*آیا میدانستید که فارسیزبانان حرف ربط (عطف) فارسی "و" (واو) را که "اُ" (o) تلفظ میشود، به عربی "وَ" (va)تلفظ میکنند؟
حرف ربط یا حرف پیوند در دستور زبان به حرفی گفته میشود که دو نام یا دو جمله را به هم ربط دهد.
در زبان پارسی کهن (زمان هخامنشی) این حرف «اوتا» (utā) بوده است (شاید با und در آلمانی و and در انگلیسی ربط داشته باشد).
در پارسی میانه (پهلوی) حرف ربط «اوتا» بهشکل «اود» یا «اُد» (ud) کوتاه شده است. اندکاندک این حرف در پارسی نو (پس از ساسانیان) به شکل «اُ» (o) ساده شد و
ما برای راحتی آن را به شکل «وُ» مینویسیم. اگرچه این حرف به شکل «و» نوشته میشود، اما در تمام ادبیات پارسی نو، از زمان رودکی و فردوسی تا امروز همواره
به شکل «اُ» (o) تلفظ شده و هنوز هم میشود. مشهورترین نمونه از صنعت «لفّ و نشر مرتب» از فردوسی چنین است:
به روز نبرد آن یل ارجمند / به تیغ وُ به خنجر، به گرز وُ کمند
درید وُ برید وُ شکست وُ ببست / یلان را سر وُ سینه وُ پا وُ دست
در زبان گفتار نیز صدای اُ همچنان نگه داشته شده است: من وُ تو، خسرو وُ شیرین. حتی گاه این حرف ربط «اُ» در ترکیبها حدف شده است مانند "گفتگو" و "جستجو" .
که در اصل گفتوگو و جستوجو بودهاند و بهتر است به همین شکل اصلی نوشته شوند.
در شاهنامهی خالقی نیز لتها(مصراع ها) و بیتهایی که با «و» آغاز میشوند با نشان «وُ» نوشته شدهاند تا بر این نکته تاکید شود.
متاسفانه شکل این حرف یعنی «و»، و این که در زبان عربی هم حرف ربط به همین شکل «و» نوشته میشود اما وَ (va) تلفظ میشود، باعث اشتباه و سردرگمی
بسیاری شده است. بهطوری که برخی برای ادبی و «لفظ قلم» سخنگفتن حرف ربط پارسی را هم بهجای اُ بهصورت عربی «وَ» ادا میکنند.
مثلا بهجای «خسرو وُ شیرین» میگویند «خسرو وَ شیرین». تصور کنید که دو بیت بالا از فردوسی را بخواهید با" وَ "بخوانید!
این اشتباه به کار خاورشناسان نیز راه یافته و در ترانویسی متنهای پارسی به انگلیسی، حرف ربط پارسی را بهصورت va مینویسند و برای نمونه همان کتاب
«خسرو وُ شیرین» نظامی را بهصورت Shireen va Khusrow مینویسند. حتی در ترانویسی شعرها هم، چون پارسی زبان مادریشان نیست، توجه نمیکنند که گفتن
«وَ»ی عربی وزن شعر را بر هم میزند. برای نمونه اگر بخواهیم شعر فردوسی را به این روش ترانویسی کنیم!
درید وُ برید وُ شکست وُ ببست
darid va borid va shekast va bebast
امروزه نیز ایرانیانی که به هر دلیل بهجای خط پارسی از خط لاتینی استفاده میکنند، در نوشتن این حرف ربط بهجای o از va استفاده میکنند که اشتباه است.
از: شهربراز
* آیا می دانستید که برخی از واژه های عربی مانند "طفیلی"، "خرافه" و . . . که ما در فارسی به کار می بریم، در حقیقت نام شخصیت هایی از عرب هستند؟
«طفیل» (به معنای طفل کوچک) نام «طفیل پسر زلال کوفی» مردی از بنی امیه بوده است که هر گاه گروهی از مردم به مهمانی می رفتند، ناخوانده همراه آنان
به مهمانی می رفت و او را "طفیل العرائس" نیز خوانده اند و از این رو در فرهنگ عربی طفیل به معنای ناخوانده بوده است.
خیام می گوید:
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن / به زان که طفیل خوان ناکس بودن
با نان جویین خود حقا که به است / کالوده به پالودهی هر خس بودن
یعنی اگر نان جوی خود را بخوری بهتر است تا پالودهی مردم پست را بخوری و خود را آلوده کنی.
انوری ابیوردی می گوید:
جاوید از امتلا چو قناعت شود نیاز / گر یک رهش طفیل برد میهمان تو
یعنی اگر یک بار طفیل، نیاز را به میهمانی تو ببرد جاویدانه از قناعت پر میشود.
و یا جامی در داستان لاک پشت و مرغابیها میگوید:
میل سفر کرد به میل بطان / مرغ هوا گشت طفیل بطان
و حافظ می گوید:
طفیل هستی عشق اند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری
جهان فانی و باقی، فدای شاهد و ساقی / که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم
اما امروزه "طفیل" به شکل "طفیلی" درآمده است و به معنای انگل و سربار است.
«خرافه» نیز نام شخص عربی بوده است که ادعا میکرد که جنیان و پریان او را دزدیده و به میان خود بردهاند و او زمانی در میان آنان زندگی کرده است.
اما مردم داستانهای او را باور نمیکردند و از آن پس به هرچه که باورنکردنی بودند میگفتند "هذا حدیث الخرافه": یعنی این از داستانهای خرافه است.
و از آن پس، خرافه به باورهای سست و بیبنیان گفته میشود. (به "خرافه" در فرهنگ دهخدا نگاه کنید)





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)