دیروز با بدرقه پدر ومادرم وخواهرم به مشهد شروع شد. هرچند بدرقه همراه با گریه، صلوات و التماس دعا هستش اما حال آدم از خیلی مواقع شادی، شادتر وبهتره نمیدونم چرا
از اونموقع نمیشه گفت تنهام اما با بقیه روزا حتما فرق میکنه و احساس میکنی یه چیزی کمه و دلت میخواد زودتر بیان تا بین این ادمایی که هستن این تنهایی تموم بشه.
کارام در نبود مامانم بیشترشده ولی بازم وقت اضافه میاری مجبورم یا مهمون دعوت کنم خونمون یا برم مهمونی.![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)