دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: خدا بود و دیگر هیچ نبود...

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #5
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : خدا بود و دیگر هیچ نبود...

    18 اکتبر 1960

    ای غم سلام آتشین من به تو،درود قلبی من به تو،جان من فدای تو.
    تو ای غم بیا و هم دم همیشگی من باش.بیا که مصاحبت تو برای من کافی است.بیا که می شوزم.بیا که بغض حلقومم را می فشرد،بیا که اشک تقدیمت کنم،بیا که قلب خود را در پایت می افکنم.
    ای غم،بیا که دلم گرفته،روحم پژمرده،قلبم شکسته و کاسه ی صبرم لبریز شده،بیا و گره های مرا بگشا،بیا و از جهان آزادم کن،بیا که به وجودت سخت محتاجم.
    ای غم،در دوران زندگی ام بیشتر از هر کس مصاحبم بوده ای،بیش تر از هر کس با تو سخن گفته ام و بیش تر از هر کس به من پاسخ مثبت داده ای.
    اکنون بیا که می خواهم تو را برای همیشه بر قلب خود بفشرم و در آغوشت فرو روم،بیا که دوستی بهتر از تو سراغ ندارم،بیا که تو مرا می خواهی و من تو را می طلبم،بیا که کشتی مواج تو در دریای دل من جا دارد،بیا که دل من همچون آسمان به ابدیت و بی نهایت اتصال دارد و تو می توانی به آزادی در آن پرواز کنی.

  2. 2 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •