برام توی یکی از این سایت های فیلترییه pm اومد که ما بچه های دبستان و راهنمایی همگی می خوایم فلان جا جمع شیم و همو ببینیم و تجدید خاطره بشه. من با یکی دو تا از دوستای دوران دبستان یه سلام علیکی دارم،
بهشون گفتم ولی گفتن که نمیتونن بیان.
من با این حافظه ای که دارم و در حد ماهی گلی هسبا یکی قرار گذاشتم و پاشدم راه افتادم،
به دوستم گفتم هرکی بامن سلام علیک کرد درگوشم اسمشو بگو که تابلو نباشه که من هیشکیو نمیشناسم
وقتی رسیدیم یکی داد زد و گفت وااااااااااای فلانی...
منو از دور شناختدوستم برگشت گفت خجالت بکش،شناختت.
خلاصه رفتیم و با هم یه بعداز ظهرو گذروندیم.ولی از دیدن یه سریاشون وحشت کردم.حالا بماند چرا.
ولی به خودم امیدوارم شدم خیلیا رو تونستم به یاد بیارم.
خوب بود.یه روزی بود که به یادم برای همیشه میمونه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)