از بس که در آیینه بجز خویش ندیدیم
از بس که بجز تعنه بجز نیش ندیدیم
جایی که بجز کینه در ان پیشه ندارند
جز در پی ازار هم اندیشه ندارند
ابلیس همانجاست ابلیس همانجاست
این دلهره سرد که در آیینه پیداست
این گونه که از چهره تاریخ هویداست
هر حادثه تلخ که آبستن فرداست
از ماست از ماست از ماست
از ماست که بر ماست
مواظب فرهنګ و آینده خودمون باشیم
حــــواست بـہ دلتــ باشد . . .
آن را هـــر جایــــے نگــذار!
ایــن روزهــــــا دل را میــدزدند . . .
بــعد ڪہ بہ دردشـــان نـخــورد جـای صـــندوق پـستـــ آنــــرا در سطل آشـــــغال مے اندازند !
و تــو خوبــ مـیـــــدانے دلے که اَلمثنے شد! دیــگر دِلــــ نمـیشود!
ویرایش توسط M@HSA_kntu : 18th September 2014 در ساعت 08:56 PM
تا اطلاع ثانوی خسته ام ...!!!
کاربر اخراج شده
خواستم چشم هايش را از پشت بگيرم
ديدم تحمل اسم هايى که مى گويد را ندارم...
بگو نيلوفر..بگو نيلوفر..بگو نيلوفر
ویرایش توسط تووت فرنگی : 19th September 2014 در ساعت 08:03 PM
دوست جدید
مرد واقعی
کسی هست
که هم برای خودش
ارزش قائل هست
هم برای اطرافیانش
اینگونه مردان
که مردانگی دارند
وقتی ندارند
تا احساسات کسی
را بازیچه کنند
و اگر مردی را یافتی که
با احساسات بازی میکند
بدان صرفا انقدر زمان خوشگذارنی دارد که
حتی بوی از مردانگی یک مرد واقعی نبرده است
ادمها را از ظاهرشان نشناسید بلکه از قلبشان بشناسید
دوست آشنا
دست نوشته هایم را که دیدند از من پرسیدند:
عاشقی...؟
خیانت دیده ای..؟
نه....
تنهایی...؟
نه...نه...نه..
پس این عاشقانه ها چیست؟برای چه مینویسی؟
فقط به آنها لبخند زدم...چه میتوانستم بگویم..؟
من نه عاشقم...نه تنهایم...نه خیانت دیده ام...
فقط بعضی وقتها...
احساس میکنم خیلی شکستم.......
يافته هايت را با باخته هايت مقايسه كن
اگر خدارا يافتي هرچه باختي مهم نيست
خیلی دلم گرفته
خدایا توبگو به چی دل خوش کنم؟به چی توزندگیم دلخوشی کنم؟نمیخوام ناشکری کنم اما دلم گرفته خدا صدامو بشنووووووووووووووو
کم آوردم
همكار تالار اخبار
انی احبُّ هرچه که دارد هوای تو
شرمنده ام قدم نزدم جای پای تو
انی برئتُ هرکه بخواند به جز تو را
انی عجبتُ هرکه ندیده عطای تو
ویلٌ لمن یرید اطاعت زغیر تو
تبّت یداه هرکه نشیند به جای تو
انی عصیتُ خواسته ات را مکررا
اما بگو کجا بروم جز سرای تو
گفتی که شرط دلشدگی سرنهادن است
این سر چه قابل است وجودم فدای تو
بازار مصر جمع شود چون تو پا نهی
صد یوسف و هزار زلیخا بهای تو
گویند دل اسیر همان شد که دیده دید
این دل شنید وصف تو شد مبتلای تو
هر صبح جمعه منتظرت ندبه می کند
یابن الحسن کجاست محل لقای تو
پرکرده های وهوی غیر فلک را ولی چه غم
روزی رسد ز کعبه به عالم ندای تو
خواهد زهیر تا که نگاهش کنی به لطف
این لب مباد دور ز وصف و ثنای تو
زهیر دهقانی آرانی
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)