نمیشه اصلاً اینجا حرارت خیلی افت کرده من جمله آخر پست قبلیم رو در انتهای این پست محسوب می کنم، آدم حس خنکی بهش دست میده
یه چند سؤال که آموزنده هم باشه :
وقتی در بین آشنایان (بیشتر مد نظر اقوام هست) تشریف دارین ، یک نفر نزدیک خیلی رو اعصاب شما باشه نمی دونم از هر نظر ، ممکنه پیش بیاد ، و شما مجبور باشید همونجا باشید و با اوشون ، چه می کنید همی ؟
تحمل میکنم چون مدت زمانی کم پیش هم هستیم.
تا به حال شده به کسی در هر موردی یه پاسخی بدین که دیګه ساکت بشه و هیچی نګه ؟
بلی.
یکی از این صحبت های خیلی مختصر و پُری که به کار بردید چی بوده ؟
مختصر نیست یک ساعت بود. تخریب هم شد
دیروز جمله خوندم که برای فرد دانا یک واژه کافیست ، تا به حال چه واژه هایی برای شما پر از حرف بودن و کافی بودن ؟
پس من دانا نیستم
اګه کسی خیلی مزاحمتون باشه چه اقدامی می کنید ؟
خیلی کلیه. بهش میگم و متوجه میکنم
انسان پر تلاشی هستید درسته ؟
والا برای مواردی نه ، ولی در اکثر کارهام خیلی
برای ایجاد انګیزه و حس رقابت در خودتون چه می کنید ؟ هدف بلند مدتی که برای خودتون تشریح کردین رو امکان داره یادداشت کنید ؟
برای کارهای مختلف کارهای مختلف انجام میدم. مثلا اگر قراره کتاب بخونم و اصلا حوصلش رو نداشته باشم سعی میکنم بلند برای خودم بخونم و بازی کنمش
برای کارهای خونم سعی میکنم موزیک بگذارم
و ...
خیلی محدود میتونم بگم. یکی از هدف های عمومیم یک سطحی از مادیات رو در نظر گرفتم و تا وقتی بهش نرسم ول نمیکنم.
حس می کنید برای خانوادتون ګاهی هم کم کاری کرده باشین ؟ برای جبرانش چه طور پیش قدم میشین ؟
تا اونجایی که حضور ذهن دارم جز عالی نبودن درسم کم کاری نداشتم.
یکی از ایده هایی که شاید در ذهن دارید ؟
فعلا ایده ای ندارم
دوست داشتید و دارید که چه چیز بیش از همه در بین مردم فرهنګ سازی بشه ؟
صداقت
چه مواردی رو بی فرهنګی می دونید ؟ خودتون برای ترویج این فرهنګ ها چه اقداماتی کردید ؟ خودتون رعایت می کنید ؟
فراموش کردن آداب
نقض حقوق شهری مثلا در باب ترافکی و ماشین و آلودگی هوا و آلودگی صوتی و ...
خودم تا کار ضروری پیش نیاد یا اینکه همه با هم بخواییم بریم بیرون اونم راه دور فقط از وسیله نقلیه عمومی استفاده میکنم. بنده خدا ماشینه در حسرت مانده
جهت کمبود های برخی افراد خصوصاً جوان ها که منجر به رو آوردن به برخی مسائل چون اعتیاد و غیره میشه ، باید چه تدابیری رو اندیشید ؟
این سوالا رو باید چند صفحه براش نوشت ها!
یاد لطیفه افتادم که سوالای امتحانی بود میگفت: 124000 پیامبر رو با رسم شکل توضیح دهید. نمره: 0/25
توی این دوماهه که پرید توی پست مربوطه شرکت کردم و گفتم.
خلاصه و چکیده میگم:
هیچ کس نمیتونه براشون کاری بکنه. فقط و فقط خودشون هستند که باید به این درجه از عقل برسند که ضرر داره .
