سلام
ممنونم ، جالب بود خانم الماس پارسی
پس یه علت اینکه در اسلام و روانشناسی ګفته شده برای شناخت فردی دوستانش رو بشناسیم هم همین هست ، ویژګی های مشترکی حتی از منظر ژنی جدای از هم نشینی و تأثیراتش بینشون وجود داره ...
---
وسائل4، ص207 / حضرت سلیمان فرموده است: درباره ی کسی به نیکی یا بدی قضاوت نکنید تا رفقایش را ببینید، چه آنکه آدمی از امثال و اقرانش شناخته می شود و به صفات همنشینان و دوستان صمیمیش توصیف می گردد.
تحف العقول ، ص316 / رسول اکرم (ص) فرموده اند : شایسته ترین مردم برای بدنامی و ننگ اجتماعی کسانی هستند که با بدنامان رفیق می شوند و با آنان مجالست می نمایند.
نهج البلاغه ، نامه ی 31 / علی (ع) فرموده اند: کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته از دست بدهد مثل این است که شریف ترین اعضاء بدن خود را از دست داده است. (ربط داره دیګه شباهت رو می رسونه یه جورایی )
وسائل 3 ،ص205 / امام صادق (ع) فرموده اند: رفقای صمیمی که همانند برادر به آدمی وابسته و نزدیک هستند سه قسم اند. اول کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و در همه ی حالات ، آدمی به وی نیاز دارد او رفیق عاقل است. دوم کسی که وجود او برای انسان به منزله ی یک بیماری مزاحم و رنج آور است و او رفیق احمق است. سوم ، رفیقی است که وجود نافعش به منزله ی داروی شفا بخش و ضدّ بیماری است و او رفیق لبیب یعنی روشنفکر بسیارعاقل لاست.
این هم بی مضمون نیست به نظر من:
تحف العقول ، ص 295 / امام محمد باقر علیه السلام : اِعرِف المَودَّهَ فِی قَلبِ اَخیکَ بِما لَه فِی قَلبِکَ ؛ دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)