میگم از خودمون از همه چیزهایی که هستیم ،از خوبی و ها و بدی ها از همه چیز باید باشه
دقیقا مثل معجون میمونه ،اگه زیادی عسل توش بریزی دلو میزنه،همه مواد باید باشن
ما هم همینطوریم باید از همه چیز های وجود خودمون از علاقه هامون،ازهوا ،غرور ،از سکوت و فریاد ،از همه چیز باید باشه
یع میوه رو در نظر بگیر اول پوستش هست ،اون پوست هست که رونمایی میکنه ،نشون میده رسیده یا نه و ظاهر اونه مثل ما
ولی وقتی همه به خوشمزگی و خوب بودنش رای میدن که دورنش به مقدار کافی اب باشه،هسته باشه ،شیرین باشه و فاکتور های مناسبش رو داشته باشه
البته این نظر منه
و صد در صد میتونه اشتباه باشه
شاید ....
میدونید از کجا بفهمیم از هر کدوم چه مقدار داشته باشیم مثلا من بعضی از رفتارها رو که میبینم نمیتونم بگم این حق داشته یا نه مثلا بعضی جاها اعتماد به نفس زیاد داشتن رو بد میدونند ولی در کشورهایی هست که از همون اول اعتماد به نفس رو به بچه ها اموزش میدن معیار شما برای اندازه گیری این خصوصیات چیه؟
راستی من بالا یادم رفت بگم،گزینه اولتون درست بود اقا
خیلی خوب مثالی زدید در این مورد ،فاکتور ها مقدار مناسبش معلوم
اعتماد به نفس خیلی خوبه ولی زیادش دیگه،خوب نمیشه ،ولی تو همون کشوری که میگید ،اعتماد به نفس خیلی زیاد رو مناسب نمیدونن ،ولی چون این مورد براشون مهم هست از بچگی بهش تاکید میکنند
مقدار اینکه چقدر باشه رو ما میتونیم از یه ایده ال در نظر بگیریم ،همه ما تو ذهنمون میتونیم یه شخصیت ایده ال رو برای خودمون در نظر بگیریم ،و درون خودمون رو پر کنیم ،حالا ممکنه یکسری فاکتور های من از یکسری از فاکتور های شما زیادتر باشه ولی تهش همه در یک بازه مناسب هستیم ،چون اگه غیر از این باشیم ،دیگه ایده ال نیستیم
جتی اون ادمی که الان بر میداره تند و تند ادم میکشه اگه یه مدت از این جو دورش کنی ،به سیاهی خودش میرسه ،میفهمه درونش اشتباهی پر شده
حالا خیلی جالبه ایده ال همه ما یه بازه هست ،پس چرا اینقدر ما تفاوت داریم ،به خاطر اینکه این پر کردنه ،طول میکشه و این زمان موجب میشه ما پیمونه یکسری چیزا از دستمون در بره ،شرایط حواس مارو پرت کنه
اینجاش هست که سخت میشه و هر کسی نمیتونه خوب خودش رو پر کنه و ایده ال بشه
شاید ....
خیلی قشنگ مینویسید معلومه اینا رو حس کردید من یه مقدار تو اعتماد به نفسم مشکل دارم ولی الان به خاطره راهی که انتخاب کردم باید تقویتش کنم تا حالا موقعیتهای زیادی رو از دست دادم این راه رو نمیخوام از دست بدم راستش من تو زندگیم کاری به پسرها نداشتم راههامون جدا بوده حالا باید ارتباطاتم رو قوی کنم دیروز در کلاس همه دختر و پسرها موندن ولی من خجالت کشیدم و همون موقع اومدم بیرون موضوع زنگ انشاتون رو خوندم منم تو همون چیزایی موندم که فکر میکردم بدن ولی من اشتباه میکردم ارتباط درست خوبه من 26 سالمه خیلی وقته معنای ارتباط درست و بد رو میدونم ولی چون به دنیای خودم و دوستای خوبم عادت کردم دلیلی نمیدیدم پام رو فراتر بزارم حالا باید عوض بشم میخوام شنبه برم تو کلاس بگم مشکلم اینه به نظر شما پسرا اینقدر جنبه دارن?قصد توهین ندارم باور کنید دارم کمک میگیرم یه متن از خودم نوشتم بخونم براشون شیرینی میخوام بخرم ولی هنوز دو دلم
روزی بدن شما در زیر سنگ قبری که بر آن نام ، تاریخ تولد و تاریخ وفات شما نوشته خواهد شد میآرامد،ولی خود درونی میداند که شما جاویدان هستید،در شکل درونی محدودیت و شکلی ندارید.
بدون وجود محدودیت،تولد و مرگی وجود نخواهد داشت.هر چه متولد شود میمیرد و انچه هرگز متولد نشده، نمیتواند بمیرد.خود مقدس شما هرگز بدنیا نیامده و هرگز نخواهد مرد.
.
.
.
هدف شما در جهان فیزیکی یافت نخواهد شد.وقتی دست از جستجوی سعادت در خارج از خود بردارید، کل وجودتان همراه با جهان مادی بازتاب الهی شما خواهد شد.....
.
.
.
این مطالب بخش های کوتاهی از کتاب خود مقدس شما نوشته دکتر وین دایر هست که خوندن این کتاب رو به تمامی دوستانم در این انجمن پیشنهاد میکنم.
و تمامی تفاسیری که ازین جمله ها گرفتید خلاصش به معنی آزادی بر میگرده و برای یافتن این حس مطالعه این کتاب خیلی کمک کننده هست.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)