سلام،
چون دعوت کرده بوديد در بحث شرکت مي کنم،
قبل از هر چيز چند توضيح بدهم، من 25 سال است گواهينامه دارم، در دوران خدمت هم در ترابري بودم (البته کمتر رانندگي مي کردم بيشتر کار دفتري داشتم)
پارک دوبل هم بلد نيستم، از آن هم بدم مي آيد! و هيچ موقع هم مجبور نشدم انجامش دهم! در کل هم عقيده دارم رانندگي با روحيات آقايان بيشتر سازگار است.
خوب ...... حالا برويم سر اصل مطلب، يک چيز را توجه کرده ايد؟ اينکه در متن سوال به طور غير مستقيم اين نکته نهفته که هرکي رانندگي اش بهتر باشد يک برتري برايش محسوب مي شود؟
بله مهارت محسوب مي شود، ولي برتري! نه! مثلا" شما اسب سواري بلديد و من بلد نيستم! البته شما يک مهارت از من بيشتر داريد! ولي برتري (که بخواهد آدم فخر و مباهاتي بهش داشته باشد) نه!
همه آنهايي هم که با لحن تند در تاپيک هاي اينچنيني (يا بحث هاي خانگي) نظر مي دهند درگير همين اشتباه برداشت هستند.
همانطور که خانم zoh_reh به موضوع نگاه کرده اند شايد بيشتر بتوان گفت که اين بحث يک بحث علمي و يک بحث فيزيولوژيک مي تواند باشد.
من خودم در اطرافم در گذشته (سي و دو سه سال پيش که هنوز راننده خانم زياد نبود) يکي دو تا خانم راننده مي شناختم، رانندگي شان بسيار خوب بود، ولي به نوعي مي توان گفت از جهاتي روحيات مردانه داشتند، شايد از لحاظ فيزيولوژيک اگر بررسي مي شدند مثلا" به اين نتيجه مي رسيديم که (به فرض) هورمونهاي مردانه شان زياد ترشح مي کرده! ولي آدم از يک زن انتظار دارد که روحيات زنانه داشته باشد!
البته من موافق ياد گيري و مهارت خانمها در رانندگي هستم، يک خاطره در اين مورد تعريف کنم، وقتي مي خواستند در سربازي ما را تقسيم کنند گفتند کي گواهينامه دارد؟ و هر که گواهينامه داشت بردند ترابري، ولي به نسبت خوبي و بدي مهارتشان يا به آنها ماشين دادند براي رانندگي و يا کار اداري و خدماتي دادند (البته من خودم وقتي فهميدم مسئوليت رانندگي سنگين است خودم را به ناواردي زدم تا کار دفتري بهم بدهند!!!) ولي جالب بود که در يگان ترابري از مسئول نهارخوري و نظافت و حمام و دفتر سوخت و دفتر پارک و دفتر پرسنلي و دفتر اعزام و نگهبان و مسئول آسايشگاه و... همه گواهينامه داشتند و اين بسيار خوب بود.
مثلا" در يکي از شبهاي خدمت زلزله منجيل اتفاق افتاد، ما چند راننده کشيک در يگان داشتيم ولي بقيه مرخصي بودند، نکته امر اينجاست که تمام کساني که در قسمتهاي مختلف ديگر (که اشاره کردم) آن شب کشيک بودند گواهينامه داشتند و ما ماشينهاي آنها که مرخصي بودند را مي توانستيم تحويل افراد حاضر بدهيم و براي کمک رساني ارسال کنيم به مناطق زلزله زده.
