با تشکر از دقت و توجه و وقتی که سر صحبت هایم گذاشتید و در مباحثه شرکت کردید.این پست پاسخ پرسش هایی است که خط به خط از من پرسیدید و این زیر در 5 بند جوابش می باشد.
اولا زمان آقایان گاوس و اویلر و اینشتین،تحقیقات میدانی به طور گسترده توسط دانشجویان بود که باید کتب بسیاری را مطالعه می کردند که بسیار زمانبر بود و علم به چنین شکلی(اینترنت)در اختیار متقاضیان نبود که در مدت کمتری به تحقیق بپردازند.همچنین در آن زمان ها(قرن های قبل از 21 و 20)وسایلی چون کامپوتر وجود نداشت تا ریاضیدانان و فیزیک دانان و مهندسان با دادن الگوریتم های مخصوصی بتوانند به کامپیوتر،نتیجه ای از مشاهداتشان را ارایه دهند(جالب است بدانید که نسبیت عام اینشتین و به خصوص معادلات میدان اینشتین در حضور ماده،توسط ابرکامپیوتر ها در تئوری بیگ بنگ آزموده شده است و در عین حیرت دیدند که اینشتین راست می گفت!!!!!)
ثانیا خلاقیت در علم را اگر بخواهم توضیح دهم از شما چندی سوال می پرسم:حداکثر زمانی که شما سر مسایل وقت می گذارید چه قدر است؟متاسفانه با پیشرفت وسایل رفاهی،این مدت در بین دانشمدان کاسته شده است.این مدت در بین دانشمندانی همچون اینشتین به 8 سال نیز می رسید!!!!!!(جالب اینجاست که اینشتین سر یک معادله ی 1 اینچی از سال 1907 تا سال 1915 فکر می کرد !!)اما امروزه خصوصا در علومی همچون علم فیزیک،تئوری های مختلفی می بینیم که هیچ کدام رسایی در توضیج پیوند بین کوانتوم و نسبیت را ندارند و هر یک دیگری را نقض می کنند(در علم مکانیک کوانتومی عده ای از جمله جولیان باربر معتقدند که اصلا زمان مفهومی واهی است! و حاصل تخیل ماست که تمام تصاویر غیر متحرک را که جهان از آنها زاده شده،طوری مغز ما سر هم می کند که فکر می کنیم،روی پیکانی به سوی آینده سوار اند این کار سبب ابن شده که فیزیکدانانی بگویند که نسبیت که زمان را قبول دارد دروغ است و یا کوانتومی که زمان را نمی پذیرد چرت و پرت می گوید!!!)همه این ها حاصل کار نکردن واحد و متحد و خلاقانه سر یک تئوری است.
ثالثا امروزه کلا کلمه ی "ولش کن حل نمیشه از این راه"در بسیاری از مکان ها وجود دارد که نشانه ی کاهش صبر و تحمل است.این بحث را بر این مبنا طرح کردم که تکنولوژِی رفاهی به حدی رسیده است که ما تن پرورتر شده ایم!!! و اگر برروی آیکنی کلیک کنیم و در زمان مد نظر ما باز نشود،زمین و زمان را مقصر خواهیم دانست و به جای اندیشه و صبر،میخواهیم بدون سختی و کمی زحمت به سرمنزلو مقصد برسیم و این ضرر و زیان است یعنی به نظر شما نیست!!!
رابعا این پرسشم انسان را وادار به فکر می کند که خوب است اگر برای شما فکر کردن سودی ندارد،حرفتان درست است بی خودی این سوال را مطرح کردم همین پرسش آخر شما نشانه ی دوری ما انسان های مدرن از آن فطرت پرسش گر و اندیشه گر و سختگیر منطقی که ارسطو و افلاطون تا اینشتین و نیوتون و کاکو و ... روی نزدیکی به آن تاکید داشتند است!!!
خامسا از شما سوالی دارم آیا همه ی تفکر ها باید کاربرد ظاهری داشته باشند؟؟ اگر این طور باشند که آقایان منطق دان بی کارند!! چون مهندس نیستند که بتوانند با تفکرشان هواپیما بسازند.
هرگز از سوال کردن باز نایست!!!
آلبرت اینشتین
علاقه مندی ها (Bookmarks)