به جرات میگم اوایلش شاید لذت ببره از اون دود که از دهان خارج میکنه ، یا ممکنه بر اثر افت فشار یه جوری بشه اما بعد از دو یا سه سال هیچ لذتی دیگه در سیگار کشیدن نیست.
اینم بگم که مایی که بیرون گود ایستادیم نباید بگیم مثلا فکر میکنه بزرگ شده! اخه این چه استدلالی هست. نخیر یا داره لذت میبره و از جو اطرافیان لذت میبره
یا اینکه مدتی گذشته و از روی عادت میکشه.
به عنوان مثال : حتما برای شما اتفاق افتاده که توی خونه هستید دلتون یه چیزی میخواد اما نمیدونید چی، کمی عصبی میشید، میرید در یخچال رو باز میکنید تا چشمتون بیوفته به مواد غذایی تا بخورید و آروم شید. اینم عین همونه
افرادی که به سیگار آلوده هستند با خودشون خلوت کنند آیا دارن لذت میبرند؟ (بعد دو یا سه سال) یا دارید از روی عادت و تسکین حس عصبی سیگار میکشید!
سر سیگار با خیلی از افراد دورم بحث و جدل داشتم.
چرا مردم به این درک نرسیدن که حتماً لزومی نداره جریمه یا اخمی بالای سرشون باشه تا به قانونی عمل کنن ؟ مثال در رانندګی چرا تا پلیسی یا دوربینی نباشه خیلی ها از قوانین تخطی می کنن ؟ چه زمانی به این درک خواهند رسید ؟
زمان مشخص نیست، هر فردی با فرد دیگر فرق میکنه.
با آدم هایی که در ارتباط بودم اینطور به نظر میامد که حس زرنگ بودن بهشون دست میداده. یا اینکه در حضور دوستش احساس بزرگی میکرده. البته این موضوع رو یادآوری میکنم که به اعتقاد من بد عمل کردن پلیس نقش بسیار بزرگی داشته
بچه بودیم اګه کسی می ګفت : چهار ساعته داری بازی می کنی ، تلویزیون میبینی و ... در حالی که یک ساعت بود یا می ګفتن : 100 مرتبه اینو دیدی ، ګوش دادی ، ګفتم و ... / حساسیت به خرج میدادیم اوایل و بهمون میګفتن اینا اصطلاحه ... بزرګ تر شدیم از این اصطلاحات فراوون به کار بردیم ، صبحا میګیم مثلاً به کوچکتر از خودمون ، پا شو کلاست تموم شد ، دیرت شدا در حالی که یک ساعت مونده ، یا زیاده این موارد ... چرا اینجوری شدیم ؟ پاکیمون کم شده که دیګه اینا رو دروغ نمی بینیم ؟ شما معتقدین اینا دروغن ؟ یا نه همون اصطلاح هستن ؟ چرا باید اینطور جا بیفته ؟ چرا برای شدت بخشیدن به یک موضوع که میشه جور دیګه ای با بعد مثبت عنوان کرد اینطور روی صحنه میایم ؟ کدر شدیم ؟ نظرتون کلاً ؟ (اصلاً بچه بودین حساسیتی هم نشون میدادین ؟)
نه والا حساسیت نداشتم چون خیلی کم اینو شنیدم،
خب اشتباه از بزرگتر ها بوده که اینطور یاد بچه ها دادن و همون بچه ها دارن به بچه هاشون یاد میدن.
من به عنوان عضوی کوچک وظیفمه اینطور عمل نکنم به امید اینکه دیگران هم اینطور نباشن
خب موارد بی فرهنګی رو ګفتیم ولی فرهنګ های فوق صحیح رو هم بګیم خوبه ، مثبت بریم جلو ؟ چیا هستن ؟
ها این فرهنگ فوق صحیح رو به منم آموزش بده چون نمیدونم
جامعمون چقدر از اسلام دور هست ؟
نمیدونم. فقط میدونم همچین رو قوانین و راههای اسلامی هم حرکت نمیکنیم.
