ماها فکر میکنیم در هر کار و زمینه ای استاد هستیم و باید فرمانمون اطاعت بشه.
بیشتر تشنه قدرت و شهرت هستیم نه اصلاح و فرهنگ سازی.
برا این هست که هدف سازندگی هس اما روش خرابکاری.برا رسیدن به هدف باید راهی رو که به هدف میرسه رو پیمود.
کشور ما باید به این ایمان بیاورد که روانشناس خبره در هر مرحلۀ زندگی میتواند کمک فراوانی به بهتر شدن زندگی بکند.
فرهنگ سازی و نهادینه کردن ارزشها از دوران کودکی بهترین فکر برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جامعه هست. اما چه کسی بهتر می تواند مارو به این هدف برساند؟
کسی که روح و روان و نیازها و ... کودکان و بچه هارو بشناسد.
همه می دانیم احترام به ارزشها خودش یک ارزش هست. دفاع از حق و عادل بودن در هر زمینه ای و شجاع بودن ارزش هستند اما انتقال این ارزشها به کودکان از دست هر فردی برنمی آید. به زور هم جواب نخواهیم گرفت.
میبخشین که زیاد می نویسم اجازه بدین یه تجربه خودمو بنویسم:
یک دختر بچه ای که با من بزرگ می شد و بهش توجه میکردم رو براتون میگم. اینو میدونستم که باید فرد خودش انتخاب کنه و به انتخاب فرد اهمیت می دادم و معتقد بودم بچه هم خودش باید طبق سلیقه خودش انتخاب کند اما قبل از انتخاب و ورود به اجتماع باید به بچه توضیح داد و باهاش حرف زد و... این کارهارو میکردم...
یه روز با همین دختربچه رفتیم انیمیشن براش بگیریم. باهم رفتیم. منم دقت میکردم تا ببینم چی رو انتخاب میکنه.
هرکاری میکردم تا انتخاب کنه نمیکرد میگف خودت برام انتخاب کن. منم بهش گفتم نه تو خودت باید انتخاب کنی. بعده کلی حرف زدن خودش انتخاب کرد.
دیدم رفت سیندرلا یا سفید برفی رو با توجه به عکس روی بسته انتخاب کرد. من چندبار بهش تاکید کردم که آیا مطمئن هستی میخوای اینو برداری؟ فلان کارتون هم هست آ. چندین کارتون معرفی کردم دیدم همونو میخواد.
من ناراحت شدم اما چیزی اونجا بهش نگفتم از در که اومدیم بیرون بهش گفتم که چرا اینو انتخاب کردی و... برگشت گفت بریم اونی که تو میخوای رو بگیرم و...
منم گفتم نه تو خودت باید انتخاب میکردی نه اینکه من برا تو انتخاب کنم و...
میترسیدم شکل و ظاهر سیندرلا و سفیربرفی رو شکل و ظاهرش اثر بذاره و پوشش مناسی رو انتخاب نکنه و...
بعدها فکر کردم دیدم درسته که من هدفم به نفع بچه بوده اما روش رو بلد نبودم. یعنی داشتم نظر خودمو تحمیل میکردم و این اصلا ارزش ندارد چون اگه بچه خودشو آزاد ببینه طبق میل خودش رفتار خواهد کرد.
اکثر دختران ما هم اینطور بودن. وقتی از شهر خودشان بیرون می اومدند تا اتوبوس چادر داشتن یا با مانتو حجابشون رو رعایت میکردند اما به محض خارج شدن از شهر با پسرهاارتباط بسیار نزدیکی برقرار می کردند در اتوبوس کنار هم می نشستند و... یا چادر رو برمی داشتند.
اگه ارزشها از دوران کودکی خوب نهادینه بشه از رفتارهای دوگانه در جامعه پرهیز میشه.
دانشجویی بود که موقع اومدن به دانشگاه محجبه بود اما بعدا تبدیل به یک دانشجویی شده بود که با اوایل خیلی خیلی فرق داشت.
والدین برا تربیت کودک و نهاد ینه کردن ارزش ها باید به روانشناس خبره مراجعه کنند. تاکید بر نظر خود نه تنها موجب نهادینه کردن ارزش نمی شود بلکه باعث تنفر از ارزشهارو احتمالا در پی خواهد داشت.
رسیدن به هدف درست راه و روش و اصول درست رو می طلبد و ماها در هرزمینه ای خبره نیستیم. علممان محدود هست و باید به متخصص مراجعه کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)