در صفت کمانداری و تیراندازی ویاز کمانداران خاص اندر زمان / خواستی ناکرده زه چاچی کمان
بی مدد آن را به زه آراستی / بانگ زه از گوشهها برخاستی
دست مالیدی بر آن چالاک و چست / تا بن گوشاش کشیدی از نخست
گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن / رهسپر گشتی به هنجار نشان
ورگشادی تیر پرتابی ز شست / بودیاش خط افق جای نشست
گرنه مانع سختی گردون شدی / از خط دور افق بیرون شدی


 
            
            
 
             
	
 پاسخ : اشعاري از هفت اورنگ جامي
 پاسخ : اشعاري از هفت اورنگ جامي
                

 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول 
			

علاقه مندی ها (Bookmarks)