دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 66

موضوع: چه کسی مغزها را فراری می‌دهد؟

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #39
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    877
    Array

    پیش فرض پاسخ : چه کسی مغزها را فراری می‌دهد؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    متاسفانه

    علاه بر مواردی که مطرح کردین ، اینطور بین مردم و جامعه جاافتاده که انگار فقط علوم مهندسی و پایه ، علم هستن و علوم انسانی ، جزو علوم مهم قلمداد نمیشه

    در صورتیکه علوم انسانی به نظر من پایه تمام علوم هست .

    ولی ارزشی که در جامعه ماا برای علوم دیگر قائل میشن خیلی بیشتر از علوم انسانی می باشد .


    اصولا مشکلات ریشه ای هست

    بسيار عالي،

    يک بحث مهم موجود همين است که: اصولا" آيا تمدن و تکنولوژي چه ميزان در راستاي اعتلاي بشريت در مسير کمال وجودي خود موثر بوده است؟
    من در همين سالهايي که از عمرم گذشته افراد زيادي را ديده ام که در مسير پيشرفت در امور مختلف گام برداشته و موفق شده اند، ولي در هنگام مرگ اين حس را داشتند که خيلي از چيزهايي که کسب کرده اند ارزش به دست آوردن را نداشته است و بهتر بود عمرشان را وقف چيزهاي برتري مي کردند!
    مثلا" يک مطلبي اين روزها مد شده اين است که در مقام مقايسه اديسون با "خشک مذهب هاي بي سواد متعصب" بر مي آيند و .... بعد مي گويند که چطور قبول کنيم که اديسون برود جهنم و اين "خشک مذهب هاي بي سواد متعصب" بروند بهشت!
    البته در مقام تحقير متعصبان حرف درستي مي زنند، خود قرآن هم از اين گونه افراد اينطور تعبير مي کند که (نقل به مضمون): فقط به ظاهر چيزي که مي شنوند بدون تعقل مي چسبند.
    ولي بياييد يک ذره فکر کنيم، انصافا" برق در کنار فوايدش، چه بدي هايي داشته؟
    من خودم را مي گويم: شب اگر برق نبود، فرصتي داشتم که در باره خود تفکر کنم، درباره دنيا تعقل بيشتري کنم، يا مطالعه کنم (زير نور شمع!) حالا يا سرگرم وسايل صوتي و تصويري ام يا مهماني، يا گردش، يا خلاصه وقت تلف کردن الکي! نور شهر چنان شديد است که ديگر ستاره ها ديده نمي شوند! يک موقع آخر شب که مي روم زباله ها را بگذارم بيرون يک مرتبه سرم را بالا مي کنم و يک ستاره مي بينم، به خودم نهيب مي زنم! علي! کجا داري ميري؟ روي يک سياره کوچک وسط اين فضاي لايتناهي، صبح تا شب درگير مشکلات الکي! سرگرمي هاي الکي!
    هر کسي را مي بيني يک گوشي ميليوني دستش گرفته و جوک مي فرستد و جوک مي خواند و .....
    نگوييد خوب الآن هم مي شود تعقل کرد و .... به برق چه ربط دارد، بله درست است، ولي اين کار را نمي کنيم عزيزان من! جو چنان سوق پيدا مي کند که عملا" مردم درگير تکنولوژي مي شوند آن هم در راستاي اهداف بيهوده!
    فکر مي کنيد با وجود چندين برابر جمعيت جهان چرا متفکرين به اون نسبت زياد نشده اند؟
    الآن چند تا مولوي و حافظ و ابن سينا و ابوريحان و .... و چند تا گاليله و دکارت و نيوتون و .... بايد مي داشتيم؟
    بله الآن محققين و دانشمندان زيادند ولي برآيند کوشش آنها به چه سمتي است؟
    همانطور که دوستمان به خوبي اشاره کرده اند متاسفانه علوم انساني (در کل دنيا) رها شده است و علم به سمتي پيش مي رود که مثلا" کل بيماري ها را نابود کند، يا فرضا" تکنولوژي به حدي برسد که يک دگمه بزني و هر چه مي خواهي انجام گردد!
    ولي وقتي انسان نمي داند که کيست و چه مي خواهد! اون دگمه به چه درد خواهد خورد؟ وقتي نمي داني براي چه زندگي مي کني! مردنت شايد بهتر از اين زندگي حيواني باشد.
    خوب حالا در اين فضا ...... فکر مي کنيد "من نوعي" که کورکورانه دنبال کسب اين علوم به در و ديوار مي زنم چقدر مغز متفکر حساب مي شوم؟
    فکر مي کنيد چند سال از دنياي متمدن عقبيم! آيا در جهاني که همه در آن در خواب خرگوشي اند کسي از کسي عقبتر است؟
    به قول مولانا:
    جان جمله علم ها اين است اين
    که بداني من کي ام در يوم دين
    که البته تفسير همان حديث است که: من عرفه نفسه فقد عرفه ربه (هرکس خود را شناخت خداي خود را شناخته است)
    و دوستمان چه زيبا اشاره کرده اند که: "علوم انسانی به نظر من پایه تمام علوم هست"
    در خاتمه باز هم از ايشان تشکر مي کنم
    دوستان من نويسنده نيستم و با زبان الکنم سعي مي کنم يک مفاهيمي را روشن کنم، يک تلنگري به اين روزمرگي هامون بزنم، اگر ريز شويد شايد خيلي اشکالات جزئي بتوان در آن يافت، من هم ادعايي ندارم، ولي اون منظور کلي که مي خواهم القا کنم (اون تلنگره) مهم است، فکر نکنم اون مفهوم و منظور اصلي مورد اشکال باشد.
    در پناه حق

  2. 3 کاربر از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود رایگان کتاب شعر غزل غزلستان من
    توسط Almas Parsi در انجمن سایر موضوعات ادبیات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th April 2013, 06:35 AM
  2. شرح غزلی از مولانا
    توسط solna در انجمن ادبیات غنایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th June 2011, 10:44 AM
  3. مقاله: بررسی تطبیقی معشوق در غزلیات حافظ و شکسپیر
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 25th September 2010, 09:21 AM
  4. مقاله: «زلف» در غزلیات حافظ
    توسط AreZoO در انجمن آرایه های ادبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 24th September 2010, 12:33 PM
  5. بررسی تطبیقی معشوق در غزلیات حافظ و شکسپیر
    توسط MR_Jentelman در انجمن عارفانه و عاشقانه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th October 2009, 09:46 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •