باز هم من زنده ام ، آه ای خدا متشکرم !

باز باران بر غبار شیشه ها ، متشکرم !

باز هم بیداری و خمیازه و صبحی دگر ،

دیدن آینه و نور و صدا ، متشکرم !

باز هم یک سفره و یک چای داغ و نان گرم ،

فرصت دیدار تو در این فضا ، متشکرم !

بار دیگر می توانم بو کنم از پنجره ،

یاس خیس خانه همسایه را متشکرم !

گرچه در این وقت پر ، گهگاه یادت می کنم ،

خاطم جمع است میبخشی مرا ، متشکرم !

منکه بی تسبیح و بی سجاده ام ، از من بگیر ،

این تغزل را به عنوان دعا ، متشکرم .

" حمید مصدق "