سلام
بااجازه بنده هم چند خطی بنویسم اگه اشتباه بود شما بفرمایین
به نظرم فرق هست بین اینکه آیا میخواهیم از قرآن به علم برسیم یا از علم برا اثبات حقانیت قرآن استفاده کنیم
اگه بخواهیم از قرآن به علم برسیم باید روش تفکر و تحقیق رو در پیش بگیریم اما اینکه بخواهیم از علم برا اثبات حقانیت قرآن استفاده بکنیم در واقع علم را اصل و قرآن کریم رو محتاج علم ناقصی که به مرور با گذشت زمان تکمیل یا رد می شود دانسته ایم.که در این صورت قرآن کتابی مثه کتب بشری هست که محتاج کشف ما انسانهاست.
علم می تواند دلالت بر رجوع به سوی حقیقت کند اما از اثبات حقیقت کلی عاجز است چون خودش ناقص هست.
بعنوان مثال برا اثبات وجود حقیقی و اندازه قد یه آدم اگه رجوع به سایه اش بکنیم اشتباه مرتکب شده ایم گرچه سایه دلالت بر وجود یک نفر دارد.چون سایۀ فرد تحت تاثیر علتهای گوناگون هست و خود معلول علتهای دیگری چون آفتاب؛ زاویۀ قرارگیری منبع نور با فرد و... است.
چون بشر احاطۀ کامل بر تمامی علوم حقیقی و اثبات شده ندارد نمی تواند با برخی علم ناقص به اثبات حقیقت کلی بپردازد.
کتاب قرآن کریم کتاب علمی محض نست که یک دانشمندی نوشته باشد که با کشف برخی علوم دیگه حقانیتش تغییر کنه یا کامل بشه و برخی آیاتش تغییر کنه. کتابی است که تمامی آن چیزی که برا سعادت و خوشبختی هرفرد لازم هست رو دارد.
برا اثبات یک کلیت رجوع به برخی یافته های ناقص کاری بس اشتباه هست.اینو هر عقل سلیمی می تواند دریابد.
و قرآن هیچ نیازی به علوم دیگر برا اثبات حقانیتش ندارد. این علوم هستند که باید کامل بودن خودشان را اثبات کنند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)