی نیست
غم شد غم نبودن، افسوس، بودنی نیست
در این هوای ابری دیگر نمانده صبری
خورشید هم بتابد این غم ربودنی نیست
تا عمق جان برفته تا استخوان برفته
پیدا، نهان ،برفته، ایا ستودنی نیست؟
در وصف یک نبودن صدها غزل سرودم
اما برای این بار، حال سرودنی نیست
علاقه مندی ها (Bookmarks)