به همين خاطر مي گويم که بلد بودن رانندگي بسيار امر خوبي است براي خانمها، چون به هر حال در مواقع اضطراري به درد مي خورد. ولي اينکه ما به خاطر اينکه مد است و يا به خاطر چشم و هم چشمي و ... بخواهيم رانندگي کنيم پسنديده نيست،
من خودم الآن نه ماشين دارم و نه حوصله رانندگي! يکي هم بخواهد به زور ماشين بهم بدهد قبول نمي کنم! اصلا" حوصله اش را ندارم، الحمد لله هيچ عقده اي هم در اين باره ندارم! با اين اوصاف خيلي برايم عجيب است که بخواهيم با هم بحث کنيم که کي رانندگي اش بهتر است!!!!!
اصلا" من يک سوال دارم: به نظر من خانمها به صورت عام در رانندگي حساس تر هستند، خوب ... مگه چه ايرادي دارد؟ يواش تر راه بروند، پارک دوبل برايشان مشکل باشد ووووو ... چه ايرادي دارد؟
بعد يک عده آدم (نمي گم چي) با لحن تحقير آميز طوري برخورد کنند که ناچارا" خانمها براي فرار از اين تحقيرها به زور رفتار زنانه خودشان را بخواهند به رفتاري مردانه نزديک کنند، به نظر من اين خيلي بد است که انسان بخواهد آن چيزي که نيست باشد! از لحاظ اجتماعي هم مضر است، مي دانيد چي از آب در مي آيد؟ هيچي ... يک عده راننده حرفه اي با دست فرمان خوب که ويراژ داده و تيکاف مي کشند و لايي مي کشند (نه اينکه خلاف کار باشند، منظورم اين است که آنقدر واردند که اگر لازم باشد همه اين کارها را مي توانند بکنند) بعد که از ماشين پياده مي شوند مي بيني يک خانم نخراشيده و نتراشيده اي است که بيشتر به مردها مي ماند! نمي دانم منظورم را توانستم برسانم يا نه! يعني به بهانه اينکه حساس بودن در رانندگي بد است بخواهيم عده اي به زور ساختار روحي خود را دچار دگرگوني کنند. مثل اينکه بگوييد هه هه هه خانم ها کاراته بلد نيستند! .... خوب که چي؟ فرضا" که بلد نباشند! شما که بلدي کجا رو گرفتي؟ بله دفاع شخصي بلد بودن خوب است ولي ...
البته بعضي از خانمها هم هستند که اصلا" رانندگي يک ذره هم با روحياتشان سازگار نيست و حساسيتشان از حد معمول خيلي بيشتر است و همين امر در رانندگي آنها ايجاد اختلال مي کند به صورتي که به قدري کند عمل مي کنند که باعث ايجاد ترافيک مي شوند، اينها خودشان هم از رانندگي خوششان نمي آيد و عذاب مي کشند ولي صرفا" به خاطر چشم و هم چشمي و بعضي مسائل (که بين خانمها يک کمکي بيشتر است) رانندگي مي کنند، که البته کار اين دسته اخير مذموم است، بابا مگه مجبوري؟ من هم الآن حوصله رانندگي ندارم و با روحيات فعلي ام سازگار نيست! چيزي ازم کم شده؟
خلاصه مطلب اينکه بلد بودن رانندگي (يا هر چيزي) به عنوان مهارت براي هر کسي خوب است، ولي نه مهارت در رانندگي افتخاري است که بخواهيم ديگران را براي نداشتن آن تحقير کنيم و نه آنقدر ارزش دارد که بخواهيم ساختار روحي خود را که بر آن آفريده شده ايم به چالش بکشيم، همين امر براي مهارتهايي که با ساختار روحي خانمها تطابق بيشتري دارد و آقايان بخواهند به زور خودشان را با آن تطبيق دهند هم سازگار است.
ببخشيد ديگه ... عقل ناقص من تا اينجا قد ميداد!






) رانندگي مي کنند، که البته کار اين دسته اخير مذموم است، بابا مگه مجبوري؟ من هم الآن حوصله رانندگي ندارم و با روحيات فعلي ام سازگار نيست! چيزي ازم کم شده؟
پاسخ با نقل قول

علاقه مندی ها (Bookmarks)