البته نکته ای هم هست. شما یک سینی لوبیا سفید داشته باش. بعد داخلش چند عدد لوبیا قرمز بریز. هر کسی در نگاه اول اون قرمزا رو میبینه.
چی میشه که به یک کتاب لقب اعتبار رو میدیم ؟
والا تا حالا به کتاب لقب اعتبار ندادم.
آیا به نظرتون محبوبیت ګاهی با اعتبار در جامعه اشتباه ګرفته میشه ؟
بله اشتباه گرفته میشه .
کدوم کشور رو از نظر فرهنګی برتر می دونید ؟
ژاپن
اخلاق بحثش از فرهنګ جداست ؟
نه ، به هم گره خوردن
چه شخصی رو خوش اخلاق می دونید ؟ با چه خصائص و ویژګی هایی ؟
کسی که همیشه لبخند به روی لبانش هست
زود قضاوت نمیکنه
عصبانی کردنش کار هر کسی نیست
آراسته هست
و...
یه عده هستن خودشون نیستند ، مثلاً از دید مادی بنګریم ، وضع خوبی ندارن اما خودشون رو معکوس نشون میدن یا بالعکس وضع مادی خیلی خوبی دارن خودشون رو بالعکس جلوه میدن ؛ نظرتون در ارتباط با این اشخاص ؟ چه کمبودی دارن که اینطور هستن ؟
حس حقارت پنداری دارن انگار. دوست ندارن حقیر باشن پس دست به چنین اعمالی میزنن
یه عده هم هستن در خرید زیاد می خرن با کیفیت عادی اما یه عده هم هستن کم می خرن (به جا) ولی با کیفیت عالی ، نظرتون در رابطه با هر دسته ؟ شما جزء کدوم دسته هستید ؟
تعداد دسته ها خیلی زیاده
هر دسته فواید و مضراتی داره. بحث گسترده ایه اینم. من بین این دو دسته هستم. کم نمیخرم اما بی کیفیت هم انتخاب نمیکنم.
یه توصیه که چند ماه پیش پدرم به بنده ګفتن این بود : تو جامعه آدم ها بسیار متفاوتن و اکثر اوقات مطابق قوانین زندګی تو نیستن ، حساسیت به خرج نده ، اصلاح نمیشن ... (منطبق با اعتقادی که داشتید و عوض شده ، محاله کسی رو نجات بدی یا تغییر کنه) ، خب شما وقتی کسی اینطور هست چه طور برخورد می کنید ؟
من تازه الان یاد گرفتم اگر قرار بود کسی تغییر بکنه از اول خدا بطور پیش فرض چند حالت تولید میکرد بعد ازش کپی میکرد.
فقط بدون حرص خوردن باید کنار اومد
مثلاً وقتی بی فرهنګی شخصی رو در اموری می بینید ، بی خیال هستید ؟ یا تذکر می دید ؟ یا به صورت عملی اګه امکانش باشه خودتون انجام میدید در اوشون کمی لاآقل تأثیر بګذاره ؟ (غریبه یا آشنا هر مدلش)
اگر در حیطه کارم باشه حتما تذکر میدم.
اگر دوستان نزدیکم باشن حتما جلو گیری میکنم.
ولی غریبه ای که توی خیابونه رو نمیتونم کاری بکنم ، شر میشه
نظرتون راجع به اینکه اوقاتمون رو با طبیعت مطابقت بدیم چی هست ؟ منظورم اینه که مثلاً بیدار شدنمون هم زمان با بیداری پرندګان ، مثال عرض کردم
بسیار عالیه. من طبیعت گرا هستم یه جورایی.
یه سؤال فنی : ساعت سایت برا شما هم یک ساعت عقبه آیا ؟ به عنوان مهمان هم که میام برا من عقبه !
بله برای من هم عقبه ، کم کم کارها درست میشه.
چون حجم کار فوق العاده بالاست یکم طول میکشه
حالا جمله آخر پست قبل







، آدم حس خنکی بهش دست میده 







علاقه مندی ها (Bookmarks)