وقتی به خودم فکر می کنم می بینم فقط وقتایی از امام زمان عج دارم دم می زنم که کارم یه جایی گیر کرده و یه مشکلی دارم
ولی..
این گفتگو حال خیلی هاست..
از جمله خودم
خدا کمک کنه که جزء منتظران واقعی امام زمان عج باشیم..
گفتگوی ما با امام زمان عج:
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی ؟
شده ام باز هوایی
چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟ !
به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی…
و اما جواب امام زمان:
تو خودت! مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی،
تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟»
تو کجایی؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد
و تو با چشم و دل بسته فقط شعر سرودی
«تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!»
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی…
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی!
خواهش نفس شده یار و خدایت …
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت …
و به آفاق نبردند صدایت…
و غریب است امامت!
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی…!
علاقه مندی ها (Bookmarks)