*آیا میدانستید که امروزه در فارسی به ماهی «وال» که نامی فارسی است، «نهنگ» میگویند که درحقیقت نامی فارسی برای تمساح (کروکودیل) است؟
در گذشته «نهنگ» به جانوری گفته میشده که امروز سوسمار یا تمساح نامیده میشود و در زبان انگلیسی بدان crocodile (تلفظ انگلیسی: کروکودایل،
تلفظ فرانسه: کروکودیل) میگویند. این واژهی انگلیسی از واژهای یونانی گرفته شده که نخستین بار هرودوت آن را در توصیف جانوری به کار برد که در رود نیل در کشور
مصر دیده بود و آن واژهی یونانی krokodilos است که گویا از دو بخش kroke به معنای سنگریزه و drilos به معنای کرم تشکیل شده است.
یعنی کرمی که بر روی سنگریزهها چرت میزند.
تفاوت نهنگ و وال/بال بهخوبی برای گذشتگان ما روشن بوده است. جالب آن که در کتاب «حدودالعالم» نیز دربارهی رود نیل گفته شده است:
«اندر رود نیل نهنگ است بسیار». روشن است که در رود نیل ماهی وال نبوده است. یا فرخی سیستانی در شعری میگوید:
تا به بحر اندر است وال و نهنگ / تا به گردون بر است رأس و ذنب
یکی از ویژگیهای این جانور دندانهای بزرگ و تیز او است. رودکی درجای دیگری به نهنگ اینگونه اشاره میکند:
یَشک نهنگ دارد، دل را همی شخاید / ترسم که ناگوارد، کایدون نه خُرد خاید
(همی شخاید: صرف مضارع شُخودَن: خراشیدن. خاییدن: زیر دندان نرم کردن. یَشک واژهای است پارسی و به دندان نیش گفته میشود.)
فردوسی نیز گوید: یکی زشترو بود و بالادراز / سر و گردن و یشک همچون گراز
باز روشن است که نهنگ (تمساح) دارای دندان نیش است نه ماهی وال/بال.
خاقانی شروانی نیز تیغ و شمشیر را به نهنگ و تیزی آن را به دندان نهنگ تشبیه کرده و گفته:
ماهی چرخ بفکند دندان / از نهنگ زبانوَر تیغش
همین تیزی دندان نهنگ باعث شده که «نهنگ سیاه» کنایه از تیغ و شمشیر آبدار باشد.
نظامی گنجوی گوید: چو دارای روم آن سپه را بدید نهنگ / سیاه از میان برکشید
و رودکی میگوید:به آتش درون بر مثال سمندر / به آب اندرون بر مثال نهنگ
در مصرع نخست این بیت،در فرهنگ دهخدا بهاشتباه بهجای «سمندر» - که جانوری است که با آتش رابطه دارد - سکندر نوشته شده است
اما سکندر یا اسکندر هیچ ربطی به درون آتش رفتن ندارد.
-ریشهشناسی واژهی «نهنگ»
امروزه حرف نخست «نهنگ» را با صدای زبَر میگوییم یعنی «نَهنگ» اما در زبان پارسی میانه (پهلوی) حرف نخست با صدای زیر بوده است.
یعنی «نِهنگ». از نظر ریشهشناسی نیز نِهنگ از دو بخش تشکیل شده است: پیشوند «نـِ» که نشاندهندهی پایین است مانند «نِشستن» و «نِهشتن»
و «نِهادن» و مانند آن.این پیشوند در زبانهای دیگر هند و اروپایی نیز دیده میشود. مانند بخش دوم واژهی beneath (در زیر) در زبان انگلیسی، یا نام کشور
هُلند که در زبان هلندی Nederland و در زبان انگلیسی the Netherlands (به معنای زمین پست و فرو) گفته میشود.
جالب آن که در زبان فرانسه این نام ترجمه شده و به شکل les Pays Bas(سرزمینهای پست) گفته میشود.
خود نام هلند (Holland) شاید از عبارت هلندی holt lantبه معنای «سرزمین پرچوب» آمده باشد.
بخش دوم نام نهنگ یعنی «هنگ» به معنای کشیدن است و در لولهنگ (لولهای برای کشیدن آب)، فرهنگ (برکشیدن)، فرهیختن، آهیختن و
آهختن و آختن (بیرون کشیدن)... دیده میشود. گونهی دیگر فعل آهختن، آهنجیدن است و دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی آهنجیده را برابر
اصطلاح فلسفیabstract(در عربی: انتزاعی = بیرون کشیده)گذاشته است. بنابراین نِهنگ یعنی جانوری که شکار و طعمهی خود را به درون آب
فرو میکشد و این شناختهترین ویژگی رفتاری این جانور است.
هرچند قافیههای شعری مدرک محکم و استواری نیست، اما از برخی شعرهای فردوسی و سعدی میتوان چنین برداشت کرد
که شاید آنان هم این جانور را «نِهنگ» میخواندند.
فردوسی: جهان را مخوان جز دلاور نِهنگ / بخاید به دندان چو گیرد به چنگ
ور ایدونکه ایدر به جنگ آمدی / به دریا به کام نِهنگ آمدی
سعدی: غواص اگر اندیشه کند کام نِهنگ / هرگز نکند دُر گرانمایه به چنگ
واژه شناسی از: دکتر محمد حیدری ملایری
علاقه مندی ها (Bookmarks)