صندلــی داغ با حضـــــور جنــاب داداشــی

[داداشی]

چی کار میکردی اگه

اگر ماهی از یک سال بودی : نمیومدم مردم ضایع شن...!

اگر روز هفته بودی : طولانی میشدم خسته بشن

اگر عدد بودی : چرا تحقیر میکنی آخه. مجبور بودم شمرده بشم

اگر جهت بودی : قبله رو نشون میدادم

اگر همراه بودی : سعی میکردم همراه اول نباشم

اگر نوشیدنی بودی: گرم میشدم کسی منو ننوشه

اگر گناه بودی : کبیره میشدم

اگر درخت بودی : گنده میشدم

اگر میوه بودی: پرتقال میشدم

اگر گل بودی : انقدر بو میدادم که یه محوطه بزرگو عطراگین کنم

اگر آب وهوا بودی : ابر ها رو میاوردم پایین تو تابستون مردم کیف کنند

اگر پرنده بودی : میرفتم ببینم کدوم ماشین شسته شده و پارکه...

اگر صدا بودی : ماندگار میشدم

اگر فعل بودی : نمیومدم جمله ناقص بشه..! آزار دارم

اگر ساز بودی : صدایی تولید میکردم که همه رو مبهوت بکنه

اگر کتاب بودی : روایت ها میکردم

اگر عضوی از بدن بودی : هماهنگ میشدم

اگر جمله بودی : سوزناک میشدم

اگر شعر بودی: میرفتم تو کتاب ادبیات مدرسه

اگر بخشی از طبیعت بودی : جاودانه میشدم

اگر یک حس بودی : حس لطیف و روح بخشی میشدم

اگر جای کسی بودی : نمیخوام

اگر لذت بودی : لذت غذا میشدم

اگر آرزو بودی : رسیدنی اما مشکل میشدم

اگر ماشین بودی : بنز میشدم

اگر کشور بودی : میرفتم تو ستون یکی مونده به آخری اسم و فامیل

اگر کوه بودی : پذیرا بودم

اگر دریا بودی : آرامش میدادم

اگر آسمون بودی : برکت میدادم

اگر لباس بودی : مارک دار میشدم

اگر شاعر بودی : بابا طاهر باحجاب میشدم..

اگر نویسنده بودی : داستانها داشتم برای نوشتن

اگر مخترع بودی : اختراع میکردم

اگر کاشف بودی : سعی میکردم به خودم مسلط باشم

مرسی مرسی مرسی.